rumbling

جمله های نمونه

1. the rumbling of far-off thunders
غرش تندرهای دور

2. With a low-pitched rumbling noise, the propeller began to rotate.
[ترجمه گوگل]با صدای غرشی کم، پروانه شروع به چرخش کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که صدای غرش خفیفی به گوش می رسید، پروانه شروع به چرخیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We could hear thunder rumbling in the distance.
[ترجمه گوگل]صدای رعد و برق را از دور می شنیدیم
[ترجمه ترگمان]صدای غرش رعد از دور به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm so hungry that my stomach's rumbling.
[ترجمه گوگل]آنقدر گرسنه ام که شکمم غرغر می کند
[ترجمه ترگمان]انقدر گرسنه ام که صدای شکمم را می شنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Please excuse my stomach rumbling - I haven't eaten all day.
[ترجمه هاجر صدر] لطفا صدای قاروقور شکمم رو ببخشید، تمام روز چیزی نخورده ام
|
[ترجمه گوگل]ببخشید که شکمم سروصدا می کند - من تمام روز را نخورده ام
[ترجمه ترگمان]لطفا شکمم رو ببخشید - تمام روز غذا نخوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The row about pay is still rumbling on.
[ترجمه گوگل]بحث حقوق و دستمزد همچنان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان] دعوا در مورد پول هنوز داره شروع میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A cart was rumbling across the bridge.
[ترجمه گوگل]گاری از روی پل غوغا می کرد
[ترجمه ترگمان]یک ارابه روی پل غرش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We watched the tanks rumbling past the window.
[ترجمه گوگل]تانک ها را تماشا کردیم که از کنار پنجره غوغا می کردند
[ترجمه ترگمان]از کنار پنجره صدای غرش توپ ها را تماشا می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We heard a rumbling behind us.
[ترجمه گوگل]صدای غرشی از پشت سرمان شنیدیم
[ترجمه ترگمان]صدای غرش مانندی از پشت سرمان شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My stomach is rumbling with hunger.
[ترجمه گوگل]شکمم از گرسنگی غوغا می کند
[ترجمه ترگمان]شکمم پر از گرسنگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I heard him rumbling at the back.
[ترجمه گوگل]صدای غرش او را از پشت شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای غرش او را از پشت شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lysenko gave a deep rumbling laugh at his own joke.
[ترجمه گوگل]لیسنکو به شوخی خودش خنده‌ای عمیق کرد
[ترجمه ترگمان]از این شوخی مسخره خنده اش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then you hear low rumbling from a distance.
[ترجمه گوگل]سپس صدای غرش کم را از دور می شنوید
[ترجمه ترگمان]بعد صدای غرش خفه ای را از دور شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rumbling becomes louder and is interspersed with flashes of lightning as the sky blackens.
[ترجمه گوگل]صدای غرش بلندتر می شود و با رعد و برق هایی که آسمان سیاه می شود، پر می شود
[ترجمه ترگمان]صدای غرش بلندتر می شود و با برق رعد و برق در آسمان پراکنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rumor or talk that is the first sign of dissatisfaction
loud and deep, thundering (about a sound)
a rumbling is a low, continuous noise.
rumblings are signs that a bad situation is developing.
see also rumble.

پیشنهاد کاربران

توفنده، غران
جاروجنجال - سروصدا - هیاهو
اعتراض، نجوای مخالف، صدای مخالف
rumbling stomach یعنی قار و قور کردن شکم
rumbling نعره یا غریدن
صدای شکم که گاها شنیده میشه
غریدن، غرش کردن، نعره کشیدن!
لرزش

بپرس