satirize

/ˈsætəˌraɪz//ˈsætəraɪz/

معنی: مسخره کردن، هجو کردن
معانی دیگر: مورد طنز و انتقاد قرار دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: satirizes, satirizing, satirized
مشتقات: satirization (n.), satirizer (n.)
• : تعریف: to portray as being ridiculous by using satire; deride or attack with satire.
مشابه: caricature, lampoon

- The writer satirized the middle-class lifestyle.
[ترجمه گوگل] نویسنده سبک زندگی طبقه متوسط ​​را طنز می‌کرد
[ترجمه ترگمان] نویسنده سبک زندگی طبقه متوسط را مورد هجو قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Politicians are often satirized on TV and radio.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران اغلب در تلویزیون و رادیو مورد طنز قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران اغلب در تلویزیون و رادیو مورد هجو قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The newspaper came out weekly. It satirized political leaders.
[ترجمه گوگل]روزنامه به صورت هفتگی منتشر می شد رهبران سیاسی را طعنه زد
[ترجمه ترگمان]روزنامه هفتگی بیرون آمد آن ها رهبران سیاسی را مورد هجو قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The television programme satirized the political events of the past week.
[ترجمه گوگل]این برنامه تلویزیونی به طنز وقایع سیاسی هفته گذشته پرداخت
[ترجمه ترگمان]این برنامه تلویزیونی رویداده ای سیاسی هفته گذشته را مورد هجو قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The way they performed was satirized in this country.
[ترجمه گوگل]نحوه اجرای آنها در این کشور طنز بود
[ترجمه ترگمان]نحوه اجرای آن ها در این کشور مورد هجو قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For satirizing corrupt black storefront churches in the play, Hughes was branded as a politically irresponsible traitor to his race.
[ترجمه گوگل]هیوز به دلیل طعنه زدن به کلیساهای ویترین سیاهپوست فاسد در نمایشنامه، به عنوان یک خائن سیاسی غیرمسئول به نژاد خود شناخته شد
[ترجمه ترگمان]برای مسخره گرفتن صاحب مغازه سیاه در نمایش، هیوز به عنوان یک خائن سیاسی به نژاد خودش برچسب خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Melville uses this chapter to satirize the Quakers.
[ترجمه گوگل]ملویل از این فصل برای هجو کویکرها استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]مل در این بخش با استفاده از این فصل کوی کر را مورد استفاده قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A strong sense of right and wrong inspired paintings satirizing puritan hypocrisy and the destruction of wildlife.
[ترجمه گوگل]حس قوی از درست و نادرست نقاشی های الهام گرفته از ریاکاری خالصانه و نابودی حیات وحش است
[ترجمه ترگمان]حس قوی و نادرستی از نقاشی های اله ام گرفته، ریاکاری و تخریب حیات وحش را به سخره می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For Pope, these contradictions are follies to be satirized; for Leapor, they are injustices to be protested against.
[ترجمه گوگل]از نظر پوپ، این تناقضات احمقانه ای هستند که باید به طعنه پرداخت برای لیپور، آنها بی عدالتی هایی هستند که باید به آنها اعتراض کرد
[ترجمه ترگمان]برای پاپ این تناقضات follies هستند که مورد هجو قرار می گیرند؛ زیرا Leapor، they هستند که علیه آن ها اعتراض می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A friend has told me that you've satirized me thoroughly in a story and spilled some confidences about my wife.
[ترجمه گوگل]یکی از دوستان به من گفته است که تو در یک داستان مرا به طور کامل طعنه زدی و اعتماد به نفسی در مورد همسرم ریختی
[ترجمه ترگمان]یکی از دوستان به من گفته است که شما مرا به طور کامل شرح دادید و چند تا راز را در مورد همسرم منتشر کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These groups have often been satirized and ridiculed.
[ترجمه گوگل]این گروه ها اغلب مورد هجو و تمسخر قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]این گروه ها اغلب مورد تمسخر و استهزا قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Glick's book satirizes small-town politics.
[ترجمه گوگل]کتاب گلیک به طنز سیاست شهرهای کوچک می پردازد
[ترجمه ترگمان]کتاب Glick سیاست کوچک شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clowns and other characters who satirize contemporary life are especially eye - catching among the crowd.
[ترجمه گوگل]دلقک ها و دیگر شخصیت هایی که زندگی معاصر را طعنه می زنند به ویژه در میان جمعیت چشمگیر هستند
[ترجمه ترگمان]Clowns و دیگر شخصیت هایی که زندگی معاصر را زیر پا می گذارند، به خصوص در میان جمعیت به چشم می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To ridicule with a pasquinade; satirize or lampoon.
[ترجمه گوگل]مسخره کردن با پاسکیناد; هجو یا لمپن
[ترجمه ترگمان]استهزا کردن با a یا هجو کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's like Candace Bushnell wanted to satirize your life.
[ترجمه گوگل]مثل این است که کندیس بوشنل می خواست زندگی شما را هجو کند
[ترجمه ترگمان]مثل این می مونه که Candace \"میخواد جونتو نجات بده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Did satirize rise in nose miscellaneous do?
[ترجمه گوگل]آیا طنز افزایش در بینی متفرقه انجام داد؟
[ترجمه ترگمان]آیا satirize نیز با کاره ای مختلف سر و کار داشتند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسخره کردن (فعل)
quiz, kid, befool, mock, jape, satirize

هجو کردن (فعل)
satirize, lampoon

انگلیسی به انگلیسی

• ridicule through the use of satire; write a satire, use mockery and derision to demonstrate the negative aspects of human folly (also satirise)
if you satirize a person or group of people, you criticize them or make fun of them through the use of satire in something such as a play, novel, or poem.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : satirize
✅️ اسم ( noun ) : satire / satirist
✅️ صفت ( adjective ) : satiric / satirical
✅️ قید ( adverb ) : satirically
انتقاد کردن

بپرس