saboteur

/ˌsæbəˈtɜːr//ˌsæbəˈtɜː/

معنی: خرابکار
معانی دیگر: کارشکن، چوب لای چرخ گذار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who commits an act of sabotage.

جمله های نمونه

1. The soldiers shot the three saboteurs.
[ترجمه امین] سربازان به سه خرابکار شلیک کردند.
|
[ترجمه گوگل]سربازان به سه خرابکار شلیک کردند
[ترجمه ترگمان]سربازان به سه saboteurs شلیک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Saboteurs blew up a small section of the track.
[ترجمه گوگل]خرابکاران بخش کوچکی از مسیر را منفجر کردند
[ترجمه ترگمان]Saboteurs بخش کوچکی از ریل را منفجر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The saboteurs had planned to bomb buses and offices.
[ترجمه امین] خرابکارها برنامه ریزی کرده بودند تا اتوبوس ها و ادارات را بمب گذاری کنند.
|
[ترجمه گوگل]خرابکاران قصد داشتند اتوبوس ها و دفاتر را بمباران کنند
[ترجمه ترگمان]خرابکاران قصد داشتند اتوبوس ها و ادارات را بمب گذاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lorries were wrecked by saboteurs.
[ترجمه گوگل]کامیون ها توسط خرابکاران منهدم شدند
[ترجمه ترگمان]lorries و saboteurs را زیر و رو کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These saboteurs threatened to blow up the factory if their demands were not met.
[ترجمه گوگل]این خرابکاران تهدید کردند که در صورت برآورده نشدن خواسته هایشان، کارخانه را منفجر خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]این خرابکاران تهدید کردند که اگر خواسته هایشان برآورده نشود، این کارخانه را منفجر خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The saboteurs had demanded money in return for revealing how they hacked into the systems.
[ترجمه گوگل]خرابکاران در ازای افشای نحوه هک کردن سیستم ها، تقاضای پول کرده بودند
[ترجمه ترگمان]خرابکاران از پول درخواست کرده بودند تا فاش کنند که چطور این سیستم ها را هک کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These claims are denied by the saboteurs.
[ترجمه گوگل]این ادعاها توسط خرابکاران رد می شود
[ترجمه ترگمان]این ادعاها از سوی خرابکاران رد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Hunt saboteurs bar extreme right sympathisers from its organisation.
[ترجمه گوگل]خرابکاران هانت هواداران راست افراطی را از سازمان خود منع می کنند
[ترجمه ترگمان]خرابکاران مسلح هواداران بسیار خوبی از سازمان خود را به بار آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I am afraid the blame lies with the saboteurs.
[ترجمه گوگل]می ترسم مقصر این کار خرابکاران باشد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه تقصیر با the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hunt saboteurs say they were threatened after the incident.
[ترجمه گوگل]خرابکاران شکار می گویند پس از این حادثه تهدید شده اند
[ترجمه ترگمان]خرابکاران حرفه ای می گویند که آن ها بعد از این حادثه تهدید شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Antis - as the huntsmen call the Saboteurs - have been active for 10 years.
[ترجمه گوگل]آنتی ها - به قول شکارچی ها خرابکاران - 10 سال است که فعال هستند
[ترجمه ترگمان]The - همان گونه که شکارچیان آن را Saboteurs می نامند - به مدت ۱۰ سال فعال بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The second possibility was that some fiendishly cunning saboteur was at work.
[ترجمه گوگل]احتمال دوم این بود که یک خرابکار حیله گر در کار بود
[ترجمه ترگمان]دومین احتمال این بود که خرابکار شیطانی شیطانی سر کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Male speaker Saboteurs are people who commit wilful acts of damage.
[ترجمه گوگل]خرابکاران گوینده مرد افرادی هستند که مرتکب اعمال آسیب عمدی می شوند
[ترجمه ترگمان]Saboteurs، گوینده، افرادی هستند که مرتکب اعمال ارادی آسیب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hunt stewards are trying to force the saboteurs off private land on to a public footbath.
[ترجمه گوگل]مهمانداران هانت در تلاش هستند تا خرابکاران را مجبور کنند از زمین شخصی خارج شوند و به حمام عمومی بروند
[ترجمه ترگمان]\"هانت\" در تلاش است خرابکاران را وادار به پیاده شدن از زمین های خصوصی به بخش عمومی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرابکار (اسم)
destroyer, subversive, ruiner, saboteur, devastator, diversionist

انگلیسی به انگلیسی

• one who maliciously causes damage, one who intentionally destroys or disrupts
a saboteur is a person who deliberately damages or destroys things such as machines, railway lines, and bridges in order to weaken an enemy or as a protest.

پیشنهاد کاربران

Noun and adjective of verb sabotage
saboteur ( علوم نظامی )
واژه مصوب: خرابکار
تعریف: کسی که اقدام به خرابکاری می کند
این واژه در بعضی از بافت ها می تواند صفت هم باشد.
Both dreams reveal a saboteur element.
هر دوی این خواب ها، واقعیتی مخرب را فاش می کنند.
extracted from '101 dream interpretation tips' by Jane Teresa Anderson

بپرس