speculator

/ˈspekjəˌletər//ˈspekjʊleɪtə/

معنی: محتکر، سفته باز، زمین خوار
معانی دیگر: محتکر، سفته باز، زمین خوار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one that engages in financial speculations.

(2) تعریف: one that thinks in a speculative manner.

جمله های نمونه

1. I used the language of the speculator.
[ترجمه گوگل]من از زبان دلال استفاده کردم
[ترجمه ترگمان]من از زبان the استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mark-up should be fair and reasonable, the speculator being reimbursed for both time and enterprise.
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت باید منصفانه و معقول باشد، و سفته باز هم برای زمان و هم برای شرکت بازپرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]این مبلغ باید عادلانه و معقول باشد، زیرا speculator برای هر دو زمان بازپرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Where site assembly is involved, the speculator fulfils a valuable function.
[ترجمه گوگل]در جایی که مونتاژ سایت درگیر است، سفته باز کار ارزشمندی را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]در جایی که مونتاژ محل مورد بحث قرار می گیرد، فروشنده یک تابع با ارزش را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This crew is embodied by a builder turned speculator who marries Fonty's daughter in a marvellously comic wedding scene.
[ترجمه گوگل]این خدمه توسط یک سازنده که به دلالان تبدیل شده است، مجسم می شود که با دختر فونتی در یک صحنه عروسی کمیک شگفت انگیز ازدواج می کند
[ترجمه ترگمان]این خدمه یک سازنده است که در صحنه عروسی با دختر Fonty ازدواج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The landowner, estate agent or speculator may make a direct approach to the developer.
[ترجمه گوگل]مالک زمین، عامل املاک یا دلالان ممکن است یک رویکرد مستقیم به توسعه دهنده داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مالک، آژانس املاک و مستغلات، ممکن است یک رویکرد مستقیم به توسعه دهنده داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sarkozy is not a strong reformer, but a speculator.
[ترجمه گوگل]سارکوزی یک اصلاح طلب قوی نیست، بلکه یک سفته باز است
[ترجمه ترگمان]سارکوزی یک اصلاح طلب قدرتمند نیست، بلکه یک فرد با تبلیغات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A speculator may try to amass great wealth.
[ترجمه گوگل]یک سفته باز ممکن است سعی کند ثروت زیادی جمع کند
[ترجمه ترگمان]یک محتکر شاید سعی کنه ثروت بزرگی جمع کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When a speculator bets wrongly, gearing blows up the damage.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک سفته باز به اشتباه شرط بندی می کند، دنده کردن خسارت را منفجر می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی یک دلال به اشتباه شرط بندی می کند، خود را از آسیب می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ciritics assessed him a political speculator rather than a statesman.
[ترجمه گوگل]منتقدان او را یک سفته باز سیاسی ارزیابی کردند تا یک دولتمرد
[ترجمه ترگمان]The او را به جای یک سیاست مدار، یک قمار سیاسی را مورد ارزیابی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lifetime of an average speculator is measured in months, not years.
[ترجمه گوگل]طول عمر یک سفته باز معمولی با ماه ها اندازه گیری می شود نه سال ها
[ترجمه ترگمان]طول عمر یک دلال متوسط در ماه ها و نه سال اندازه گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is speculator who hold up customers.
[ترجمه گوگل]او یک سفته باز است که مشتریان را نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]او speculator است که مشتریان را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Losses make the speculator studious -- not profits.
[ترجمه گوگل]زیان باعث می شود تا سفته بازان مطالعه کنند - نه سود
[ترجمه ترگمان]با این حساب دخل و فروش این قاچاقچی را با مهارت انجام می دهد - - نه سود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was a sinister and crafty speculator.
[ترجمه گوگل]او یک سفته باز شوم و حیله گر بود
[ترجمه ترگمان]این کار یک محتکر و نیرنگ آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When a speculator is fortunate enough to double his original capital, he should at once draw out one half of his profit to be set aside for reserve.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک سفته باز به اندازه کافی خوش شانس باشد که سرمایه اصلی خود را دو برابر کند، باید یکباره نیمی از سود خود را بیرون بکشد تا برای ذخیره کنار گذاشته شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک دلال به اندازه کافی خوش شانس است که سرمایه اصلی خود را دو برابر کند، باید فورا نیمی از سود خود را به کار برد تا ذخیره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He is a traitor, a speculator!
[ترجمه گوگل]او یک خائن است، یک دلال!
[ترجمه ترگمان]او خائن است، یک محتکر!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محتکر (اسم)
hoarder, forestaller, speculator

سفته باز (اسم)
speculator

زمین خوار (اسم)
speculator

انگلیسی به انگلیسی

• one who buys and sells commodities to profit from fluctuations in their market value, one who engages in any risky business venture in the hope of making large gains
a speculator is a person who speculates financially.

پیشنهاد کاربران

معامله گر غیرتجاری
سوداگر ارز
A speculator is a person who does this in order to make a quick profit, they do not invest long term.
An investor is a person who buys shares or property in hope of making a future profit.
سرمایه گذار خطر پذیر
سرمایه گذار خطر پذیر افراد یا مؤسساتی هستند که در تلاش برای کسب سود از تغییرات کوتاه مدت قیمت، اقدام به خرید و فروش دارایی می کنند. آن ها معمولا دارایی ها را برای بلندمدت نگه نمی دارند، بلکه بر روی کسب سود سریع از طریق خرید پایین و فروش بالا تمرکز می کنند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : speculate
✅️ اسم ( noun ) : speculation / speculator
✅️ صفت ( adjective ) : speculative
✅️ قید ( adverb ) : speculatively
هر چند که بیشتر مترجمان speculate را سفته بازی و speculator را سفته باز ترجمه کرده اند , اما اشخاص کاربلدی هم هستند که این معادل ها را درست نمی دانند و اینها را پیشنهاد می دهند:
_ معامله گر تخمینی
_ معامله گر محدوده گرا
_ معامله گر گمانه زن
_ بورس باز تخمینی
سرمایه گذار متمایل به کسب سود هنگفت یک شبه
اهل ریسک، خطر پذیر، ربا خوار، قمار باز، سهام باز، دلال ملک، مُحتکر، احتکار گر
خرید و فروش کننده ای که با حدس زدن این که چه کالاهایی قیمتشان گران تر میشود در پی کسب سود است
سفته باز
سوداگر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس