satellite

/ˈsætəˌlaɪt//ˈsætəlaɪt/

معنی: ماه، پیرو، انگل، قمر مصنوعی
معانی دیگر: قمر، ماهواره، (کشور) وابسته، تابع، دست نشانده، (برای پادشاه یا رجل) ملازم، دنباله رو، بادمجان دور قاب چین، ماهواره ای، اقماری، قمر مصنویی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a heavenly body that revolves around a planet or other larger body; moon.

(2) تعریف: a man-made object that is sent into orbit around a planet or other heavenly body, usu. to gather or relay information.

(3) تعریف: a country that is controlled or strongly influenced by another, more powerful country.

(4) تعریف: a person who is subservient to or dominated by another person; follower.
صفت ( adjective )
مشتقات: satellitic (adj.)
• : تعریف: of, relating to, or comprising a satellite.

جمله های نمونه

1. satellite town
پیراشهر،شهرک،شهر اقماری

2. a satellite will be thrown into space
ماهواره ای به فضا پرتاب خواهد شد.

3. our satellite cameras can even read car license plates
دوربین های ماهواره ای ما می توانند حتی شماره ی اتومبیل را هم بخوانند.

4. the satellite made its first pass over chicago
ماهواره اولین گذر خود را برفراز شیکاگو انجام داد.

5. the satellite was put into position high above the earth
ماهواره را در ارتفاع زیاد از زمین قرار دادند.

6. via satellite
توسط ماهواره

7. to orbit a satellite
ماهواره را در مدار قرار دادن

8. to rocket a satellite into orbit
ماهواره ای را با موشک به مدار فرستادن

9. to steer a satellite
ماهواره را هدایت کردن

10. an intelligence - gathering satellite
ماهواره ی جاسوسی (اطلاعاتی)

11. the moon is a satellite of the earth
ماه،ماهواره ی زمین است.

12. on returning to earth the satellite burned up
ماهواره در بازگشت به زمین به کلی سوخت.

13. the former soviets and their satellite sates
شوروی های سابق و کشورهای دست نشانده ی آنها

14. the special way of operating this satellite
شگرد مخصوص به کار انداختن این ماهواره

15. The ceremony was transmitted live by satellite to over fifty countries.
[ترجمه شهریار] این مراسم با استفاده از ماهواره در بیش از پنجاه کشور به صورت زنده پخش شد.
|
[ترجمه گوگل]این مراسم به صورت زنده از طریق ماهواره به بیش از پنجاه کشور جهان مخابره شد
[ترجمه ترگمان]این مراسم با ماهواره به بیش از پنجاه کشور انتقال یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Many satellite broadcasts are encoded so that they can only be received by people who have paid to see them.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پخش های ماهواره ای به گونه ای رمزگذاری شده اند که تنها توسط افرادی که برای دیدن آنها پول پرداخت کرده اند، قابل دریافت هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پخش رادیویی به گونه ای کدگذاری شده اند که تنها توسط افرادی که برای دیدنشان به آن ها پرداخته اند، دریافت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The US Open will be transmitted live via satellite.
[ترجمه شهریار] برنامهٔ Us Open از طریق ماهواره به صورت زنده پخش خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]مسابقات آزاد آمریکا از طریق ماهواره به صورت زنده پخش خواهد شد
[ترجمه ترگمان]باز کردن آمریکا از طریق ماهواره به صورت زنده پخش خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The satellite is now in a stable orbit.
[ترجمه گوگل]این ماهواره اکنون در مداری پایدار قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این ماهواره اکنون در مدار ثابت قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. This broadcast comes live via satellite from New York.
[ترجمه گوگل]این پخش مستقیم از طریق ماهواره از نیویورک انجام می شود
[ترجمه ترگمان]این پخش از طریق ماهواره از نیویورک پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The satellite re-entered the atmosphere and burned up.
[ترجمه گوگل]ماهواره دوباره وارد جو شد و سوخت
[ترجمه ترگمان]ماهواره وارد جو شد و به سوختن ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. He's now the proud possessor of two satellite dishes.
[ترجمه گوگل]او اکنون صاحب دو دیش ماهواره است
[ترجمه ترگمان]او حالا مالک بزرگ دو ظرف ماهواره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. She was patched through to London on the satellite link.
[ترجمه گوگل]او از طریق پیوند ماهواره ای به لندن وصله شد
[ترجمه ترگمان]اون از طریق ارتباط ماهواره ای با لندن ارتباط برقرار کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماه (اسم)
acolyte, month, moon, luna, satellite, phoebe

پیرو (اسم)
satellite, adherent, follower, disciple, impersonator, cohort, henchman, juniper

انگل (اسم)
satellite, raff, guest, hanger-on, leech, parasite, sponge, sycophant

قمر مصنوعی (اسم)
satellite, sputnik

تخصصی

[کامپیوتر] ماهواره ؛ قمر
[برق و الکترونیک] ماهواره - ماهواره سفینه فضایی بدون سرنشین یا واگن طراحی شده برای گردش به دور زمین و انجام وظایف معینی از این قبیل مراقبت نظامی ،تهیه نقشه های جوی ،ارسال سیگنالهای ناوبری ،نظارت طولانی مدت بر پدیده های محیط زیست یا رله کردن سیگنالهای مخابراتی بین فرستنده و گیرنده های خطوط ارتباط زمینی با فاصله های زیاد از یکدیگر. ماهواره ها در مدار همزمان با زمان در ارتفاع زیاد در مدار کم ارتفاع [LAO] قرار می گیرند .
[زمین شناسی] ماهواره - جرم کوچکی که به گرد یک سیاره گردش نماید . این جرم معمولاً مصنوعی بوده و به آن قمر مصنوعی نیز گفته می شود .
[ریاضیات] ماهواره، قمر مصنوعی
[آب و خاک] ماهواره

انگلیسی به انگلیسی

• moon, small celestial body revolving around a larger one; man-made object put into orbit around a planet or celestial body; country that is controlled by another country; one who is controlled by another person
serving as a satellite; secondary
a satellite is an object which has been sent into space in order to collect information or to be part of a communications system. satellites move continually round the earth or other planets.
a satellite is also a natural object in space that moves round a planet or star.
satellite countries, places, and organizations have very little power of their own, but are dependent on a larger and more powerful country or organization.

پیشنهاد کاربران

ماهواره
مثال: The satellite orbits the Earth.
ماهواره در مدار زمین قرار دارد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
satellite ( n ) ( s�t̮lˌaɪt ) =an electronic device that is sent into space and moves around the earth or another planet. It is used for communicating by radio, television, etc.
satellite
a country controlled by or depending on a more powerful country
کشور وابسته و تحت کنترل یک کشور قدرتمندتر، کشور مستعمره، کشور تابع، کشور دست نشانده
Putin has always seen Kyiv's desire to join the European Union and NATO as a threat to his country's sovereignty and security. According to him, having a NATO satellite as a neighbor is a danger he can't afford
...
[مشاهده متن کامل]

a satellite state/city

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/satellite?q=satellite
در بیشتر مواقع معنی ماهواره میده.
ماه، پیرو
دفترهای تابعه
An object that moves round a bigger object in space
دور کسی گشتن
ماهواره
an object that moves round a bigger object in space
ماهواره
ماه
ماهواره
قمر
در علوم سیاسی: کشور تابع - دست نشانده و. . .
در علم ژنتیک:
به بخشی از ساختار کروموزوم می گویند.
ماهواره، دنباله
همون ماهواره هست

۱ - قمر ( جسمی آسمانی که گردجسم آسمانی بزرگتری بگردد ) ، ماهواره طبیعی
۲ - ماهواره ، قمر مصنوعی
تابع _وابسته_
فرعی هم میتواند معنی دهد در سکوهای گازی. مثلا سکوی فرعی یا سکوی تابع
وابسته به ماهواره
ماهواره قاره پیما
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس