seaside

/ˈsiːˌsaɪd//ˈsiːsaɪd/

معنی: دریا کنار
معانی دیگر: کرانه، ساحل، زمین ساحلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: land that borders on the ocean; seashore.
مشابه: coast
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or located at the seaside.

جمله های نمونه

1.
دریا کنار

2. an enjoyable evening by the seaside
شب دلپذیری در کنار دریا

3. the custom still obtains of going to the seaside in summer
رسم رفتن به دریاکنار در تابستان هنوز پابرجا است.

4. this evening, we are going for a little jaunt to the seaside
امشب برای گردش کوتاهی به کنار دریا خواهیم رفت.

5. We went on a day trip to the seaside.
[ترجمه گوگل]یک سفر یک روزه به ساحل رفتیم
[ترجمه ترگمان]یک روز به کنار دریا رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Every summer we went to the seaside for two months.
[ترجمه گوگل]هر تابستان دو ماه به دریا می رفتیم
[ترجمه ترگمان]هر تابستان دو ماه به کنار دریا می رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are extra trains to the seaside during the summer.
[ترجمه گوگل]در طول تابستان قطارهای اضافی به سمت ساحل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در طول تابستان قطارهای بیشتری برای کنار دریا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He moved to the seaside for the sake of his health.
[ترجمه گوگل]او برای سلامتی خود به کنار دریا نقل مکان کرد
[ترجمه ترگمان]به خاطر سلامتیش به کنار دریا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They have a cottage by the seaside.
[ترجمه گوگل]آنها یک کلبه در کنار دریا دارند
[ترجمه ترگمان]کنار دریا یک کلبه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The book's locale is a seaside town in the summer of 195
[ترجمه گوگل]محل کتاب شهری ساحلی در تابستان 195 است
[ترجمه ترگمان]محل این کتاب در تابستان سال ۱۹۵ میلادی یک شهر ساحلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The weather rather spoiled our trip to the seaside.
[ترجمه گوگل]آب و هوا سفر ما به ساحل را خراب کرد
[ترجمه ترگمان]آب و هوا سفر ما را به کنار دریا ضایع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The town was Redcar, a seaside resort on the Cleveland coast.
[ترجمه گوگل]این شهر ردکار بود، یک استراحتگاه ساحلی در ساحل کلیولند
[ترجمه ترگمان]این شهر Redcar، یک پاتوق ساحلی در ساحل کلیولند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I had a grand day out at the seaside.
[ترجمه گوگل]من یک روز عالی را در کنار دریا داشتم
[ترجمه ترگمان]من یک روز بزرگ در کنار دریا داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The town turned from a small seaside resort into a major commercial centre when oil was discovered.
[ترجمه گوگل]با کشف نفت، این شهر از یک تفرجگاه کوچک ساحلی به یک مرکز تجاری بزرگ تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]زمانی که نفت کشف شد، شهر از یک منطقه ساحلی کوچک به مرکز تجاری اصلی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Brighton is a famous seaside resort.
[ترجمه گوگل]برایتون یک تفرجگاه ساحلی معروف است
[ترجمه ترگمان]برای تن یک پناه گاه ساحلی مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دریا کنار (اسم)
coast, seaside, seacoast, seastrand

انگلیسی به انگلیسی

• seashore, seacoast, area of land at the edge of the sea
located near the sea, situated at the edge of the sea
the seaside is a place next to the sea, especially one where people go for their holidays.

پیشنهاد کاربران

خط ساحلی
دریا کنار
کنار دریا
فرقی نداره
کنار دریا
ساحل

بپرس