searing

جمله های نمونه

1. a searing criticism of the government
(مجازی) انتقاد سوزنده ای از دولت

2. Her latest novel is a searing tale of love and hate.
[ترجمه ا.رضایی] آخرین رمان او داستانی دردناک از عشق و نفرت است
|
[ترجمه گوگل]آخرین رمان او داستانی داغ از عشق و نفرت است
[ترجمه ترگمان]آخرین رمان او داستانی دردناک از عشق و نفرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She woke to feel a searing pain in her feet.
[ترجمه سامسون] او بر اثر درد شدیدی که در پاهایش احساس می کرد بیدار شد.
|
[ترجمه گوگل]از خواب بیدار شد که درد شدیدی در پاهایش احساس کرد
[ترجمه ترگمان]از خواب بیدار شد و درد شدیدی را در پاهایش احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The article was a searing attack on the government.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک حمله شدید به دولت بود
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک حمله شدید به دولت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The article is a searing attack on government mismanagement.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک حمله شدید به سوء مدیریت دولت است
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک حمله شدید به سو مدیریت دولتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The race took place in the searing heat.
[ترجمه گوگل]مسابقه در گرمای شدید برگزار شد
[ترجمه ترگمان]مسابقه در گرمای سوزان آتش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Emily felt a searing anger against her father.
[ترجمه گوگل]امیلی احساس خشم شدیدی نسبت به پدرش کرد
[ترجمه ترگمان] امیلی \"احساس خشم شدیدی نسبت به پدرش داشت\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The novel is a searing indictment of urban poverty.
[ترجمه گوگل]این رمان یک کیفرخواست شدید از فقر شهری است
[ترجمه ترگمان]این رمان ادعانامه ای علیه فقر شهری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He felt a searing pain in his neck.
[ترجمه گوگل]درد شدیدی در گردنش احساس کرد
[ترجمه ترگمان]درد شدیدی را در گردنش احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A searing drive by utility infielder Mark Lewis careered into her ribs, leaving a sore, big bruise.
[ترجمه گوگل]یک رانندگی وحشتناک توسط مارک لوئیس، کارمند داخلی، به دنده‌های او وارد شد و کبودی بزرگ و دردناکی بر جای گذاشت
[ترجمه ترگمان]یک اتومبیل داغ با وسیله utility مارک لوئیس به دنده های او اصابت کرد و زخمی و زخمی بر جای گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Between the world wars major unions suffered the searing experience of high unemployment which owed much to incompetent employers and benighted policy-makers.
[ترجمه گوگل]در بین جنگ‌های جهانی، اتحادیه‌های بزرگ از تجربه شدید بیکاری رنج می‌برند که تا حد زیادی مدیون کارفرمایان بی‌کفایت و سیاست‌گذاران بی‌کفایت بود
[ترجمه ترگمان]در بین جنگ های جهانی، اتحادیه های بزرگی از تجربه شدید بیکاری که کارفرمایان صلاحیت دار و سیاست گذاران benighted را به خود گرفته بودند، رنج می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A searing pain exploded between her ears and she sank into blackness.
[ترجمه گوگل]درد شدیدی بین گوش هایش منفجر شد و در سیاهی فرو رفت
[ترجمه ترگمان]درد شدیدی بین گوش هایش منفجر شد و او در تاریکی فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After searing the inside of my esophagus with a hurriedly gulped cup of scalding coffee-I was now drinking coffee-I had collected myself.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه داخل مری ام را با یک فنجان قهوه سوزان که با عجله آب دهانم خورد - حالا در حال نوشیدن قهوه بودم - خودم را جمع کرده بودم
[ترجمه ترگمان]بعد از سوزاندن مری، با یک فنجان قهوه داغ، با عجله یک فنجان قهوه داغ را قورت دادم - حالا داشتم قهوه می خوردم - خودم را جمع کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was a searing pain in her leg and she fell.
[ترجمه گوگل]درد شدیدی در پایش بود و افتاد
[ترجمه ترگمان]درد شدیدی در پایش بود و او سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My bladder sings a searing boozy aria, and my brain thinks of nothing but that release catch.
[ترجمه گوگل]مثانه من یک آریای سوزناک می خواند، و مغزم به چیزی جز آن رهاسازی فکر نمی کند
[ترجمه ترگمان]مثانه من حسابی مست می کنه، آریا و مغزم به هیچ چیز جز اون وقت آزاد فکر نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• burning, scorching, singeing
a searing pain is very sharp.
a searing speech or piece of writing is very critical.

پیشنهاد کاربران

معنی اول: پرحرارت، سوزان، درخشان
منی دوم: بحرانی، شدید
extremely hot or intense
https://translate. google. com/?sl=en&tl=fa&text=searing &op=translate

شدید، سوزناک، سوزان
sharp, acute، severely intense and critical
searing leg pain
Searing heat
searing critique of the senator
Searing views
سوزناک - شدید - درخشان
مثل : یک اجرای درخشان تئاتر از یک هنرپیشه نیویورکی.
A searing performance by a new york actress

بپرس