run late

انگلیسی به انگلیسی

• be late; be in a hurry; be in a rush

پیشنهاد کاربران

دیر رسیدن، دیر کردن
دارم عقب می افتم از تکالیفم که باید تحویل بدم ( قسمت دوم جمله به دلیل حضور فاعل " i " معلومه
دارم عقب می مونم/عقبم از تکالیفم که باید تحویل داده بشه ( قسمت دوم جمله مجهوله، چون فاعل خودش را مخفی کرده هرچند فاعل قراره تکالیف را تحویل بده )
...
[مشاهده متن کامل]

I'm falling behind on my assignment that I have to hand in
I'm running late with my assignment which has to be handed in

دیر کردن
تاخیر داشتن
I am running very late with my college assignment which has to be handed in on Monday.
برای انجام تکلیف دانشگاهم که قراره دوشنبه تحویل داده بشه خیلی دیر شده.
دیر رسیدن، دیر آمدن ( informal )
Is the president elect running late
رییس جمهور منتخب دیر رسیدن ؟
To be behind schedule; to be a bit late. Typically used in the continuous tense

بپرس