round out

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to bring to completion or perfection.
مترادف: complement, complete, finish, perfect
مشابه: cap, enhance, enrich, supplement

- A new hat would round out her outfit.
[ترجمه پردیس] کلاه تازه اش لباس او را کامل می کرد.
|
[ترجمه گوگل] یک کلاه جدید لباس او را کامل می کرد
[ترجمه ترگمان] کلاه تازه ای به سر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The only way to round out your education is by going deep into the realities of life.
[ترجمه گوگل]تنها راه برای تکمیل تحصیلات خود این است که به واقعیت های زندگی عمیق بروید
[ترجمه ترگمان]تنها راه دور کردن تحصیلات شما با رفتن به اعماق واقعیت های زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. African percussion and Native American flute round out the show.
[ترجمه گوگل]سازهای کوبه ای آفریقایی و فلوت بومیان آمریکایی نمایش را تکمیل می کنند
[ترجمه ترگمان]پرکاشن آفریقایی و فلوت بومی آمریکایی به دور نمایش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her figure is beginning to round out.
[ترجمه گوگل]شکل او در حال تکمیل شدن است
[ترجمه ترگمان]اندامش شروع به بیرون رفتن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Plenty of booze and chow round out the celebration, considered the grandaddy of July Fourth blasts.
[ترجمه گوگل]مشروبات الکلی و غذای فراوان این جشن را که پدربزرگ انفجارهای چهارم ژوئیه در نظر گرفته می شود، در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی مشروب و شکار برای جشن گرفتن جشن چهارم ژوئیه در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Circus performers, magicians and comedians will round out the entertainment.
[ترجمه گوگل]نوازندگان سیرک، شعبده بازان و کمدین ها سرگرمی را کامل می کنند
[ترجمه ترگمان]بازیگران سیرک، جادوگران و کمدین های معروف به تماشای نمایش خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Steak fries and dances round out the romp on Saturday and Sunday nights.
[ترجمه گوگل]استیک سیب زمینی سرخ کرده و رقص در شب های شنبه و یکشنبه به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]در روزه ای شنبه و یکشنبه، سیب زمینی سرخ کرده و رقص ها به دور هم جمع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jewelry, watches and luxury green travel round out the items up for grabs at Thursday's auction.
[ترجمه گوگل]جواهرات، ساعت‌ها و سفرهای سبز لوکس، اقلامی را برای خرید در حراج روز پنج‌شنبه تکمیل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]جواهر، ساعت و لباس های سبز لوکس به دور هم جمع می شوند تا اقلام مورد نظر را در حراج روز پنجشنبه جمع آوری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And then the final thing, just to round out my Happy List, is climate change.
[ترجمه گوگل]و سپس آخرین چیز، فقط برای تکمیل فهرست شاد من، تغییر آب و هوا است
[ترجمه ترگمان]و بعد آخرین چیز، درست برای دور کردن فهرست شاد من، تغییر آب و هوا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It can give you an opportunity to round out your experience.
[ترجمه گوگل]این می تواند به شما فرصتی بدهد تا تجربیات خود را کامل کنید
[ترجمه ترگمان]این می تواند به شما فرصتی برای دور کردن تجربه تان بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her body is beginning to round out.
[ترجمه مجید وحید] بدنش شروع کرده به چاق و تپل شدن
|
[ترجمه گوگل]بدن او شروع به گرد شدن می کند
[ترجمه ترگمان]بدنش شروع به بیرون رفتن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These studies round out the results of many years of research.
[ترجمه مجید وحید] این مطالعات نتایج سالها تحقیق را تکمیل میکنند.
|
[ترجمه گوگل]این مطالعات نتایج چندین سال تحقیق را کامل می کند
[ترجمه ترگمان]این مطالعات نتایج بسیاری از سال ها تحقیقات را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Copenhagen, Zurich and Tokyo round out the top five, with New York in seventh place globally.
[ترجمه گوگل]کپنهاگ، زوریخ و توکیو با نیویورک در رتبه هفتم جهانی، پنج رتبه اول را تکمیل می کنند
[ترجمه ترگمان]کپنهاگ، زوریخ و توکیو، در حالی که نیویورک در جایگاه هفتم قرار دارند، در جایگاه هفتم قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Two rear pockets round out the storage needs of almost any duty assignment.
[ترجمه گوگل]دو جیب عقب تقریباً نیازهای ذخیره سازی هر وظیفه را تکمیل می کند
[ترجمه ترگمان]دوتا جیب عقب مونده که انبار به هر وظیفه ای نیاز داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It will give you an opportunity to round out your experience.
[ترجمه گوگل]این به شما فرصتی می دهد تا تجربیات خود را کامل کنید
[ترجمه ترگمان]این به شما فرصتی برای دور کردن تجربه تان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To round out the set and allow for universal quantum computation, we need the Controlled Phase function, CPhase().
[ترجمه گوگل]برای گرد کردن مجموعه و اجازه دادن به محاسبات کوانتومی جهانی، به تابع فاز کنترل شده، Cphase() نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]برای دور کردن مجموعه و اجازه محاسبه کوانتومی جهانی، ما به تابع فاز کنترل شده، CPhase ()نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

چاق و تپل کردن، گرد و قلمبه کردن یا شدن
🔰🔰🔰
to make an experience more thorough or complete
. E. g
Oscar Experts Typing: Who will ⭕round out⭕ the Best Actor lineup?
کامل شدن
تکمیل شدن
تکمیل کردن
تکمیل کردن
گرد کردن
دور زدن هواپیما براى نشستن

تکمیل

بپرس