scholarship

/ˈskɑːlərˌʃɪp//ˈskɒləʃɪp/

معنی: مستمری، تحقیق، فضیلت، دانش، فضل وکمال، کمک هزینه دانشجویی
معانی دیگر: آموختگی، میزان دانش، سواد، علم، فضل، دانش پژوهی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: money given to a student by a school or organization to help pay for the cost of schooling.
مترادف: fellowship

(2) تعریف: the work or discipline of scholars, usu. implying thoroughness and exactness.
مترادف: erudition, learning, research

جمله های نمونه

1. solid scholarship
تتبع ژرف

2. a teacher of great scholarship
معلمی با دانش بسیار

3. the recipient of a fulbright scholarship
دریافت کننده ی کمک هزینه ی آموزشی فولبرایت

4. their students are not so good in sports but they are superior in scholarship
دانشجویان آنها در ورزش چندان خوب نیستند ولی از نظر سواد برتری دارند.

5. He has experience, to say nothing of scholarship.
[ترجمه گوگل]او تجربه دارد، از دانش آموختگی چیزی نگویم
[ترجمه ترگمان]او تجربه دارد که چیزی از بورس تحصیلی بر زبان نیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's aiming at a sports scholarship.
[ترجمه گوگل]او به دنبال بورسیه ورزشی است
[ترجمه ترگمان]او یک بورس تحصیلی را هدف قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My warmest congratulations to you on receiving the scholarship to the university with all my best wishes for your further progress and continued success.
[ترجمه گوگل]دریافت بورسیه تحصیلی دانشگاه را به شما تبریک می گویم و آرزوی موفقیت روز افزون شما را دارم
[ترجمه ترگمان]گرم ترین تبریکات من برای دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه با تمام آرزوی من برای پیشرفت بیشتر و ادامه موفقیت به شما تبریک گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The two students rivaled each other for the scholarship.
[ترجمه گوگل]این دو دانشجو برای دریافت بورسیه با یکدیگر رقابت کردند
[ترجمه ترگمان]دو دانشجو برای بورس تحصیلی با هم رقابت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is a book that displays the considerable scholarship of its author.
[ترجمه گوگل]این کتابی است که دانش قابل توجه نویسنده خود را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این کتابی است که دانش قابل توجه نویسنده آن را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He won the scholarship to Harvard University.
[ترجمه Amir] او بورسیه دانشگاه هاروارد را برنده شد
|
[ترجمه گوگل]او برنده بورسیه دانشگاه هاروارد شد
[ترجمه ترگمان]او بورس تحصیلی را به دانشگاه هاروارد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She won a scholarship to Iowa State University.
[ترجمه گوگل]او برنده بورسیه تحصیلی دانشگاه ایالتی آیووا شد
[ترجمه ترگمان]او بورسیه دانشگاه ایالتی آیووا را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That scholarship is designed for foreign students.
[ترجمه گوگل]این بورسیه برای دانشجویان خارجی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]بورس تحصیلی برای دانشجویان خارجی طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To our surprise,he landed up by gaining a scholarship.
[ترجمه گوگل]در کمال تعجب، او با گرفتن یک بورس تحصیلی وارد زمین شد
[ترجمه ترگمان]در کمال تعجب او با رسیدن به یک بورس تحصیلی از جایش بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She won a scholarship to study at Stanford.
[ترجمه گوگل]او برنده بورسیه تحصیلی در استنفورد شد
[ترجمه ترگمان]او یک بورس تحصیلی برای تحصیل در دانشگاه استنفورد بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He went to drama school on a scholarship.
[ترجمه گوگل]او با بورسیه به مدرسه نمایش رفت
[ترجمه ترگمان]او به مدرسه تئاتر رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مستمری (اسم)
allowance, pension, maintenance allowance, scholarship, studentship

تحقیق (اسم)
verification, scholarship, probe, research, rummage, quest, ascertainment, investigation, inquiry, scrutiny, fishing expedition, disquisition

فضیلت (اسم)
knowledge, learning, scholarship, wisdom, erudition, scholarism

دانش (اسم)
knowledge, learning, witting, letter, scholarship, wisdom, science, kenning, lore

فضل وکمال (اسم)
learning, scholarship

کمک هزینه دانشجویی (اسم)
scholarship

انگلیسی به انگلیسی

• financial grant given to a student to subsidize the cost of education; learning acquired through education, schooling, erudition
if you get a scholarship to a school or university, you get money for your studies from the school or university or some other organization.
scholarship is serious academic study and the knowledge that is obtained from it.

پیشنهاد کاربران

راستاد، رستاد
پیشنهاد برابر پارسی برای این واژه.
Wages ( دستمزد ساعتی ) : پولی که به کارگران در ازای تعداد ساعات کارشان پرداخت می شود.
Bonus ( پاداش ) : پرداخت اضافی به یک کارمند
Salary ( حقوق ثابت ) : مبلغ ثابتی است که به کارمند برای کاری که به طور منظم انجام می دهد پرداخت می شود، معمولاً کار یک سال را پوشش می دهد و هر دو هفته یا هر ماه پرداخت می شود. حقوق جبران خدمات ارائه شده به شرکت است.
...
[مشاهده متن کامل]

Stipend ( کمک هزینه/حمایت مالی/ کمک مالی/ راستاد ) : نوعی پرداخت است که در طول یک دوره خاص به کارورزان، کارآموزان یا دانشجویان برای پوشش هزینه های زندگی یا انجام فعالیت های خاص پرداخت می شود و اغلب به کسانی داده می شود که کار دستمزدی ندارند. این هدف برای جبران کار انجام شده نیست، بلکه برای حمایت از افراد در ارتباط با تحصیلات آموزشی یا مهارت آموزی، به آن ها اجازه می دهد تا نقشی را برعهده بگیرند بدون اینکه مجبور باشند برای پرداخت صورتحساب های خود شغل دیگری را به عهده بگیرند.
scholarship یا bourse ( راتبه/ بورسیه ) : کمک مالی است که به دانشجویان برای تسهیل تحصیل آن ها داده می شود و معمولا بر اساس شایستگی علمی، نیاز مالی یا سایر معیارها اعطا می شوند و هزینه های تحصیل و هزینه های تحقیقاتی را پوشش می دهند. معمولاً از حداقل نمره یا نمره آزمون استاندارد استفاده می شود و در نوع ورزشی بر اساس عملکرد ورزشی فرد است و به عنوان ابزاری برای جذب ورزشکاران با عملکرد بالا استفاده می گردد.
grant ( کمک هزینه تحصیلی/ وام بلاعوض/ پژوهانه ) : یک جایزه مالی است که توسط یک سازمان برای یک هدف خاص مانند پروژه های تحقیقاتی یا آموزشی داده می شود. معمولاً نیازی به بازپرداخت نیست و می تواند بر اساس معیارهای مختلفی از جمله نیاز مالی، شایستگی یا پیشنهادات پروژه اعطا شود.
Refund ( بازپس پول/ استرداد وجه/ رد مال ) : برگشت پولی است که پرداخت شده است.
Allowance ( پول توجیبی/ خرجی ) : مقدار منظم پولی که به کودک یا سایر افراد وابسته داده می شود.

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Grant_(money)• https://en.wikipedia.org/wiki/Scholarship• https://en.wikipedia.org/wiki/Wage• https://en.wikipedia.org/wiki/Salary• https://en.wikipedia.org/wiki/Stipend• https://en.wikipedia.org/wiki/Allowance_(money)
scholarship: بورس تحصیلی
بورسیه تحصیلی
فضا
متن ( مثلا متن پژوهشی )
مجاری علمی
[در نقش صفت] محققانه، دانشمندانه، عالمانه، فاضلانه، پژوهشگرانه، منتج ازپژوهش
بورسیه ، کمک هزینه تحصیلی که برخی از دانشگاه ها میدهند.
Meaning: A scholarship is money given so someone can go to school
Example: I got a scholarship to help me pay for university
بورسیه ، دانش
حمایت مالی دانشجوی شایسته

دو معنا دارد
یک، بورسیه؛ کمک هزینه تحصیلی
دو، دانش اندوزی یا دانش اندوزش؛ تحصیل جدی و آکادمیکِ موضوعی در جایی چون دانشگاه یا فرهنگستان یا همان آکادمی
دیگر واژه های مربوط
1 ) scholar
...
[مشاهده متن کامل]

کاربرد گرامری؛ اسم
معناها
یک، دانش اندوز، دانش اندوخته؛ کسی که موضوعی دانشگاهی تحصیل کردست یا تحصیل می کند و پیرامونش بسیار می داند.
دو، بورسیه دار؛ دانشجویی که بورسیه دارد
سه، خرخوان، دانش اندوز؛ در این معنا در انگلیسی بریتانیایی بکار می رود.
3 ) scholarly
کاربرد گرامری؛ صفت
معناها
یک، دانش اندوز یا دانش اندوخته؛ که زمان بسیاری به یاد گرفتن و تحصیل کردن موضوعی گذرانده است یا می گذراند و پیرامونش بسیار می داند
دو، دانش اندوزشی؛ هامبسته یا مرتبط با تحصیل جدی و آکادمیکِ موضوعی

حوزه ی پژوهش
پژوهش
کمک هزینه ای که برای تحصیل به کسی داده میشود، بورسیه
بورسیه ( تحصیلی )
پژوهش علمی
بورس تحصیلی
تحقیق ( مطالعه ) دقیق و کامل
کمک هزینه تحصیلی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس