sprocket

/ˈsprɑːkət//ˈsprɒkɪt/

معنی: چرخ دنده، دنده چرخ زنجیرخور، دندانهء زنجیری
معانی دیگر: چرخ دندانه دار (که زنجیردر دندانه های آن قرار می گیرد)، چرخ زنجیرخور، چرخ زنجیر (sprocket wheel هم می گویند)، دنده چر  زنجیرخور، چر  دنده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a wheel with toothlike points that fit into the links of a chain, as on a bicycle.

جمله های نمونه

1. camshaft sprocket
چرخ زنجیر میل سوپاپ

2. You must have a sprocket loose.
[ترجمه گوگل]شما باید یک چرخ دنده شل داشته باشید
[ترجمه ترگمان]تو باید زنجیر را آزاد کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you use continuous stationery, please remove sprocket margins and separate the sheets clearly into individual documents for each employee.
[ترجمه گوگل]اگر از لوازم التحریر مداوم استفاده می کنید، لطفاً حاشیه های چرخ دنده را بردارید و برگه ها را به وضوح در اسناد جداگانه برای هر کارمند جدا کنید
[ترجمه ترگمان]اگر از stationery پیوسته استفاده می کنید، لطفا حاشیه های sprocket را حذف کرده و صفحات را به طور واضح به اسناد فردی برای هر کارمند تقسیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The trunnion sprocket has come off the pinion, but do not worry - we'll soon but that right.
[ترجمه گوگل]چرخ دنده ران از پینیون خارج شده است، اما نگران نباشید - به زودی درست خواهیم شد
[ترجمه ترگمان]اما نگران نباش، ما بزودی آزاد خواهیم شد، اما این کار درست نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sprocket: round, toothed object that turns on an axel.
[ترجمه گوگل]چرخ زنجیر: جسم گرد و دندانه دار که روی محور می چرخد
[ترجمه ترگمان]Sprocket: گرد و خاک toothed که بر روی یک axel ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sprocket adjusted, the engineer called up the gang and the men took their place.
[ترجمه گوگل]چرخ دنده تنظیم شد، مهندس باند را فراخواند و مردان جای آنها را گرفتند
[ترجمه ترگمان]The تنظیم شده، مهندس گروه را صدا زد و مردان جای خود را گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Line 3 Deco chain path return sprocket failed.
[ترجمه گوگل]چرخ زنجیر برگشت مسیر زنجیره دکو خط 3 شکست خورد
[ترجمه ترگمان]بازگشت مسیر زنجیره ۳ دکو شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Compared with the existing sprocket gear, the utility model has the advantages of high temperature resistance, self-lubrication, noise elimination, long service life, etc.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با چرخ دنده زنجیر موجود، مدل کاربردی دارای مزایای مقاومت در برابر دمای بالا، خود روانکاری، حذف نویز، عمر طولانی و غیره است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با لوازم جانبی موجود، مدل مصرفی مزایای مقاومت دما بالا، روغنکاری خودکار، حذف سر و صدا، عمر خدمت طولانی و غیره را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The curvilinear shape of sprocket wheel is the main cause of arching phenomenon of sintering pallets in the return rail.
[ترجمه گوگل]شکل منحنی چرخ زنجیر عامل اصلی پدیده قوس‌بندی پالت‌های زینترینگ در ریل برگشتی است
[ترجمه ترگمان]شکل منحنی چرخ sprocket، علت اصلی پدیده قوس pallets of در راه آهن بازگشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The utility model relates to a sprocket square head, in particular to a sprocket square head connected with a sprocket of a bicycle.
[ترجمه گوگل]مدل کاربردی مربوط به یک سر چرخ زنجیر مربعی است، به ویژه به یک سر چرخدار چرخدار متصل به یک چرخ دنده دوچرخه
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی به یک سر مربع sprocket مربوط می شود که به طور خاص به یک سر مربع sprocket متصل می شود که با یک sprocket یک دوچرخه متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sprocket most taboo even sprocket, the chain sprocket on the accelerated wear!
[ترجمه گوگل]چرخ زنجیر تابو حتی چرخ زنجیر، زنجیر زنجیر در سایش شتاب!
[ترجمه ترگمان]حتی sprocket، حتی sprocket، زنجیر روی فرسایش شتاب زده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Astoundingly, the Sprocket is powered solely by human energy.
[ترجمه گوگل]به طور شگفت انگیزی، Sprocket تنها با انرژی انسان کار می کند
[ترجمه ترگمان]Astoundingly، the تنها با انرژی انسان نیرو می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The range includes track roller, carrier roller, sprocket, idler, track link assembly, track shoe, track bolt and nut, bucket pin and bushing etc.
[ترجمه گوگل]این محدوده شامل غلتک مسیر، غلتک حامل، چرخ زنجیر، هرزگرد، مجموعه پیوند مسیر، کفشک مسیر، پیچ و مهره مسیر، پین سطل و بوش و غیره است
[ترجمه ترگمان]این محدوده شامل roller، roller، roller، sprocket، idler، مونتاژ لینک، پیچ جاده، پیچ و مهره، پین سطل و bushing و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I was the Secretary for sprocket factory in China Huangshan sprocket factory is specializing in the production chain wheel manufacturers.
[ترجمه گوگل]من دبیر کارخانه چرخ زنجیر در چین بودم کارخانه چرخ زنجیر Huangshan در تولید کنندگان چرخ زنجیره تولید متخصص است
[ترجمه ترگمان]من دبیر کارخانه sprocket در کارخانه sprocket Huangshan در چین بودم که در تولید کنندگان چرخه تولید تخصص داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Net chain. Net chain chain. sprocket. conveyors. Food conveyor belt.
[ترجمه گوگل]زنجیره شبکه زنجیره زنجیره ای توری چرخ دنده نوار نقاله ها تسمه نقاله مواد غذایی
[ترجمه ترگمان]زنجیره شبکه زنجیره تامین خالص sprocket conveyors تسمه غذا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخ دنده (اسم)
gear, cogwheel, sprocket, pinwheel, gear wheel, wheelwork

دنده چرخ زنجیر خور (اسم)
sprocket

دندانهء زنجیری (اسم)
sprocket

تخصصی

[سینما] استوانه (یا) طبلک دندانه دار - چرخ دندانه - دندانه

انگلیسی به انگلیسی

• wheel with teeth or cogs to engage the links of a chain, sprocket wheel; tooth of a wheel which engages the links of a chain

پیشنهاد کاربران

دنده، یکی از دندانه های روی چرخ دنده
به این قطعه میگن sprocket یا sprocket wheel
sprocket
sprocket ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: دندانه 2
تعریف: هریک از خارهای روی غلتک پیش‏برندۀ فیلم در دوربین یا دستگاه های نمایش و تدوین که در سوراخ های کنار فیلم گیر می‏کند تا حرکت فیلم در داخل این دستگاه ها را میسر سازد
زنجیر چرخ

بپرس