runaround

/ˈrənəˌrɑːwnd//ˈrənəˌrɑːwnd/

معنی: طفره
معانی دیگر: دور سر گردانی، دور سر گردانی to give somebody the runaround کسی را دنبال نخود سیاه فرستادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an evasive response, usu. to a question or request.

(2) تعریف: printed matter set in narrower columns than the rest of the text, as alongside an illustration.

جمله های نمونه

1. to give somebody the runaround
کسی را دنبال نخود سیاه فرستادن

2. let's give these blighters the runaround
بگذار قدری این فلان فلان شده ها را سر بدوانیم.

3. Landowners who get caught up in this bureaucratic runaround receive no compensation for their economic loss as a result of wetland determination.
[ترجمه گوگل]زمین دارانی که گرفتار این چرخه بوروکراسی می شوند، هیچ غرامتی برای ضرر اقتصادی خود در نتیجه تعیین تالاب دریافت نمی کنند
[ترجمه ترگمان]landowners که در این runaround بروکراتیک به دام می افتند هیچ گونه غرامتی برای ضرر اقتصادی شان به عنوان نتیجه ای از تصمیم تالاب دریافت نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Of course this is all just the same runaround for Arrested fans, who can easily conclude at this point that most of the show's original cast is interested, but still in the dark for the most part.
[ترجمه گوگل]البته همه اینها برای طرفداران Arrested یکسان است، که در این مرحله به راحتی می توانند به این نتیجه برسند که اکثر بازیگران اصلی سریال علاقه مند هستند، اما در بیشتر موارد هنوز در تاریکی هستند
[ترجمه ترگمان]البته این تنها چیزی است که برای طرفداران دستگیر شده صادق است، که در این نقطه به راحتی می توان نتیجه گرفت که اغلب بازیگران اصلی نمایش علاقه مند هستند، اما هنوز هم در تاریکی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Well, getting a runaround is a SYMPTOM of a problem.
[ترجمه گوگل]خوب، دور زدن نشانه ای از یک مشکل است
[ترجمه ترگمان] خب، گرفتن \"runaround\" مشکل از یه مشکل اساسی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To hit the runaround forehand, remember to backpedal quickly and keep your racquet up high as you move into position. Once there, be sure to swing out and give the ball a ride.
[ترجمه گوگل]برای ضربه زدن به فورهند دور، به یاد داشته باشید که به سرعت به عقب برگردید و راکت خود را در حالی که به موقعیت خود می‌روید بالا نگه دارید هنگامی که به آنجا رسیدید، حتماً به سمت بیرون حرکت کنید و توپ را سوار کنید
[ترجمه ترگمان]برای ضربه زدن به runaround، به یاد داشته باشید که به سرعت عقب نشینی کنید و راکت تان را بالا نگه دارید یک دفعه به آنجا بروید و به توپ ضربه بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. LL: To give someone a runaround means to be deceptive and evasive to someone.
[ترجمه گوگل]LL: فرار از کسی به معنای فریب دادن و طفره رفتن از کسی است
[ترجمه ترگمان]یعنی به کسی که می خواهد فریبنده باشد و از دیگران طفره برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sounds like they're giving you the runaround. Just cancel the card and refuse to pay.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آنها به شما فرار می کنند فقط کارت را لغو کنید و از پرداخت خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]انگار دارن the رو بهت میدن فقط کارت رو کنسل کن و پول پرداخت نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The runaround Arsenal administered here this month in plundering five proved as much, as does the sorry tally of two clean sheets in the Premier League to date all term.
[ترجمه گوگل]آرسنال که در این ماه در اینجا با غارت پنج بازی انجام شد، به همان اندازه ثابت شد، همان‌طور که آمار متأسفانه دو کلین شیت در لیگ برتر تا به امروز در تمام فصل
[ترجمه ترگمان]The آرسنال در این ماه در اثر غارت پنج عدد ثابت در صدر جدول قرار گرفت، همان طور که آمار اسف بار دو برگه تمیز در لیگ برتر تا به امروز منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many borrowers complain they get the runaround when they call their lenders for help, receive contradictory information from different employees and are required to repeatedly fax the same documents.
[ترجمه گوگل]بسیاری از وام گیرندگان شکایت دارند که وقتی از وام دهندگان خود برای کمک تماس می گیرند، اطلاعات ضد و نقیض از کارمندان مختلف دریافت می کنند و مجبور می شوند مکرراً همان اسناد را فکس کنند، با مشکل مواجه می شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از وام گیرندگان شکایت دارند که وقتی آن ها وام دهندگان خود را برای کمک فرا می خوانند، اطلاعات متناقض از کارمندان مختلف دریافت می کنند و لازم است که مکررا همان اسناد را فکس کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. LL: Li Hua, are you giving me the runaround?
[ترجمه گوگل]LL: لی هوآ، آیا شما به من فرار می کنید؟
[ترجمه ترگمان]لی hua \"، داری\" runaround \"رو میدی به من؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You know where she is, don't you, but you're just giving me the runaround.
[ترجمه گوگل]تو میدونی اون کجاست، نه، اما تو فقط به من فرار میکنی
[ترجمه ترگمان]تو که می دونی اون کجاست، مگه نه، اما داری بهم the میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Every time we ask the landlord about fixing the roof, he gives us the runaround.
[ترجمه گوگل]هر بار که از صاحبخانه در مورد تعمیر سقف می پرسیم، او به ما فرار می دهد
[ترجمه ترگمان]هر بار که از کاروانسرا دار سوال می کنیم که سقف را درست کنند به ما the می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm trying to get a new visa, but the embassy staff keep giving me the runaround.
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم ویزای جدید بگیرم، اما کارکنان سفارت مدام به من اجازه می دهند
[ترجمه ترگمان]دارم سعی می کنم ویزا بگیرم، اما کارکنان سفارت به من the می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طفره (اسم)
hop, evasion, equivocation, jink, avoidance, elusion, subterfuge, runaround, jump, leap, gambol, gambado, put-off

تخصصی

[نفت] سکوی دور گرد

انگلیسی به انگلیسی

• evasive act, stalling tactic
if someone gives you the runaround, they deliberately do not give you all the information or help that you want; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

طفره زدن
پیچوندن کسی
دور میخ چرخاندن
Move about qiuckly
اینور اونور رفتن
Rush around/ about: Run around
انجامِ چند کار همزمان،
مشغول بودن به چند فعالیت که با عجله باید انجام شوند
زیر و رو کردن جایی برای کاری
E. g. Mr. Kegan, you're getting the runaround here
دوراهی
۱ ) اینور و اونور دوئیدن، ورجه وورجه کردن
A ) You don't put on weight when you spend all day running around after small children
B ) We want a place with a big backyard with room for the kids to run around
...
[مشاهده متن کامل]

۲ ) دورتادور/سرتاسر چیزی یا موضوعی کشیده شدن/بودن/وجود داشتن
There's a beautiful cornice running around/round all the ceilings

اینور اونور میخوام برم، کار دارم
اصلاح متن بالا در باره �run the around � که به اشتباه run away آمده!
دوادن کسی به عبارتی رفتار فریب کارانه داشتن بطور مثال if you total ur car , the company insurance gives you the run around اگر ماشینت خراب کردی شرکت بیمه می دونست. ( اذیتت می کنه ) run away اینجا شیفت معنایی دارد و نقش اسم را بازی می کند
طفره رفتن
به مثال زیر دقت کنید:
They are giving you the ronaround
یعنی دارن شما رو سر میدوانن، دنبال نخود سیاه میفرستنت
سگ دو زدن
این ور و اون ور دویدن ، [ محاوره ] جان کندن
I've been running around all day
تمام روز رو این ور و اون ور دویدم 🍊
در اطراف دویدن
در اطراف چرخیدن و بازی کردن
مشغول و گرفتارِ چیزی بودن
در رفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس