skipping

جمله های نمونه

1. mehri was skipping along the sidewalk
مهری در پیاده رو لی لی می کرد.

2. the children were skipping in the park
بچه ها در پارک جست و خیز می کردند.

3. to strengthen themselves, boxers do (rope) skipping
مشت بازها برای تقویت خود طناب بازی می کنند.

4. The little girl ran off, hopping and skipping as she went.
[ترجمه گوگل]دختر کوچولو فرار کرد و در حالی که می رفت می پرید و می پرید
[ترجمه ترگمان]دخترک دوید، و در حین رفتن، جست وخیز کنان و جست وخیز کنان از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lambs were skipping about in the fields.
[ترجمه گوگل]بره ها در مزارع پرش می کردند
[ترجمه ترگمان]لمب ها در مزارع جست وخیز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The lambs were skipping about in the fields.
[ترجمه گوگل]بره ها در مزارع پرش می کردند
[ترجمه ترگمان]لمب ها از این طرف و آن طرف جست وخیز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They saw the man with a little girl skipping along behind him.
[ترجمه گوگل]آنها مردی را دیدند که دختر کوچکی از پشت سرش می پرید
[ترجمه ترگمان]مردی را دیدند که از پشت سر او جست وخیز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The teacher kept skipping from one subject to another so it was difficult to follow what he was saying.
[ترجمه گوگل]معلم مدام از موضوعی به موضوع دیگر پرش می کرد، بنابراین پیگیری آنچه می گفت دشوار بود
[ترجمه ترگمان]معلم از یک موضوع به موضوع دیگر می پرید، بنابراین پی گیری آنچه می گفت مشکل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If your dad finds out you've been skipping school, he'll go ballistic.
[ترجمه گوگل]اگر پدرتان بفهمد که شما مدرسه را ترک کرده اید، بالستیک خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اگه پدرت بفهمه که تو مدرسه رو ترک کردی، اون دیوونه میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Skipping is one of the most enjoyable aerobic activities.
[ترجمه گوگل]پرش یکی از لذت بخش ترین فعالیت های هوازی است
[ترجمه ترگمان]صرف نظر کردن از این، یکی از most فعالیت های aerobic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sports players often train by skipping.
[ترجمه گوگل]بازیکنان ورزشی اغلب با پرش تمرین می کنند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان ورزشی اغلب با پریدن ها تمرین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I read the whole book without skipping .
[ترجمه گوگل]من تمام کتاب را بدون جست و خیز خواندم
[ترجمه ترگمان] من کل کتاب رو بدون جست وخیز خوندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She reinvented her own life story, skipping over the war years when she had a German lover.
[ترجمه گوگل]او داستان زندگی خود را دوباره ابداع کرد و از سال‌های جنگ که یک معشوقه آلمانی داشت گذشت
[ترجمه ترگمان]داستان زندگی خودش را درست کرده بود و سال های جنگ را ترک کرده بود که او یک عاشق آلمانی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Outside, children were skipping and singing a rhyme.
[ترجمه گوگل]بیرون بچه ها می پریدند و قافیه می خواندند
[ترجمه ترگمان]بیرون بچه ها جست وخیز می کردند و آواز می خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] پرش تصویر - پرشهای آزاردهنده

انگلیسی به انگلیسی

• act of moving forward in a series of light jumps; act of leaping lightly

پیشنهاد کاربران

skipping در زبان رسانه و کامپیوتر کاملا در معنای نزدیک به مفاهیم. deny و reject آورده میشود .
لی لی کردن
پیچوندن چیزی
لُکه لُکه کردن . با حالتی پران پران راه رفتن
پریدن
پرش
جست و خیز
حذف کردن
میتونه به معنی " طناب بازی " هم باشه
Rope ) Skipping ) : طناب بازی
Skipping - rope : طنابِ طناب بازی
نادیده گرفتن
اخراج
از قلم انداختن

جیم شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس