roundabout way

جمله های نمونه

1. We took a roundabout way from Chicago to San Francisco by driving through Texas.
[ترجمه گوگل]از شیکاگو به سانفرانسیسکو با رانندگی از تگزاس یک راه دور رفتیم
[ترجمه ترگمان]ما از شیکاگو تا سانفرانسیسکو با رانندگی از تگزاس راهی غیرمستقیم پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was a roundabout way of telling us to leave.
[ترجمه گوگل]این یک راه دوربرگردان بود که به ما می‌گفتند برویم
[ترجمه ترگمان]یه راه غیر مستقیم بود که به ما بگه اینجا رو ترک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I heard the news in a roundabout way.
[ترجمه گوگل]من خبر را به صورت دوربرگردان شنیدم
[ترجمه ترگمان]از یک طرف، اخبار را شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He asked me, in a roundabout way, if he could have a salary increase.
[ترجمه گوگل]او به صورت دوربرگردان از من پرسید که آیا می تواند افزایش حقوق داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]از من پرسید که آیا می تواند حقوق بیشتری بگیرد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He told us, in a very roundabout way, that he was thinking of leaving.
[ترجمه گوگل]او خیلی دوربرگردان به ما گفت که در فکر رفتن است
[ترجمه ترگمان]به طرزی غیر مستقیم به ما گفت که قصد رفتن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This isn't a roundabout way of asking you to marry me.
[ترجمه گوگل]این روشی نیست که از شما بخواهم با من ازدواج کنید
[ترجمه ترگمان]این غیر مستقیم از این نیست که بخوام با من ازدواج کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So we must set about it a more roundabout way.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما باید در مورد آن یک راه دوربرگردان بیشتر تنظیم کنیم
[ترجمه ترگمان]پس باید یک راه غیر مستقیم پیش برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a sort of roundabout way, he was fishing for information about her habits, and attitude to boys.
[ترجمه گوگل]به نوعی دوربرگردان، او به دنبال اطلاعاتی در مورد عادات او و نگرش او به پسرها بود
[ترجمه ترگمان]از یک جور غیرمستقیم، برای کسب اطلاعات درباره عادات و طرز برخورد با پسرها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All of which is a roundabout way of saying that I love maps.
[ترجمه گوگل]همه اینها راهی است برای گفتن اینکه من عاشق نقشه هستم
[ترجمه ترگمان] همه اینا یه راه غیر مستقیم برای گفتن اینه که من عاشق نقشه ها هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Regarding himself, one fact emerged, in a roundabout way and with a purpose.
[ترجمه گوگل]در مورد خودش، یک واقعیت به صورت دور و بر و با هدف آشکار شد
[ترجمه ترگمان]با توجه به خودش، در یک راه غیر مستقیم و با هدف خاصی پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In a roundabout way, she admitted she was wrong.
[ترجمه گوگل]در یک مسیر دور، او اعتراف کرد که اشتباه کرده است
[ترجمه ترگمان]به طور غیرمستقیم، او اعتراف کرد که او اشتباه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But in one rather roundabout way, the joke contains an element of truth.
[ترجمه گوگل]اما در یک روش نسبتاً دور، جوک حاوی عنصر حقیقت است
[ترجمه ترگمان]اما در یک روش غیرمستقیم، این شوخی عنصری از حقیقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's too much bother going there by a roundabout way.
[ترجمه گوگل]رفتن به آنجا از یک مسیر دوربرگردان خیلی زحمت دارد
[ترجمه ترگمان]از راه غیر مستقیم رفتن به اونجا خیلی ناراحت کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As usual, he reached her house in a roundabout way.
[ترجمه گوگل]طبق معمول از راه دور به خانه او رسید
[ترجمه ترگمان]طبق معمول به سوی خانه اش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• round and round, indirect route

پیشنهاد کاربران

میدان
بهطور ضمنی
راه انحرافی
Detour
Bypass
راه غیرمستقیم، راه فرعی

بپرس