shedding

جمله های نمونه

1. homa was shedding affection on every guest equally
هما به همه ی مهمانان به طور مساوی اظهار محبت می کرد.

2. I can't avoid shedding the load.
[ترجمه روشا] نمیتوانم از ریختن بار جلوگیری کنم
|
[ترجمه گوگل]من نمی توانم از ریختن بار اجتناب کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم جلوی ریزش بار را بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Neither company has succeeded in shedding its stodgy image.
[ترجمه گوگل]هیچ‌کدام از این دو شرکت موفق به از بین بردن وجهه بد خود نشدند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از شرکت ها موفق نشدند تصویر stodgy خود را رها کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The traffic jam was caused by a lorry shedding its load.
[ترجمه گوگل]راه بندان ناشی از تخلیه بار کامیونی بوده است
[ترجمه ترگمان]ترافیک توسط یک کامیون حامل بار ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The factory is shedding a large number of jobs.
[ترجمه گوگل]این کارخانه تعداد زیادی شغل را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]این کارخانه تعداد زیادی شغل را حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They ran down to the sea, shedding clothes as they went.
[ترجمه گوگل]آنها به سمت دریا دویدند و در حالی که می رفتند لباس می ریختند
[ترجمه ترگمان]به طرف دریا دویدند و وقتی رفتند، لباس ها را بیرون کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sight of George shedding crocodile tears made me sick.
[ترجمه گوگل]دیدن جورج در حال ریختن اشک تمساح حالم را بد کرد
[ترجمه ترگمان]دیدن چهره جورج که باعث شد حالم به هم بخورد، حالم به هم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's have no more politicians shedding crocodile tears for the unemployed.
[ترجمه گوگل]بیایید دیگر سیاستمدارانی برای بیکاران اشک تمساح نریزند
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید سیاست مداران دیگری نداشته باشیم که اشک های تمساح را برای افراد بی کار بریزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The moon shone, shedding a ghostly light on the fields.
[ترجمه گوگل]ماه می درخشید و نوری شبح مانند بر مزارع می تابید
[ترجمه ترگمان]ماه می درخشید و نور شبح مانندی را بر روی دشت ها می پراکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My husband often kids me about shedding tears easily like a child.
[ترجمه گوگل]شوهرم اغلب از من بچه می گیرد که مثل یک بچه به راحتی اشک می ریزند
[ترجمه ترگمان]همسرم اغلب به من توصیه می کند که به راحتی مثل یک کودک گریه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hospitals in financial difficulty are shedding staff and some districts are opting for staff redundancy.
[ترجمه گوگل]بیمارستان هایی که در مشکلات مالی قرار دارند پرسنل خود را اخراج می کنند و برخی از ولسوالی ها به دنبال تعدیل کارمندان هستند
[ترجمه ترگمان]بیمارستان ها دچار مشکل مالی می شوند و برخی از مناطق به دنبال افزونگی پرسنلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I can't really imagine it shedding that solid silver butcher's hook, but who knows?
[ترجمه گوگل]من واقعاً نمی توانم تصور کنم که آن قلاب قصابی نقره ای جامد را بریزد، اما چه کسی می داند؟
[ترجمه ترگمان]من واقعا نمی تونم تصور کنم که اون آلت دست قصابی نقره آیه، اما کی می دونه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lorries toiled steadily up the hill, occasionally shedding part of their loads.
[ترجمه گوگل]کامیون‌ها به‌طور پیوسته از تپه بالا می‌رفتند و گهگاه بخشی از بارهای خود را رها می‌کردند
[ترجمه ترگمان]کامیون ها مدام از تپه بالا می رفتند و گاهی اوقات بخشی از باره ای خود را رها می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sweat is good - like shedding poison.
[ترجمه گوگل]عرق خوب است - مانند ریختن سم
[ترجمه ترگمان]عرق مثل ریختن زهر خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The passengers came straggling back shedding overcoats and saying it was cold outside, and again the dining car filled up.
[ترجمه گوگل]مسافران با زحمت برگشتند و مانتوهایشان را ریختند و گفتند بیرون سرد است و دوباره ماشین غذاخوری پر شد
[ترجمه ترگمان]مسافران برگشتند و گفتند که بیرون سرد است، و بار دیگر ماشین ناهار خوری را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] دهنه دادن - تشکیل دهنه - ایجاد دهانه - تشکیل دهانه نخ تار

انگلیسی به انگلیسی

• casting off; removing; discarding

پیشنهاد کاربران

{دامپزشکی و علوم دامی}
دفع یک عامل عفونی از بدن میزبان آلوده.
تخم ریزی
پخش
( گیاهی ) ریزش برگ گیاه
[ویروس شناسی] viral shedding = مدت زمان دفع ویروسی
پخش شدن
پوست اندازی در حیوانات
قطع شدن
load shedding : قطع بار یا بار زدایی
ریختن
مثل اشک ریختن
Shedding the tears
تعلیل نیرو

بپرس