rules


ورزش : قواعد بازى

جمله های نمونه

1. rules and standards passed down from the elders
مقررات و معیارها از نیاکان دست به دست گشته است.

2. rules and regulations
قوانین و مقرارت،مقررات پیچاپیچ

3. hygienic rules
دستورات بهداشتی

4. parliamentary rules and principles
قواعد و اصول پارلمانی

5. restrictive rules hedged him in on every side
مقررات دست و پا گیر از هر سو او را احاطه کرده بودند.

6. the rules grew up on the basis of usage
این قواعد بر پایه ی سنت ایجاد شد.

7. the rules of conduct in the office
دستور رفتار در اداره

8. the rules of cooking cannot be telescoped into a single sentence
نمی شود اصول آشپزی را در یک جمله خلاصه کرد.

9. the rules of versification
قواعد شعر پردازی

10. violence rules the plot of this film
داستان این فیلم پر از خشونت است.

11. the fundamental rules of arts and sciences
اصول بنیادی علوم و ادبیات

12. to make rules for the government of land and naval forces
تدوین مقررات برای اداره ی نیروهای زمینی و دریایی

13. against the rules
خلاف مقررات

14. bend the rules
قانون یا مقررات را به نفع خود تفسیر کردن یا تغییر دادن

15. break the rules
از مقررات تخطی کردن،قانون شکنی کردن،تخلف کردن

16. deviations from the rules will not be tolerated
انحراف از اصول مورد اغماض قرار نخواهد گرفت.

17. observant of the rules of etiquette
پایبند آداب معاشرت

18. they know the rules off pat
آنها مقررات را خوب می دانند.

19. to follow the rules
از قواعد پیروی کردن

20. to stretch the rules
مقررات را به سود خود تفسیر کردن (کش دادن)

21. a neat set of rules
یک سلسله مقررات روشن و ساده

22. he utterly disregarded the rules
او اصلا قوانین را رعایت نمی کرد.

23. the judge imposed the rules in a cold clinical way
قاضی با روشی سرد و عاری از عاطفه مقررات را تحمیل می کرد.

24. two infringements of the rules will disqualify a player
دو مورد تخلف از مقررات موجب محروم شدن بازیکن خواهد شد.

25. we teach students the rules of word usage
ما قواعد کاربرد صحیح واژه ها را به شاگردان یاد می دهیم.

26. stretch (or bend) the rules
مقررات را کش دادن،تبعیض قایل شدن

27. religious in his observance of rules of health
وسواسی در پیروی از قواعد بهداشت

28. we are all bound by the rules of our culture
ما همه تابع قوانین فرهنگ خویش هستیم.

29. you must obey all of the rules
باید از همه ی مقررات پیروی کنی.

30. community life obligates us to follow certain rules and traditions
زندگی اجتماعی ما را ناچار به رعایت برخی مقررات و سنت ها می کند.

31. smoking in the movie house is against the rules
سیگار کشیدن در سینما خلاف مقررات است.

32. what they did was in breach of trade union rules
آنچه آنها کردند خلاف مقررات اتحایه ی کارگران بود.

تخصصی

[حسابداری] قواعد

پیشنهاد کاربران

قوانین. قانون . مقررات . قواعد .
قواعد ، قوانین ، ضوابط
جمع rule
قواعد ، دستور ،
قانون شکنی
قانون
Our family will come according to his rules
خانواده ما ، طبق مقررات او خواهیم آمد
دستورالعمل
قواعد
قوانین و مقررات
باید یا اجبار
آیین نامه ها
مقررات
قوانین و دستورات
قانون ها
قانون ها و دستورها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس