running commentary

جمله های نمونه

1. Our reporters will give a running commentary on the election results as they are announced.
[ترجمه گوگل]خبرنگاران ما پس از اعلام نتایج انتخابات، توضیحاتی را در مورد نتایج انتخابات ارائه خواهند داد
[ترجمه ترگمان]خبرنگاران ما گزارش اجرایی در مورد نتایج انتخابات را که اعلام شده است، ارائه خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His running commentary on the football match was excellent.
[ترجمه گوگل]تفسیر دویدن او در مورد مسابقه فوتبال عالی بود
[ترجمه ترگمان]گزارش اجرایی او در مورد مسابقه فوتبال بسیار عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. John gave the police control room a running commentary on the driver's antics as he followed him at 90mph.
[ترجمه گوگل]جان در حالی که او را با سرعت 90 مایل در ساعت تعقیب می کرد، به اتاق کنترل پلیس توضیحاتی در مورد مزخرفات راننده داد
[ترجمه ترگمان]جان در حالی که با سرعت ۹۰ مایل بر ساعت به دنبال او می رفت، گزارشی در حال اجرا در اتاق کنترل پلیس داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He kept up a running commentary on everyone who came in or went out.
[ترجمه گوگل]او در مورد هرکسی که وارد یا بیرون می‌آمد، تفسیر می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او به هر کسی که وارد شده یا خارج می شد، تفسیری اجرا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She kept up a running commentary on the festivities.
[ترجمه گوگل]او در مورد جشن ها توضیحاتی را ارائه داد
[ترجمه ترگمان]او تفسیری در حال اجرا در این جشن ها داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My small son kept up a running commentary for the whole trip.
[ترجمه گوگل]پسر کوچک من در تمام طول سفر یک تفسیر در حال اجرا داشت
[ترجمه ترگمان]پسر کوچکم تمام مدت سفر را تفسیر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He gave the listening crowd a running commentary.
[ترجمه گوگل]او به جمعیت شنونده تفسیری در حال اجرا داد
[ترجمه ترگمان]او در حال گوش دادن به جمعیت در حال اجرای گزارش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She gave us a running commentary on what was happening in the street.
[ترجمه گوگل]او به ما توضیحی داد که در خیابان چه اتفاقی می افتد
[ترجمه ترگمان]او تفسیری در حال اجرا در مورد آنچه در خیابان اتفاق افتاد به ما داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tour guide gave a running commentary from the front of the coach.
[ترجمه گوگل]راهنمای تور توضیحاتی را از جلوی مربی ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]راهنمای تور، تفسیری در حال اجرا از جلو کالسکه ارائه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't keep up a running commentary.
[ترجمه گوگل]یک تفسیر در حال اجرا ادامه ندهید
[ترجمه ترگمان]درباره این موضوع بحث نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It becomes a running commentary from navigator to driver.
[ترجمه گوگل]این یک تفسیر در حال اجرا از ناوبر به راننده می شود
[ترجمه ترگمان]این تبدیل به یک تفسیر در حال اجرا از navigator به راننده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A woman behind us kept up a running commentary on what was happening in the movie.
[ترجمه گوگل]زنی پشت سر ما در مورد اتفاقاتی که در فیلم می‌افتد توضیحاتی را ارائه داد
[ترجمه ترگمان]یک زن پشت سر ما گزارشی در حال اجرا در مورد آنچه در فیلم اتفاق افتاد، حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I sat behind a guy who gave a running commentary during the whole movie.
[ترجمه بنده خدا] من پشت سر کسی نشستم که طول تمام فیلم تفسیر زنده می کرد.
|
[ترجمه گوگل]من پشت سر مردی نشستم که در تمام طول فیلم یک کامنت نویسی می داد
[ترجمه ترگمان]من پشت یه یارویی نشسته بودم که کل فیلم رو گزارش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a running commentary is a detailed, continuous description of an event, especially a sporting event, that is spoken or broadcast while the event is taking place.

پیشنهاد کاربران

گزارش زنده یا گزارش یا تفسیر رویدادی در هنگام وقوع
گزارش زنده
گزارش کامل

بپرس