ruse

/ˈruːz//ruːz/

معنی: نیرنگ، حیله، خدعه، مکر
معانی دیگر: ترفند، کلک، فند، دستان، آورند، نیرنک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a trick, pretense, or diversion intended to deceive or mislead.
مترادف: deceit, deception, device, dodge, gimmick, hoax, ploy, pretense, sham, stratagem, subterfuge, trick, wile
مشابه: artifice, chicanery, curve, shift

- They made up a ruse to keep him away from the house before the surprise party.
[ترجمه گوگل] آنها برای دور نگه داشتن او از خانه قبل از مهمانی غافلگیر کننده، حقه ای درست کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها برای اینکه او را از خانه دور نگه دارند، قبل از جشن غافلگیر کننده، او را از خانه دور نگه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her ruse failed
ترفند او کارگر نشد.

2. Agnes tried to think of a ruse to get Paul out of the house.
[ترجمه گوگل]اگنس سعی کرد برای بیرون کردن پل از خانه، حقه ای بیاندیشد
[ترجمه ترگمان]اگنس سعی کرد به یک حیله فکر کند که پل را از خانه بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The children thought of a clever ruse to get their mother to leave the house so they could get ready for her surprise.
[ترجمه مریم سالک زمانی] بچه ها برای اینکه بتوانند همه چیز را مهیا و مادرشان را غافلگیر کنند، کلک هوشمندانه ای سوار کردند تا او خانه را ترک کند.
|
[ترجمه گوگل]بچه ها به فکر ترفند زیرکانه ای افتادند تا مادرشان را مجبور به ترک خانه کنند تا برای سورپرایز او آماده شوند
[ترجمه ترگمان]بچه ها به حیله زیرکانه فکر می کردند تا مادرشان را از خانه بیرون کنند تا بتوانند او را غافلگیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The attack may merely be a ruse by the enemy to distract our forces.
[ترجمه گوگل]این حمله ممکن است صرفاً یک فریب دشمن برای منحرف کردن نیروهای ما باشد
[ترجمه ترگمان]این حمله ممکن است صرفا یک حیله توسط دشمن برای منحرف کردن حواس نیروهای ما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I saw through your little ruse from the start.
[ترجمه گوگل]من از همان ابتدا حقه کوچک شما را دیدم
[ترجمه ترگمان]از همون اول، از اون حیله کوچیکت دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is now clear that this was a ruse to divide them.
[ترجمه گوگل]اکنون مشخص است که این یک نیرنگ برای ایجاد تفرقه بین آنها بود
[ترجمه ترگمان]حالا واضح است که این حیله است که آن ها را به هم تقسیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Demonstrating parental behaviour towards infants may be a ruse by which low-ranking males are able to gain mating opportunities.
[ترجمه گوگل]نشان دادن رفتار والدین نسبت به نوزادان ممکن است ترفندی باشد که با آن مردان رده پایین می توانند فرصت های جفت گیری را به دست آورند
[ترجمه ترگمان]رفتار والدین نسبت به نوزادان ممکن است نیرنگی باشد که در آن مردان با رتبه پایین قادر به دستیابی به فرصت های جفت گیری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Federal legislation attacking Mormon polygamy served as a ruse for completing the absorption of the Mormon religious state into the Union.
[ترجمه گوگل]قوانین فدرال در مورد حمله به تعدد زوجات مورمون ها به عنوان حیله ای برای تکمیل جذب دولت مذهبی مورمون در اتحادیه عمل کرد
[ترجمه ترگمان]قانون فدرال که به فرقه مورمون ها حمله کرد به عنوان یک نیرنگ برای تکمیل جذب دولت مذهبی مورمون به اتحادیه عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was just a ruse to get what I wanted!
[ترجمه مریم سالک زمانی] همش فقط کلکی بود که برای تصاحب آنچه خواهانش بودم، سوار کردم.
|
[ترجمه گوگل]این فقط یک نیرنگ بود تا به آنچه می خواستم برسم!
[ترجمه ترگمان]فقط یه حیله بود تا چیزی رو که می خواستم بدست بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He no longer carried on the ruse of going up to the swimming pool every day.
[ترجمه گوگل]او دیگر این حیله را که هر روز به استخر برود، ادامه نداد
[ترجمه ترگمان]او دیگر به این حیله متوسل نشده بود که هر روز به استخر شنا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He wore a fake mustache in a ruse to conceal his identity.
[ترجمه گوگل]او برای پنهان کردن هویت خود، سبیل های ساختگی را در یک حیله به سر می کرد
[ترجمه ترگمان]اون یه سبیل مصنوعی داشت که هویتش رو مخفی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ruse fell apart when Kennedy contacted the supposed letter writers after the sentencing to thank them for their interest.
[ترجمه گوگل]این حیله زمانی از بین رفت که کندی پس از صدور حکم با نامه نویسان مورد نظر تماس گرفت تا از علاقه آنها تشکر کند
[ترجمه ترگمان]این حقه زمانی قطع شد که کندی با نویسندگان نامه که قرار بود از آن ها تشکر کند، تماس گرفت تا از آن ها به خاطر منافع آن ها تشکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She asked to use the telephone as a ruse to enter the house.
[ترجمه گوگل]او از تلفن به عنوان حیله برای ورود به خانه استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او از تلفن برای وارد شدن به خانه از تلفن استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nor is subversion the ruse of power.
[ترجمه گوگل]همچنین براندازی نیرنگ قدرت نیست
[ترجمه ترگمان]از این که این حیله متوسل به قدرت شود، خود را از دست نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The perverted originality of Iago's ruse, now linked to a cause, thereby loses its lurid gleam.
[ترجمه گوگل]اصالت انحرافی نیرنگ یاگو، که اکنون به یک علت مرتبط است، در نتیجه درخشش مبهم خود را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]اختراع perverted حیله Iago که حالا به یک هدف متصل شده بود، برق lurid را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیرنگ (اسم)
art, craft, artifice, deception, trap, trick, trickery, ruse, witchcraft

حیله (اسم)
illusion, foul, craft, cunning, deftness, wile, deception, deceit, fraud, evasion, trick, ruse, humbug, gaff, imposture, gimmick, guile, monkeyshine, slyness

خدعه (اسم)
cunning, craftiness, wile, deceit, trick, ruse

مکر (اسم)
wile, ruse, imposture, guile

انگلیسی به انگلیسی

• trick, stratagem, scheme
a ruse is an action or plan which is intended to deceive someone; a formal word.

پیشنهاد کاربران

/ruːz/
a trick intended to deceive someone
حقه، کلک، حیله برای فریب دیگران
It was just a ruse to distract her while his partner took the money
You didn’t fall for my ruse
Synonym
artifice /formal
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/ruse
فریب
حیله
نیرنگ
حقه
Ruse ( noun ) = حیله٬ حقه، نیرنگ، دسیسه
مثال:
It was just a ruse to distract her while his partner took the money.
این فقط یک حقه بود تا وقتی دوستش پول را بر می دارد متوجه نشود ( حواسش پرت شود ) .
an action intended to deceive someone
a trick
ploy
scheme
حقه
فریب
مکر و حیله
دسیسه ( نقشه - دروغ )

ترفند، نیرنگ،
a deceptive maneuver ( especially to avoid capture )

بپرس