stuffer


(شخص یا ابزار) چپاننده، - چپان، آکندگر

جمله های نمونه

1. In delay there lies no plenty, Then come kiss me, sweet and twenty, Youth's a stuff that will not endure .
[ترجمه گوگل]در تأخیر زیاد نیست، پس بیا مرا ببوس، شیرین و بیست، جوانی چیزی است که ماندگار نیست
[ترجمه ترگمان]در تاخیر بیش از اندازه وجود ندارد، پس بیا مرا ببوس، بیست و بیست، جوانی است که تحمل نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is always a first brave person who breaks step with the stam-peding masses fleeing in panic, who pauses to help another to his feet,creating his own eye in the storm, The stuff of heroes is made, forged in the midst of tragedy, in the blink of an eye.
[ترجمه گوگل]همیشه اولین فرد شجاعی وجود دارد که با توده‌های رکابزن که وحشت زده فرار می‌کنند، قدم برمی‌دارد، کسی که مکث می‌کند تا به دیگری کمک کند تا روی پاهایش بیاید، چشم خود را در طوفان بسازد، اسباب قهرمانان ساخته شده است، در میان تراژدی ساخته شده است, در یک چشم بر هم زدن
[ترجمه ترگمان]همیشه یک فرد شجاع وجود دارد که با توده های stam - peding که با وحشت فرار می کنند، فرار می کند، که مکث می کند تا به یک نفر دیگر کمک کند، و چشم خودش را در طوفان ایجاد می کند، و در یک چشم به هم زدن، در یک چشم به هم زدن شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By the time the fourth course was served, I was stuffed to the gills.
[ترجمه گوگل]تا زمان سرو غذای چهارم، من تا آبشش پر شده بودم
[ترجمه ترگمان]وقتی که دوره چهارم سرو می شد، من پر از گوشت بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What's all that sticky stuff on the carpet?
[ترجمه گوگل]این همه چیز چسبناک روی فرش چیست؟
[ترجمه ترگمان]اون وسایل چسبناک روی قالی چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His article is stuffed with cliche.
[ترجمه گوگل]مقاله او پر از کلیشه است
[ترجمه ترگمان]مقاله او پر از کلیشه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This cell phone sure is hot stuff.
[ترجمه گوگل]این تلفن همراه مطمئناً چیزهای داغ است
[ترجمه ترگمان] این موبایل خیلی سکسیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All that stuff about catching giant fish was just a bit of poetic licence.
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که در مورد صید ماهی های غول پیکر وجود داشت فقط یک مجوز شاعرانه بود
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که در مورد صید ماهی بزرگ وجود داشت، تنها کمی از مجوز شاعرانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I've got some sticky stuff on my shoe.
[ترجمه گوگل]من چند چیز چسبناک روی کفشم دارم
[ترجمه ترگمان]یه سری چیزای چسبناک روی کفشم دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I don't know how you can eat that stuff!
[ترجمه گوگل]من نمی دانم چگونه می توانید این مواد را بخورید!
[ترجمه ترگمان]من نمی دانم تو چطور می توانی این چیزها را بخوری!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There's some white stuff on this plate.
[ترجمه گوگل]مقداری چیزهای سفید در این بشقاب وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه سری چیزای سفید روی این بشقاب هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are too many people stuffed in his car.
[ترجمه گوگل]افراد زیادی در ماشین او پر شده اند
[ترجمه ترگمان]آدمای زیادی تو ماشینش هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We could supply you with the stuff in the raw tomorrow.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم فردا چیزهای خام را به شما عرضه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می تونیم فردا مواد رو با این چیزا برات فراهم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hey baby, why don't you get out on the floor and strut your stuff?
[ترجمه گوگل]سلام عزیزم، چرا نمیری روی زمین و به وسایلت دست و پا نمیزنی؟
[ترجمه ترگمان]هی عزیزم، چرا از زمین بیرون نمیری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mister, can we 'elp to carry yer stuff in?
[ترجمه گوگل]آقا، آیا می‌توانیم کمک کنیم تا وسایلتان را داخل ببریم؟
[ترجمه ترگمان]آقا، می شه وسایل تو رو ببریم تو؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What stuff is this jacket made of?
[ترجمه گوگل]این ژاکت از چه موادی ساخته شده است؟
[ترجمه ترگمان]این ژاکت از چه چیزی درست شده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] نخهای تار پرکننده
[ریاضیات] پر کننده (= T - هادی)

پیشنهاد کاربران

بپرس