salary

/ˈsæləri//ˈsæləri/

معنی: حقوق، مواجب، شهریه
معانی دیگر: حقوق (ماهیانه یا هفتگی - بامزد wage فرق دارد)، مقرری، راستاد، وظیفه، مستمری، حقوق دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: salaries
• : تعریف: a fixed amount of money paid to someone regularly for work.
مترادف: pay, wage
مشابه: compensation, hire

- He collects his salary every two weeks.
[ترجمه مهلا..] او هردو هفته حقوقش رو میگیره.
|
[ترجمه گوگل] هر دو هفته یکبار حقوقش را می گیرد
[ترجمه ترگمان] هر دو هفته حقوقش رو جمع می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her boss is raising her salary.
[ترجمه سمانه] رییس او حقوقش را ( حقوق اورا ) زیاد میکند
|
[ترجمه گوگل] رئیسش حقوقش را بالا می برد
[ترجمه ترگمان] رئیسش داره حقوقش رو از دست میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He doesn't get a salary because he gets paid by the hour.
[ترجمه بهاره] او حقوق سالانه دریافت نمیکند چون دستمزد ساعتی دریافت میکند
|
[ترجمه گوگل] حقوق نمی گیرد چون ساعتی حقوق می گیرد
[ترجمه ترگمان] او حقوق می گیرد، چون تا یک ساعت دیگر حقوق می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. salary and fringe benefits
حقوق و مزایا

2. salary and incidental benefits
حقوق و مزایا

3. salary increases were offered as a sop to the striking teachers
برای راضی کردن معلمان اعتصابی به آنها اضافه حقوق پیشنهاد شد.

4. salary plus bonus
حقوق به اضافه ی پاداش

5. a salary raise
اضافه حقوق،افزایش حقوق

6. a salary raise may somewhat cushion the impact of price increases
افزایش حقوق ها ممکن است تا اندازه ای از تاثیر (سو) بالا رفتن قیمت ها بکاهد.

7. his salary did not answer all their needs
حقوق او جوابگوی کلیه ی نیازهای آنها نبود.

8. his salary is not enough to cover all of his expenses
حقوق او آن قدر نیست که همه ی مخارج وی را بپوشاند.

9. his salary was not adequate
حقوق او بسنده نبود.

10. the salary scale goes from $ 60 to $ 90
اشل حقوق ها از 60 تا 90 دلار است.

11. your salary will be increased with effect from tir
از تیرماه،حقوق شما زیاد خواهد شد.

12. a comfortable salary
حقوق مکفی

13. each player's salary is based on his last year's numbers
حقوق هر بازیکن به آمار (برد و باخت) سال پیش او بستگی دارد.

14. her monthly salary is still pretty microscopic
حقوق ماهانه ی او هنوز بسیار ناچیز است.

15. his monthly salary was inadequate
حقوق ماهیانه ی او کافی نبود.

16. the highest salary in television history
بالاترین حقوق در تاریخ تلویزیون

17. the shabby salary of a teacher
حقوق ناچیز یک معلم

18. it was higher salary that decided him to accept that job
حقوق بالاتر بود که باعث شد آن شغل را قبول کند.

19. she pooh-poohed the salary they offered her
حقوق ماهیانه ای را که به او پیشنهاد کردند قبول نکرد.

20. they doubled his salary
حقوق او را دو برابر کردند.

21. compared to his, my salary was peanuts
در مقایسه با حقوق او حقوق من بسیار ناچیز بود.

22. he draws a good salary
او حقوق خوبی می گیرد.

23. he measures success by salary
او موفقیت را با (میزان) حقوق می سنجد.

24. i asked for a salary of $ 80,000 but i would settle for $ 60,000
درخواست هشتاد هزار دلار حقوق کردم ولی به شصت هزار هم راضی هستم.

25. the determination of your salary and rank will be done later
تعیین حقوق و رتبه ی شما بعدا انجام خواهد شد.

26. they have requested a salary raise
آنان درخواست اضافه حقوق کرده اند.

27. armin saves one-fourth of his salary
آرمین یک چهارم حقوق خود را پس انداز می کند.

28. the exact amount of your salary
مبلغ دقیق حقوق شما

29. an annual increment of $300 in salary
افزایش سالیانه ی دستمزد به میزان 300 دلار

30. are you content with your present salary
آیا به حقوق فعلی خود قانع هستی ؟

31. his education is incommensurate to his salary
تحصیلات او با حقوقش متناسب نیست.

32. i am going to increase your salary
حقوق تو را زیاد خواهم کرد.

33. taxes will be deducted from your salary
مالیات از حقوقتان کم خواهد شد.

34. as soon as they found that the salary would be insignificant, all of the job's candidates shied away
تا فهمیدند حقوق ناچیز خواهد بود همه ی متقاضیان آن شغل منصرف شدند.

35. he gets commission on top of his salary
او علاوه بر حقوق کارمزد (درصد) هم می گیرد.

36. he is always whining about his law salary
او همیشه درباره ی حقوق کم خود آه و ناله می کند.

37. he wanted to commute his monthly pension salary into a lump sum
او می خواست حقوق ماهیانه ی باز نشستگی خود را به یک مبلغ یکجا تبدیل کند.

38. he was given a promotion and a salary adjustment of nine percent
به او ترفیع دادند و حقوقش را به میزان نه درصد تعدیل کردند.

39. my income is not limited to my salary
درآمد من محدود به حقوق ماهیانه ام نیست.

40. he prejudiced his chances of being hired by haggling over salary
با چانه زدن سر حقوق به احتمال استخدام خود لطمه زد.

مترادف ها

حقوق (اسم)
emolument, due, pension, law, salary, stipend

مواجب (اسم)
emolument, salary, stipend

شهریه (اسم)
fee, tuition, salary

تخصصی

[صنعت] حقوق، دستمزد
[نساجی] مزد - حقوق - مواجب - شهریه
[ریاضیات] مواجب، سوپاپ، حقوق

انگلیسی به انگلیسی

• periodic wage paid to someone for work, pay
a salary is the money that someone is paid for their job each month, especially when they have a professional job.

پیشنهاد کاربران

[ تفاوت 𝐢𝐧𝐜𝐨𝐦𝐞 و 𝐬𝐚𝐥𝐚𝐫𝐲 و 𝐰𝐚𝐠𝐞 ]
🔻🅸🅽🅲🅾🅼🅴
( درآمد ) به پاداشی اطلاق می شود که یک فرد از هر منبعی به شکل پول نقد، سود سهام، سهام، سود و غیره دریافت می کند ؛ درآمد ممکن است در هر زمانی بدست بیاد مثلا وسط ماه یا آخر ماه یا هر ساله . نکته دیگه اینه که درآمد یک نفر می تونه کم و زیاد بشه ! مثلا یک تاجر پارچه ممکنه یک سال درآمد حاصل از سودش ۱ میلیارد باشه و در سال بعد ۵۰۰ میلیون یا ۲ میلیارد تومان بشه
...
[مشاهده متن کامل]

e. g. 𝖶𝗁𝖺𝗍 𝗐𝖺𝗌 𝗍𝗁𝖾 𝖼𝗈𝗆𝗉𝖺𝗇𝗒'𝗌 𝖺𝗇𝗇𝗎𝖺𝗅 𝗂𝗇𝖼𝗈𝗆𝖾?
🔻 🆂🅰🅻🅰🆁🆈
( حقوق ) مقدار ثابتی از پولی که به کارگر پرداخت می شود که معمولاً به صورت ماهانه محاسبه می شود
e. g. He collects his salary at the end of each month
🔻 🅦🅐🅖🅔
( مزد ، دستمزد ، کارمزد ) مقدار پولی که برای مقدار مشخصی کار به کارگر پرداخت می شود که معمولاً به صورت ساعتی محاسبه می شود و بر حسب مقدار پول در ساعت بیان می شود ، گاهی اوقات هم بصورت هفتگی پرداخت میشه
e. g. The workmen collected their wages at the end of the week

Salary حقوق ، دستمزد
Salarymonth حقوق ماهیانه
Wages ( دستمزد ساعتی ) : پولی که به کارگران در ازای تعداد ساعات کارشان پرداخت می شود.
Bonus ( پاداش ) : پرداخت اضافی به یک کارمند
Salary ( حقوق ثابت ) : مبلغ ثابتی است که به کارمند برای کاری که به طور منظم انجام می دهد پرداخت می شود، معمولاً کار یک سال را پوشش می دهد و هر دو هفته یا هر ماه پرداخت می شود. حقوق جبران خدمات ارائه شده به شرکت است.
...
[مشاهده متن کامل]

Stipend ( کمک هزینه/حمایت مالی/ کمک مالی/ راستاد ) : نوعی پرداخت است که در طول یک دوره خاص به کارورزان، کارآموزان یا دانشجویان برای پوشش هزینه های زندگی یا انجام فعالیت های خاص پرداخت می شود و اغلب به کسانی داده می شود که کار دستمزدی ندارند. این هدف برای جبران کار انجام شده نیست، بلکه برای حمایت از افراد در ارتباط با تحصیلات آموزشی یا مهارت آموزی، به آن ها اجازه می دهد تا نقشی را برعهده بگیرند بدون اینکه مجبور باشند برای پرداخت صورتحساب های خود شغل دیگری را به عهده بگیرند.
scholarship یا bourse ( راتبه/ بورسیه ) : کمک مالی است که به دانشجویان برای تسهیل تحصیل آن ها داده می شود و معمولا بر اساس شایستگی علمی، نیاز مالی یا سایر معیارها اعطا می شوند و هزینه های تحصیل و هزینه های تحقیقاتی را پوشش می دهند. معمولاً از حداقل نمره یا نمره آزمون استاندارد استفاده می شود و در نوع ورزشی بر اساس عملکرد ورزشی فرد است و به عنوان ابزاری برای جذب ورزشکاران با عملکرد بالا استفاده می گردد.
grant ( کمک هزینه تحصیلی/ وام بلاعوض/ پژوهانه ) : یک جایزه مالی است که توسط یک سازمان برای یک هدف خاص مانند پروژه های تحقیقاتی یا آموزشی داده می شود. معمولاً نیازی به بازپرداخت نیست و می تواند بر اساس معیارهای مختلفی از جمله نیاز مالی، شایستگی یا پیشنهادات پروژه اعطا شود.
Refund ( بازپس پول/ استرداد وجه/ رد مال ) : برگشت پولی است که پرداخت شده است.
Allowance ( پول توجیبی/ خرجی ) : مقدار منظم پولی که به کودک یا سایر افراد وابسته داده می شود.

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Grant_(money)• https://en.wikipedia.org/wiki/Scholarship• https://en.wikipedia.org/wiki/Wage• https://en.wikipedia.org/wiki/Salary• https://en.wikipedia.org/wiki/Stipend• https://en.wikipedia.org/wiki/Allowance_(money)
salary: حقوق
Salary:حقوق ـــــــ شهریه
Salaries are always discussed in either annual or hourly rates ( e. g. $100, 000 or $50/hour ) . It is never monthly.
( from google it might be partly correct )
Salary: حقوقی که به صورت ماهیانه و مستمر دریاف میشه
Wage: دستمزد ساعتی یا روزانه یا هفتگی
[حقوق کار]
در هر دوره پرداخت ( هفتگی یا ماهانه ) مبلغ ثابتی پرداخت می شود و اصولا هیچ ارتباطی بین مبلغ پرداختی و تعداد ساعات کار وجود ندارد و بر اساس پرداختی ثابت است که هم کارفرما و هم کارمند با آن موافقت می کنند شخصی که حقوق می گیرد معمولاً در یک موقعیت مدیریتی یا حرفه ایی است ( یقه سفید )
Wage = دستمزد
Salary = راستاد یا رَستاد
راستاد.
wage درآمد ماهانه = دستمزد
درآمد هرفرد به طور سالیانه را " رَستاد " میگن = salary
به معنی حقوق است ولی بیشتر به معنی سنوات خدمت است
یک پرداخت منظم ثابت که معمولاً به صورت ماهانه یا دو هفته ای پرداخت می شود، اما اغلب به صورت مبلغ سالانه بیان می شود که توسط کارفرما به یک کارمند، به ویژه یک کارگر حرفه ای یا یقه سفید پرداخت می شود.
Money you receive every month for the work that you do
حقوق ماهانه
Yes, every now and then the first bride and your older brother visit them
The salary must show itself there
بله ، هر از چند گاهی اولین عروس و برادر بزرگتر شما به آنها سر می زنند
حقوق باید در آنجا خود را نشان دهد
Meaning: A salary is how much money a person makes at his or her job
Example: He got a new job with a better salary
حقوق. که البته وجهه اجتماعی بهتری نسبت به wage داره و به اصطلاح ، با کلاس تره و مشاغل کارگری و امثال اون استفاده نمیشه
money that you receive aspayment for the job you do
حقوق ماهانه یا هفتگی یا روزانه
Money you receive every month for work that you do
حقوق ماهانه
دستمزد
درآمد
مزد
دریافتی ، دریافتی ماهانه
حقوق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس