scream

/ˈskriːm//skriːm/

معنی: جیغ، ضجه، فریادرسی، فریاد رس، فریاد، فریاد زدن، جیغ زدن، ناگهانی گفتن
معانی دیگر: جیغ کشیدن، قاه قاه خندیدن، روده بر شدن، (باد و غیره) زوزه کشیدن، صفیر کشیدن، جیغ زنان گفتن، جیغ جیغ کردن، شدیدا طالب بودن، سخت خواستن، (مجازی) برای چیزی فریاد زدن، جار زدن، با جیغ و داد اعلام کردن، سر و صدا راه انداختن، نعره، زوزه، صدای جیغ، موجب خنده، مضحک، قهقهه انگیز، (از خشم و غیره) فریاد برآوردن، داد زدن، نعره کشیدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: screams, screaming, screamed
(1) تعریف: to make a shrill, piercing cry or sound.
مترادف: howl, screech, shriek, squall, squeal
مشابه: blast, cry, holler, shout, shrill, skirl, squawk, wail, yell, yelp, yowl

- The girl screamed in fear.
[ترجمه F] دختر جیغ کشید در ترس
|
[ترجمه ریحانه رحیمی] دختر از ترس جیغ زد
|
[ترجمه 하스티] دختر از ترس فریاد کشید.
|
[ترجمه گوگل] دختر از ترس جیغ کشید
[ترجمه ترگمان] دختر با وحشت جیغ کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- sirens screaming in the night
[ترجمه xlll] اژیرهادرشب روشن شدند
|
[ترجمه گوگل] آژیرها در شب فریاد می زنند
[ترجمه ترگمان] صدای آژیر در شب فریاد می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to speak or shout in a shrill, threatening, or angry tone.
مترادف: shriek, yell
مشابه: holler, screech, shout, shrill

- He is always screaming at his employees.
[ترجمه A💜] او همیشه سر کارکنانش داد میزند
|
[ترجمه گوگل] او همیشه سر کارمندانش فریاد می زند
[ترجمه ترگمان] اون همیشه سر employees جیغ میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to laugh hysterically or uncontrollably.
مترادف: howl
مشابه: laugh, roar, screech, shriek, squeal
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to express or utter with a scream or screams.
مترادف: howl, shriek, squeal, yell
مشابه: call, cry, holler, shout, shrill, squawk
اسم ( noun )
(1) تعریف: a shrill, loud, piercing cry or sound.
مترادف: screech, shriek, squall, squeal, yell
مشابه: blast, shrill

(2) تعریف: (informal) someone or something that is extremely funny.
مترادف: howl, panic, riot

جمله های نمونه

1. a scream escaped from her lips
شیونی از میان لبانش خارج شد.

2. her scream filled the house
جیغ او خانه را پر کرد.

3. the scream of jets overhead
صفیر هواپیماهای جت در بالای سر

4. she was fit to scream
او در شرف شیون زدن بود.

5. that show was a scream from start to finish
آن نمایش از اول تا آخر آدم را روده بر می کرد.

6. when she heard the news she went crazy with joy and let out a loud scream
آن خبر را که شنید از خوشی اختیار از کف داد و جیغ بلندی کشید.

7. A piercing scream split the air.
[ترجمه گوگل]یک فریاد کوبنده هوا را شکافت
[ترجمه ترگمان]فریادی گوش خراش هوا را درهم شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I felt an uncontrollable urge to scream.
[ترجمه گوگل]میل غیرقابل کنترلی برای فریاد زدن احساس کردم
[ترجمه ترگمان]میل شدیدی به جیغ کشیدن داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The echoes of his scream sounded in the cave for several seconds.
[ترجمه گوگل]طنین فریاد او برای چند ثانیه در غار به صدا درآمد
[ترجمه ترگمان]انعکاس صدای جیغ او چند ثانیه در غار طنین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A terrifying scream in the blackness of the night made my blood run cold.
[ترجمه گوگل]فریاد وحشتناکی در سیاهی شب خونم را سرد کرد
[ترجمه ترگمان]فریادی وحشتناک در تاریکی شب باعث شد که خون من سرد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The man began to scream horribly.
[ترجمه Helia] مرد شروع به فریاد زدن کرد
|
[ترجمه گوگل]مرد به طرز وحشتناکی شروع به جیغ زدن کرد
[ترجمه ترگمان]مرد شروع به جیغ کشیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I thought I heard a scream.
[ترجمه گوگل]فکر کردم صدای جیغی شنیدم
[ترجمه ترگمان] فکر کردم صدای جیغ شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The scream sent a prickle down my spine.
[ترجمه گوگل]جیغ خارکی روی ستون فقراتم انداخت
[ترجمه ترگمان]صدای جیغ یک خراش از ستون فقراتم به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was an unnatural silence and then a scream.
[ترجمه گوگل]سکوتی غیرطبیعی بود و بعد جیغی
[ترجمه ترگمان]سکوتی غیر طبیعی برقرار شد و بعد جیغ کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Life is a roller coaster. You can scream every time you hit a bump, or you can throw your hands up and enjoy the ride.
[ترجمه گوگل]زندگی بالا و پایین دارد می توانید هر بار که به دست انداز برخورد می کنید فریاد بزنید یا می توانید دست های خود را بالا بیاورید و از سواری لذت ببرید
[ترجمه ترگمان] زندگی یه ترن هوایی - ه هر دفعه که ضربه می زنی می تونی جیغ بکشی یا دستت رو بالا ببری و از سواری لذت ببری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She let out a scream of pain.
[ترجمه گوگل]جیغی از درد بیرون داد
[ترجمه ترگمان]فریادی از درد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The crowd continued to scream abuse at him.
[ترجمه گوگل]جمعیت همچنان به او فریاد می زدند
[ترجمه ترگمان]جمعیت همچنان به او فحش می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. If you lay one hand on me, I'll scream.
[ترجمه گوگل]اگر یک دست را روی من بگذاری، فریاد می زنم
[ترجمه ترگمان]اگر یک دستت را روی من بگذاری، جیغ می کشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I was almost deafened by the high-pitched scream of the fire alarm.
[ترجمه گوگل]با صدای بلند زنگ هشدار آتش تقریباً کر شده بودم
[ترجمه ترگمان]در حالی که صدای جیغ بلند آژیر را کر می کردم، تقریبا کر شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. He fell back with a scream of terror and pain.
[ترجمه گوگل]با فریاد وحشت و درد به عقب افتاد
[ترجمه ترگمان]با فریادی از وحشت و درد به عقب افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جیغ (اسم)
fret, catcall, shout, squawk, scream, squeal, shriek, screech, vociferation, skirl

ضجه (اسم)
cry, dole, scream, exclamation, howl, yell, squall, lament, wail, squeal, shriek, whoop, plaint, yawl, yammer

فریادرسی (اسم)
scream

فریاد رس (اسم)
scream

فریاد (اسم)
call, clamor, cry, shout, noise, squawk, hue, outcry, bawl, scream, exclamation, squall, squeal, shriek, whoop, vociferance, hollo, vociferation

فریاد زدن (فعل)
cry, shout, bawl, scream, howl, yell, squall

جیغ زدن (فعل)
shout, scream, yell, yelp, shriek, yawp

ناگهانی گفتن (فعل)
scream

انگلیسی به انگلیسی

• shriek, screech; yell, shout; funny person or thing (slang)
yell, shout, cry; howl, laugh uncontrollably
when someone screams, they make a loud, high-pitched cry, usually because they are in pain or frightened. verb here but can also be used as a count noun. e.g. he was awakened by the sound of screams.
when something makes a loud, high-pitched noise, you can say that it screams.
if you scream something, you shout it in a loud, high-pitched voice.
if someone or something is a scream, they are very funny; an informal use.

پیشنهاد کاربران

تفاوت scream و shout:
scream از روی احساس ( مثلا ترس، عصبانیت و غیره ) هست اما shout صرفا داد زدنه مثلا میتونه به این دلیل باشه که کسی صداتونو نمیشنوه و مجبورین فریاد بزنین.
همچنین yell هم تا حدود زیادی مثه shout هست ولی shout کمی مرسوم تره.
فریاد کشیدن
با صدای بلند گریه کردن
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
...
[مشاهده متن کامل]

✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦‍⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤

اصطلاح ( !what a scream ) در آمریکا به معنی مضحک ، مسخره ، خنده دار
! Look at that outfit she is wearing. I would never wear that . WHAT A SCREAM
جیغیدن = جیغ زدن
جیغاندن = باعث جیغیدن کسی شدن
جیغ
زجه
داد و بیداد، فریاد کشیدن، فریاد ناگهانی
جیغ کشیدن
برجسته و انگشت نما
Scream: ➡️جیغ کشیدن😱
چیز خیلی خنده دار
جیغ زدن

جیغ زدن، فریاد کشیدن
فریاد زدن
Shriek
scream=yell
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس