self motivated

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of motivated.

پیشنهاد کاربران

کسی که برای انجام کاری به خودش انگیزه میده
خودجوش
خودانگیز
خود انگیخته
خودانگیختن
Being interested to do sth without others pressure
خود شکوفا ( خودجوش و متدبر )
بر خلاف چیزی که برخی از دوستان در بالا اشاره کردند، اسم نیست، بلکه یک صفت دو کمله ای هستش به معنی خودانگیز، خودبرانگیزاننده، خودجوشاننده، خودتحریک کننده، خودترغیب کننده، خود تشویق کننده، خود تهییج کننده، خودمحرک.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال خیلی ساده: یه دانش آموزی را در نظر بگیرید که همیشه معدلش توی مدرسه 20 میشده، ولی پدر و مادر و معلم و سایر اطرافیان تشویقش نمیکنند و انگیزه بهش نمیدند، اگه خودش به خودش انگیزه بده و خودشو تشویق کنه که درسش را ادامه بده، به چنین دانش آموز ی میگند دانش آموز خودانگیز یا a self - motivated student
در حوزه کسب و کار و تجارت و کارآفرینی هم زیاد از این صفت استفاده میشه.

خودبرانگیز
دارای انگیزه ی درونی
کسی که خودجوش کاری را انجام میدهد و به خود انگیزه انجام کاری را میدهد
برانگیختن خود برای کاری
انگیزه دادن به خود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس