scholar

/ˈskɑːlər//ˈskɒlə/

معنی: عضو فرهنگستان، محقق، ادیب، دانشمند، خردمند، دانشور، پژوهشگر، دانش پژوه، اهل تتبع، شاگرد ممتاز
معانی دیگر: عالم، حکیم، فرجاد، کهبد، فرزانه، فاضل، (به ویژه علوم انسانی) ویژه گر، ویژه کار، متخصص، بورسیه، (دانشجو) دریافت کننده ی کمک هزینه، شاگرممتاز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a learned person, esp. one who is engaged in research or study.
مترادف: savant, student
مشابه: literate

(2) تعریف: a student who has been granted money to study, esp. one who holds a scholarship because of his or her abilities.
مترادف: fellow

(3) تعریف: any student.
مترادف: student

جمله های نمونه

1. a scholar manqué
دانشمند نیم پز،جوجه دانشمند

2. a classical scholar
دانشمند هنر و ادبیات یونان و روم باستان

3. a quasi scholar
دانشمندنما،شبه دانشمند

4. a rare scholar
یک دانشمند بی نظیر

5. a renaissance scholar
ویژه گر دوره ی رنسانس

6. a ripe scholar
یک دانشمند باتجربه

7. a great persian scholar
یک دانشمند بزرگ ایرانی

8. a mark twain scholar
ویژه گر مارک تواین

9. her competence as teacher and scholar has never been in doubt
تبحر او به عنوان معلم و دانشمند هرگز مورد شک نبوده است.

10. the academic interests of a scholar
علایق علمی یک دانشمند

11. shakespeare's works have again been edited by an american scholar
آثار شکسپیر دوباره توسط یک دانشمند امریکایی ویرایش شده است.

12. As a scholar you will not have to pay college fees.
[ترجمه Reyhan] به عنوان یک دانشمند، مجبور نیستید هزینه کالج را بپردازید.
|
[ترجمه Neda] به عنوانیک شاگرد ممتاز ، مجبور نخواهید بود که هزینه کالج را بپردازید
|
[ترجمه گوگل]به عنوان یک محقق مجبور نخواهید بود هزینه های کالج را بپردازید
[ترجمه ترگمان]شما به عنوان یک دانشمند مجبور نخواهید بود هزینه کالج را بپردازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His manners proclaim him a scholar.
[ترجمه گوگل]اخلاقش او را عالم معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]رفتارش او را به عنوان دانشمند معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was the most distinguished scholar in his field.
[ترجمه گوگل]او برجسته ترین عالم در رشته خود بود
[ترجمه ترگمان]او برجسته ترین پژوهشگر حوزه خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Our school dined the famous scholar.
[ترجمه گوگل]مدرسه ما به دانشمند معروف شام خورد
[ترجمه ترگمان] مدرسه ما یه دانشمند مشهور رو خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A scholar derives knowledge from reading.
[ترجمه گوگل]دانش پژوه از خواندن به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]یک دانشمند دانش را از خواندن می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The scholar has an abundance of knowledge.
[ترجمه گوگل]دانشمند دارای دانش فراوان است
[ترجمه ترگمان]دانش متخصص دانش فراوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He is a scholar, if ever there was one.
[ترجمه گوگل]او یک عالم است، اگر بوده است
[ترجمه ترگمان]او یک دانشمند است، اگر کسی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عضو فرهنگستان (اسم)
academic, academician, academist, scholar

محقق (اسم)
scholar, researchist

ادیب (اسم)
scholar, penman, belletrist, literate, litterateur, bookman, literator

دانشمند (اسم)
scholar, oracle, litterateur, erudite, scientist, savant, pundit, sapient

خردمند (اسم)
scholar, intellectual

دانشور (اسم)
scholar, master

پژوهشگر (اسم)
scholar, researcher, researchist

دانش پژوه (اسم)
scholar

اهل تتبع (اسم)
scholar

شاگرد ممتاز (اسم)
scholar

انگلیسی به انگلیسی

• student, pupil; learned person, educated person; expert in a particular field; recipient of a scholarship
a scholar is a person who studies an academic subject and knows a lot about it.
a scholar is also a pupil or student who has a scholarship.

پیشنهاد کاربران

دانشمند، عالم
مثال: He was recognized as a leading scholar in his field.
او به عنوان یک دانشمند برجسته در زمینه خود شناخته شد.
اگه به عنوان صفت بیاد، خبره هم میتونه معنی بده.
فرد تحصیل کرده، کسی که در یک رشته علمی خاص تخصص دارد، شخصی که در یک مجموعه علمی بورسیه شده بوده
متفکر ،
دانشمند
noun
[count]
1 : a person who has studied a subject for a long time and knows a lot about it : an intelligent and well - educated person who knows a particular subject very well
◀️a biblical/classical/literary/Shakespearean scholar
...
[مشاهده متن کامل]

◀️She's a renowned scholar of African - American history.
2 : someone who has been given a scholarship
◀️ a Rhodes scholar
۱. خِبره - متخصص و کارشناس - کاردان
۲. بورسیه دار ( کسی که بورسیه یا همون Scholarship گرفته )
Skyler means Scholar

خبره
پژوهشگر
scholar
کاربرد گرامری؛ اسم
معناها
یک، دانش اندوز، دانش اندوخته؛ کسی که موضوعی دانشگاهی تحصیل کردست یا تحصیل می کند و پیرامونش بسیار می داند.
دو، بورسیه دار؛ آنکه که بورسیه تحصیلی دارد
سه، خرخوان، دانش اندوز؛ در این معنا در انگلیسی بریتانیایی بکار می رود.

- اهل علم
- محقق
متخصص
کارشناس
● فاضل، خردمند
● دانش پژوه، محقق
پروفسور
شاگرد ممتاز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس