stick it out


(خودمانی) تا آخر دوام آوردن، تحمل کردن

جمله های نمونه

1. He hates the job but he's determined to stick it out because he needs the money.
[ترجمه مهدی] او از این کار متنفر است، اما تصمیم گرفته است که آن را ادامه دهد زیرا به پول نیاز دارد.
|
[ترجمه گوگل]او از این کار متنفر است، اما مصمم است آن را کنار بگذارد زیرا به پول نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]او از این کار نفرت دارد، اما مصمم است آن را بیرون نگه دارد، چون به پول احتیاج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm going to stick it out just to prove to him that I can do it.
[ترجمه گوگل]من آن را کنار می گذارم فقط برای اینکه به او ثابت کنم که می توانم این کار را انجام دهم
[ترجمه ترگمان]می خواهم آن را بیرون بکشم تا به او ثابت کنم که می توانم این کار را بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I may as well stick it out to the end.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است آن را تا انتها ادامه دهم
[ترجمه ترگمان]من هم می توانم آن را تا آخر نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I shall stick it out here till he comes.
[ترجمه گوگل]من آن را اینجا نگه می دارم تا زمانی که او بیاید
[ترجمه ترگمان]همین جا خواهم ماند تا او بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I do not like this movie, but i stick it out.
[ترجمه گوگل]من این فیلم را دوست ندارم، اما آن را نشان می دهم
[ترجمه ترگمان]، از این فیلم خوشم نمیاد ولی باه اش کنار میام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pick one person and stick it out.
[ترجمه گوگل]یک نفر را انتخاب کنید و آن را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]یه نفر رو انتخاب کن و بیارش بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do you want to stick it out for the whole weekend?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید آن را برای تمام آخر هفته نگه دارید؟
[ترجمه ترگمان]می خوای کل آخر هفته ازش استفاده کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We decided to stick it out and finish the race.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتیم آن را کنار بگذاریم و مسابقه را تمام کنیم
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که آن را بیرون بکشیم و مسابقه را تمام کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'll stick it out here until they are back.
[ترجمه گوگل]من آن را در اینجا نگه می دارم تا زمانی که آنها برگردند
[ترجمه ترگمان]همین جا نگهش می دارم تا اونا برگردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How did you ever manage to stick it out so long, Mr. Almstadt?
[ترجمه گوگل]آقای آلمشتات چطور توانستید آن را اینقدر طولانی نگه دارید؟
[ترجمه ترگمان]آقای \"Almstadt\"، چطور تونستی این همه مدت اینو تحمل کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Success is mine if I stick it out.
[ترجمه گوگل]موفقیت از آن من است اگر آن را حفظ کنم
[ترجمه ترگمان]اگر آن را بیرون بیاورم، موفقیت مال من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I was ready to stick it out.
[ترجمه گوگل]من آماده بودم آن را بیرون بیاورم
[ترجمه ترگمان]من آماده بودم که آن را بیرون بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I can stick it out a few more minutes.
[ترجمه گوگل]من می توانم آن را چند دقیقه دیگر بچسبانم
[ترجمه ترگمان] میتونم چند دقیقه دیگه دووم بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I have to stick it out for at least a year!
[ترجمه گوگل]من باید حداقل یک سال آن را کنار بگذارم!
[ترجمه ترگمان]حداقل یک سال است که باید آن را تحمل کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I shall stick it out here until they are back.
[ترجمه گوگل]من آن را در اینجا نگه خواهم داشت تا زمانی که آنها برگردند
[ترجمه ترگمان]من آن را تا وقتی که آن ها برگردند از اینجا بیرون خواهم برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

از چیزی کوتاه نیامدن
Stick it out with my husband or take the chance of losing my son
سوختن و ساختن، تحمل کردن
تحمل کند
تا ته کاری رو انجام دان
It was a hard time for him but he managed to stick it out
ادامه کار تا انتها ، حتی وقتی دشوار یا کسل کننده باشد ( اصطلاح عامیانه )
مجبور به ادامه دادن کاری بر خلاف میل ( اصطلاح )
خودمانی :چسبیدن به کار ی

بپرس