ruefully

جمله های نمونه

1. He ruefully admitted that he envied her.
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی اعتراف کرد که به او حسادت کرده است
[ترجمه ترگمان]او با تاسف اعتراف کرد که به او رشک می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'So this is goodbye,' she said ruefully.
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی گفت: پس این خداحافظی است
[ترجمه ترگمان]او با تاسف گفت: پس این خداحافظی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He gazed ruefully in the mirror at his greying locks.
[ترجمه گوگل]با حسرت در آینه به قفل های خاکستری اش خیره شد
[ترجمه ترگمان]او با تاسف در آینه به موهای خاکستری رنگش خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Have you ever thought, ruefully, that far from raising an obedient child you've become an obedient parent?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال فکر کرده اید، متأسفانه، به دور از تربیت فرزند مطیع، به پدر و مادری مطیع تبدیل شده اید؟
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال به این فکر کرده ای که با بزرگ کردن یک بچه مطیع، یک پدر مطیع شده باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Still, she thought ruefully, most heroes would have feet of clay if studied closely.
[ترجمه گوگل]با این حال، او با تأسف فکر می کرد که اگر از نزدیک مطالعه شود، بیشتر قهرمانان پاهایشان از خاک خواهد بود
[ترجمه ترگمان]او با تاسف فکر کرد: با این وجود، بیشتر قهرمانان در صورتی که از نزدیک مطالعه کنند، پا به خاک خواهند گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He grinned at her ruefully.
[ترجمه نسرین رنجبر] لبخند تلخی به او زد.
|
[ترجمه گوگل]با تاسف به او پوزخند زد
[ترجمه ترگمان]لبخند بی رمقی به او زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Catch me, I thought ruefully, washing dishes.
[ترجمه گوگل]با ناراحتی فکر کردم در حال شستن ظرفها، مرا بگیر
[ترجمه ترگمان]با تاسف فکر کردم: منو بگیر، ظرف ها رو میشوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Perhaps, she reflected ruefully, she was just easily irritated.
[ترجمه گوگل]شاید، او با تاسف منعکس شد، او فقط به راحتی عصبانی می شد
[ترجمه ترگمان]جما با تاسف اندیشید: شاید، فقط به آسانی خشمگین می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He listened ruefully, holding the receiver away from his ear.
[ترجمه گوگل]با ناراحتی گوش داد و گیرنده را از گوشش دور کرد
[ترجمه ترگمان]او با تاسف گوش داد و گوشی را از گوشش دور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ruefully, she recalled her pleasure at the way the book, after a difficult patch, had begun to develop.
[ترجمه گوگل]او با تأسف، لذت خود را از این که کتاب، پس از یک وصله دشوار، شروع به توسعه کرده بود، به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]با این حال، پس از یک قطعه دشوار، لذت خود را به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ruefully, Grimm took up the drumstick again and gnawed.
[ترجمه گوگل]گریم با ناراحتی دوباره چوب طبل را برداشت و اخم کرد
[ترجمه ترگمان]گریم \"،\" گریم \"مرغ رو برداشت و گاز زد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She thought ruefully of the cigarette butt, and of Johnny's small handful of apple tree leaves.
[ترجمه گوگل]او با تاسف به ته سیگار و به مشت کوچک برگ درخت سیب جانی فکر کرد
[ترجمه ترگمان]با تاسف به قنداق سیگار و مشت کوچک درخت سیب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Only 5 million, we were ruefully told, were receiving treatment.
[ترجمه گوگل]با کمال تاسف به ما گفتند که فقط 5 میلیون نفر تحت درمان بودند
[ترجمه ترگمان]به گفته ما تنها ۵ میلیون نفر تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She smiled at him ruefully and came into his arms for a kiss.
[ترجمه گوگل]با تاسف به او لبخند زد و برای بوسیدن در آغوشش آمد
[ترجمه ترگمان]او لبخند بی رمقی به او زد و برای یک بوسه به آغوش او آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mans looked ruefully at his bottle of champagne.
[ترجمه گوگل]منز با ناراحتی به بطری شامپاین خود نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او به بطری شامپاین نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mournfully, regretfully, sadly; pitiably, deplorably

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : rue
اسم ( noun ) : rue
صفت ( adjective ) : rueful
قید ( adverb ) : ruefully
❗️نکته: rue به عنوان اسم ( noun ) یک کلمه ی منسوخ است و دیگر استفاده نمی شود اما فعل، صفت و قید آن به طور کاملا رایج استفاده می شوند
اندوهناک، با تاسف . . .

بپرس