sit down

/ˈsɪtˈdaʊn//sɪtdaʊn/

نشستن (down برای تاکید به کار می رود)، 1- نشستن 2- خود را برای محاصره آماده کردن، کمربند را سفت کردن، نشسته (در برابر: ایستاده standing)، اعتصاب نشسته (که طی آن کارگران در محل کار می مانند ولی کار نمی کنند - sit-down strike هم می گویند)، رجوع شود به: sit-in، اعتصاب کارمندان، بنشینید، بفرمایید

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to move to a position where you are resting on your buttocks.

- You don't need to stand. Please sit down.
[ترجمه somaeh] شما نباید بایستید، لطفا بشینید
|
[ترجمه somayeh] شما مجبور نیستید بایستید، لطفا بشینید
|
[ترجمه Roxana] چرا ایستاده اید، بنشینید لطفا.
|
[ترجمه ] لطفا سکوت کنید و بنشینید
|
[ترجمه گوگل] نیازی نیست بایستی لطفا بنشینید
[ترجمه ترگمان] تو نیازی به ایستادن نداری خواهش می کنم بشینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She sat down on the floor.
[ترجمه Nana] او روی زمین نشست
|
[ترجمه گوگل] او روی زمین نشست
[ترجمه ترگمان] روی زمین نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
حالات: sit-downs
• : تعریف: a strike in which workers remain at their place of employment until an agreement is reached; sit-down strike.
صفت ( adjective )
• : تعریف: done, or designed to be done, while seated.

- a sit-down dinner for a hundred people
[ترجمه نیما چوبین] یک شام برنامه ریزی شده برای صد نفر
|
[ترجمه گوگل] یک شام نشسته برای صد نفر
[ترجمه ترگمان] یه شام برای صدها نفر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a sit-down dinner for twenty
شام نشسته برای بیست نفر

2. I just want to sit down and relax.
[ترجمه ساناز فتح الهی] من فقط میخواهم بنشینم و به استراحت کردن بپردازم
|
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم بنشینم و استراحت کنم
[ترجمه ترگمان]فقط میخوام بشینم و استراحت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Please sit down for a while.
[ترجمه گوگل]لطفا یه کم بشین
[ترجمه ترگمان]لطفا یه مدتی بشین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Get yourself some grub and come and sit down.
[ترجمه گوگل]برای خودت لقمه بگیر و بیا بشین
[ترجمه ترگمان]برو غذا بخور و بیا بنشین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They were asked to sit down together and hash out their differences by their father.
[ترجمه گوگل]پدرشان از آنها خواسته بود با هم بنشینند و اختلافات خود را حل کنند
[ترجمه ترگمان]از آن ها خواسته شد تا با هم بنشینند و اختلافاتشان را با پدرشان حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't chase about any more and sit down quickly.
[ترجمه گوگل]دیگر تعقیب نکنید و سریع بنشینید
[ترجمه ترگمان]بیشتر از این موضوع را دنبال نکن و به سرعت بنشین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I think we should sit down and talk about this.
[ترجمه گوگل]به نظر من باید بنشینیم و در این مورد صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم باید بشینیم و در این مورد حرف بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Would you care to see it/ sit down for a while?
[ترجمه گوگل]دوست داری ببینیش/ کمی بنشینی؟
[ترجمه ترگمان]آیا میل دارید آن را تماشا کنید یا برای مدتی بنشینید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is no provision for anyone to sit down here.
[ترجمه گوگل]هیچ شرطی وجود ندارد که کسی اینجا بنشیند
[ترجمه ترگمان]لازم نیست کسی اینجا بنشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We finally found a patch of grass to sit down on.
[ترجمه گوگل]بالاخره یک تکه علف پیدا کردیم که روی آن بنشینیم
[ترجمه ترگمان]بالاخره یه کپه علف پیدا کردیم که بشینیم و روش کار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Budge up a bit! I'd like to sit down too.
[ترجمه گوگل]کمی تکان بخور! من هم دوست دارم بشینم
[ترجمه ترگمان]بوگ؟ من هم دوست دارم بشینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I must sit down, my feet are killing me!
[ترجمه گوگل]باید بشینم پاهام داره میکشه!
[ترجمه ترگمان]باید بنشینم، پاهایم مرا می کشند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sit down or you'll lose your seat.
[ترجمه گوگل]بشین وگرنه صندلیت رو گم میکنی
[ترجمه ترگمان]بشین یا your رو از دست میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hughes beckoned him to sit down on the sofa.
[ترجمه گوگل]هیوز به او اشاره کرد که روی مبل بنشیند
[ترجمه ترگمان]هیوز با اشاره به او اشاره کرد که روی نیمکت بنشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be seated, take a seat; give a seat, show to a seat
if you have a sit-down, you sit down and rest for a short time; an informal use.
a sit-down meal is served to people sitting at tables.
a sit-down strike or protest is one in which the protestors refuse to move until they get what they are asking for.

پیشنهاد کاربران

تلاش برای حل یک مشکل یا مواجه شدن با یک چیزی که باید تمام تمرکز خود را بر روی ان بگذارید
Sit down; بگیر بشین ( حالت دستوری )
معنی درستش نشین
بشین آقا یا خانم محترم
در ادامه ی پیشنهاد آقا مهدی،
میتونه اینطوری ترجمه بشه:
تحمل شنیدنشو داری؟
Are you sitting down?
آماده ای یه خبر ( خوب یا بد ) بهت بدم؟
بنشین
گفتگو ترتیب دادن، جلسه گرفتن
نشستن

بپرس