sagittal

/ˈsædʒɪtl//ˈsædʒɪtl/

معنی: سهمی، شبیه سهم یا تیر و کمان، وابسته به درز سهمی جمجمه
معانی دیگر: وابسته به یا همانند پیکان یا سرتیر، پیکان مانند، تیرسان، پیکانی، خدنگ مانند، خدنگی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sagitally (adv.)
(1) تعریف: of, relating to, or resembling an arrow or arrowhead.

(2) تعریف: of or designating the suture that joins the parietal bones, running lengthwise along the top of the skull.

(3) تعریف: of, designating, or in the plane of this suture, or any plane parallel to it.

جمله های نمونه

1. Sagittal and transverse scans of the gall bladder at its largest dimensions were obtained.
[ترجمه گوگل]اسکن ساژیتال و عرضی کیسه صفرا در بزرگترین ابعاد آن به دست آمد
[ترجمه ترگمان]اسکن عرضی و عرضی مثانه در بزرگ ترین ابعاد آن بدست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective: Localizing pre- and postcentral gyri on sagittal sections by medullary processes.
[ترجمه گوگل]هدف: بومی سازی شکنج پیش و پس مرکزی بر روی مقاطع ساژیتال توسط فرآیندهای مدولاری
[ترجمه ترگمان]هدف: Localizing پیش - و postcentral gyri در بخش های سهمی مانند بوسیله فرایندهای medullary
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On the sagittal non-contrasted T1-weighted images, there is no posterior pituitary bright spot noted in the sella .
[ترجمه گوگل]در تصاویر ساژیتال بدون کنتراست وزن T1، هیچ نقطه روشن هیپوفیز خلفی در sella وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در تصویر non sagittal - - وزن داده شده، هیچ نقطه روشن و روشن noted در the وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The features, size and tributaries of the sagittal transverse and vertical portion of the inferior petrosal sinus were described.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌ها، اندازه و شاخه‌های قسمت ساژیتال عرضی و عمودی سینوس پتروزال تحتانی شرح داده شد
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها، اندازه و شاخه های the عرضی و بخشی عمودی از سینوس خاره ای پایینی توصیف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On the sagittal plane the axis of the calcar rotated toward the axis of the proximal femoral canal from medial to lateral.
[ترجمه گوگل]در صفحه ساژیتال، محور کلکار به سمت محور کانال فمورال پروگزیمال از میانی به جانبی چرخید
[ترجمه ترگمان]در صفحه سهمی شکل، محور of به سمت محور مجرای گاز femoral مجاور رفته از میانی تا افقی می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective. To determine the risk factors of sagittal decompensation after long instrumentation and fusion to L5 or S
[ترجمه گوگل]هدف، واقعگرایانه تعیین عوامل خطرزای جبران ساژیتال پس از ابزار دقیق و فیوژن به L5 یا S
[ترجمه ترگمان]هدف برای تعیین عوامل خطر of سهمی مانند بعد از ابزار دقیق و واکنش به L۵ یا S
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Figure 5: Sagittal T1W image of the cervicodorsal spine shows multiple hyperintense foci in the subarachnoid space suggestive of fat deposition from dermoid rupture (arrows).
[ترجمه گوگل]شکل 5: تصویر ساژیتال T1W از ستون فقرات گردنی، کانون های پرفشار متعدد را در فضای زیر عنکبوتیه نشان می دهد که نشان دهنده رسوب چربی ناشی از پارگی درموئید است (فلش)
[ترجمه ترگمان]شکل ۵: تصویر T۱W T۱W از ستون فقرات نشان می دهد که چندین نقطه hyperintense در فضای subarachnoid نشان دهنده رسوب چربی از گسیختگی dermoid (فلش ها)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This sagittal section of brain demonstrates a large brainstem glioma. Most gliomas are astrocytomas.
[ترجمه گوگل]این بخش ساژیتال مغز یک گلیوم بزرگ ساقه مغز را نشان می دهد بیشتر گلیوماها آستروسیتوم هستند
[ترجمه ترگمان]این بخش سهمی مانند مغز یک glioma بزرگ brainstem را نشان می دهد اکثر gliomas ها astrocytomas هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Correct effect plane and sagittal plane were obviously better in screw - rod systems.
[ترجمه گوگل]صفحه اثر صحیح و صفحه ساژیتال در سیستم های پیچ - میله ای بهتر بودند
[ترجمه ترگمان]صفحه تاثیر درست و صفحه سهمی مانند در سیستم های پیچ - میله ای بهتر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objectie . To quantify sagittal migration of the lumbar nucleus pulposus in 6 functional positions.
[ترجمه گوگل]شی برای تعیین کمیت مهاجرت ساژیتال هسته پالپوزوس کمری در 6 موقعیت عملکردی
[ترجمه ترگمان]Objectie برای کمی کردن مهاجرت sagittal از هسته کمری، در ۶ موقعیت عملکردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Transverse sacral fracture was diagnosed by sagittal reconstruction CT.
[ترجمه گوگل]شکستگی عرضی ساکروم با سی تی بازسازی ساژیتال تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]شکستگی sacral توسط CT بازسازی sagittal تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Patient position: axial coronal and oblique sagittal, supine, prone.
[ترجمه گوگل]وضعیت بیمار: تاجی محوری و ساژیتال مایل، به پشت، مستعد
[ترجمه ترگمان]موقعیت بیمار: coronal axial و oblique sagittal، سست و مستعد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To evaluate the neurosensory functions of the inferior alveolar nerve(IAN)after two rigid internal fixations for the sagittal split of ramus osteotomy(SSRO)in monkeys.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی عملکردهای حسی عصبی عصب آلوئولار تحتانی (IAN) پس از دو فیکساسیون داخلی سفت و سخت برای شکاف ساژیتال استئوتومی راموس (SSRO) در میمون‌ها
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی عملکرد neurosensory عصب alveolar پایینی (ian)بعد از دو عامل درونی سفت و سخت برای تجزیه سهمی مانند of osteotomy (SSRO)در میمون ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The posterosuperior aspect of each vertebral body was chosen as a representative point for the spinal sagittal curve.
[ترجمه گوگل]جنبه خلفی هر یک از مهره ها به عنوان یک نقطه نماینده برای منحنی ساژیتال ستون فقرات انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]جنبه posterosuperior هر بدنه مهره ای به عنوان یک نقطه مشخص برای منحنی sagittal spinal انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Methods We recorded the numbers of superior cerebral vein. lateral colony in the 1/3 front of superior sagittal sinus by the operation and total cerebral angiography.
[ترجمه گوگل]MethodsWe تعداد ورید مغزی فوقانی را ثبت کردیم کلنی جانبی در 1/3 جلوی سینوس ساژیتال فوقانی با عمل و آنژیوگرافی توتال مغزی
[ترجمه ترگمان]روش های ما تعداد سلول های مغزی برتر را ثبت کردیم کلونی های جانبی در شکل ۱ \/ ۳ از سینوس سهمی بالایی بالایی دارند و از کل آنژیوگرافی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سهمی (صفت)
arrowy, sagittal, hastate, sagittate

شبیه سهم یا تیر و کمان (صفت)
sagittal

وابسته به درز سهمی جمجمه (صفت)
sagittal

تخصصی

[دندانپزشکی] در جهت سوچور ساجیتال، صفحه عمودی فرضی که از سر تا پا ادامه داشته و بدن را به دو نیمه چپ و راست تقسیم می کند. وابسته به درز سهمی جمجمه، سهمی
[زمین شناسی] صفحه متقارن (جانداران)، ساژیتال - تعلق داشتن به یا قرار گرفته در سطح یا صفحه میانی جلویی ـ عقبی بدنی که دارای تقارن دوجانبه است، یا به هر سطح یا صفحه موازی با آن نیز گویند. مثلاً صفحه پیکانی یا ساژیتال که یک ادریواستروئید یا تریلوبیت را به دو نیمه مشابه تقسیم می کند؛ محور پیکانی یا ساژیتال صدفچه دیاتوم شانه ای؛ بخش پیکانی یا ساژیتال پوسته فرامینیفرایی در سطح استوایی یا نیم گانی؛ حلقه پیکانی یا ساژیتال در رادیولارین های خاص؛ یا sagittal triradiate اسفنجی که دارای دو پرتوی تصویر آیینه ای و یک پرتوی سوم است که به دور از آنها در امتداد محور تقارن 4 تایی، اشاره دارد.

انگلیسی به انگلیسی

• resembling an arrow or arrowhead; pertaining to an arrow or arrowhead

پیشنهاد کاربران

بپرس