summery

/ˈsʌməri//ˈsʌməri/

معنی: تابستان، تابستانی، شبیه تابستان
معانی دیگر: وابسته به یا مانند تابستان، گرم، خوشایند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or suitable for summer.
متضاد: warm, wintry

جمله های نمونه

1. Clare walked by looking very summery in a pale blue sundress.
[ترجمه گوگل]کلر با یک سارافان آبی کم رنگ راه می رفت و تابستانی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]کلیر با چهره ای که در لباس تابستانی به رنگ آبی کم رنگ به نظر می رسید راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A summery variation is to add finely chopped cress.
[ترجمه گوگل]یک تغییر تابستانی اضافه کردن شاهی ریز خرد شده است
[ترجمه ترگمان]یک تغییر summery این است که cress تکه تکه شده را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Soft pinks and browns are the summery eyeshadow shades that suit every woman, regardless of colouring.
[ترجمه گوگل]صورتی ملایم و قهوه‌ای سایه‌های تابستانی هستند که برای هر خانمی، صرف نظر از رنگ، مناسب است
[ترجمه ترگمان]رنگ های نرم و قرمز قهوه ای، رنگ های روشن summery هستند که هر زنی بدون توجه به رنگ و رنگ آن، متناسب با هر زنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She appeared, summery in an apple green frock, her hair ribboned.
[ترجمه گوگل]او ظاهر شد، تابستانی با لباسی سبز سیبی، موهایش روبانی شده بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در یک پیراهن سبز سیب، که بند موهایش را می پوشاند، ظاهر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They gave the place a summery look, an ironic note considering the winter that cloaked them both.
[ترجمه گوگل]آنها ظاهری تابستانی به این مکان دادند، یک یادداشت کنایه آمیز با توجه به زمستانی که هر دو را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]با توجه به زمستانی که هر دو را پنهان کرده بود، یک نگاه تابستانی به این مکان انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Plain straw hat, about £ Sandra Philips Simple, summery, swinging.
[ترجمه گوگل]کلاه حصیری ساده، حدودا ساندرا فیلیپس ساده، تابستانی، تاب دار
[ترجمه ترگمان]کلاه حصیری ساده، در حدود ساندرا فیلیپس ساده، تابستانی و تاب دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Summery It is a mixed system that water laws of California evolves to adopt. This system comprises of Riparian right, Priority Appropriation Right and other kind of water rights.
[ترجمه گوگل]تابستانی این یک سیستم ترکیبی است که قوانین آب کالیفرنیا برای اتخاذ آن تکامل یافته است این سیستم شامل حق ساحلی، حق تخصیص اولویت و سایر انواع حقوق آب است
[ترجمه ترگمان]\"summery\" یک سیستم ترکیبی است که قوانین آبی کالیفرنیا در حال اتخاذ آن هستند این سیستم شامل حق Riparian، حق تصرف حق و سایر انواع حقوق آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Summery: The performance technology is one method to encourage individual or the team to develop continually.
[ترجمه گوگل]خلاصه: فناوری عملکرد روشی برای تشویق فرد یا تیم به توسعه مستمر است
[ترجمه ترگمان]summery: فن آوری عملکرد یک روش برای تشویق افراد یا تیم برای توسعه مستمر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Finally, the paper gives the summery of the diesel dynamo test system.
[ترجمه گوگل]در نهایت، مقاله خلاصه سیستم تست دینام دیزل را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، این مقاله، شبیه سازی سیستم تست موتور دیزل را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dark cherry red colour . Summery tropical fruit with a touch of asparagus finishing fresh and zingy.
[ترجمه گوگل]رنگ قرمز گیلاسی تیره میوه گرمسیری تابستانی با رنگی از مارچوبه که تازه و زرق و برق دار است
[ترجمه ترگمان]رنگ آلبالویی رنگ میوه های گرمسیری با ترکیبی از مارچوبه که تازه و تازه شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I the last, we will summery and forecast future development of reasonability analysis in logistics transportation.
[ترجمه گوگل]در آخر، ما توسعه آینده تحلیل منطقی در حمل و نقل لجستیک را خلاصه کرده و پیش بینی می کنیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما شاهد توسعه آینده تحلیل reasonability در حمل و نقل تدارکات خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Also included is a summery of major parallel events in world history.
[ترجمه گوگل]همچنین شامل خلاصه ای از رویدادهای مهم موازی در تاریخ جهان است
[ترجمه ترگمان]همچنین شامل summery از رویداده ای مهم موازی در تاریخ جهان نیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In a summery, our national stock unseasoned issuance system change is featured with characteristics of compulsion, slowness and partialness .
[ترجمه گوگل]در تابستان، تغییر سیستم صدور بی‌سابقه سهام ملی ما با ویژگی‌های اجبار، کندی و جزئی بودن مشخص می‌شود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، تغییرات سیستم صدور اوراق بهادار ملی ما با مشخصات اجباری، کندی و partialness نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fill in the monthly summery time sheet.
[ترجمه گوگل]برگه زمان تابستانی ماهانه را پر کنید
[ترجمه ترگمان]برگه time ماهانه را پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تابستان (صفت)
summery

تابستانی (صفت)
summer, summery

شبیه تابستان (صفت)
summery

تخصصی

[صنعت] خلاصه، مجمل

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to summer, like summer, characteristic of summer, suitable or appropriate for summer
something that is summery is suitable for summer or characteristic of summer.

پیشنهاد کاربران

Note the target language to be taught and how you will teach it
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : summerize
✅️ اسم ( noun ) : summer
✅️ صفت ( adjective ) : summery
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس