rose

/roʊz//rəʊz/

معنی: گل سرخ، رنگ گلی، سرخ کردن
معانی دیگر: اسم خاص مونث (مخفف: rosie)، گل این گیاه، گلرنگ، گلفام، گلگون، خوشبوی، گلبوی، دارای بوی گل محمدی، (از ریشه ی فارسی: ورد)، (گیاه شناسی) رز، گل محمدی (نام دسته ی بزرگی از گل های خوشبو یا بی بو و خاردار از جنس rosa)، (رنگ) سرخ، گلی، قرمز، رجوع شود به: rosette، سر آب پاش، سر شیلنگ (که آب را می افشاند)، آب افشان، سر افشانه، (جواهرسازی) برش الماسی، الماس چند پهلو، برش چند پهلو، (نقشه های جغرافیایی) جهت نما، وابسته به گل محمدی یا رز، وابسته به گل سرخیان (تیره ی rosaceae و راسته ی rosales که دو لپه ای هستند و شامل درخت سیب و هلو و بادام و بته ی توت فرنگی و غیره می شوند)، گلی کردن، قرمز کردن، زمان گذشته ی فعل: rise، سر  کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of numerous wild or cultivated shrubs or vines that have compound leaves and usu. thorny stems and bear showy, usu. fragrant flowers composed of many petals.

(2) تعریف: the flower of this plant.

(3) تعریف: a deep reddish pink color.
مشابه: blush

(4) تعریف: a color, shape, or object resembling this flower.

- roses blooming in her cheeks
[ترجمه گوگل] گل های رز در گونه هایش شکوفه می دهند
[ترجمه ترگمان] گل سرخ گونه هایش گل انداخته بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, used for, or composed of roses.
مشابه: rosy

- a rose arbor
[ترجمه گوگل] درخت گل رز
[ترجمه ترگمان] یک بوته گل سرخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: resembling a rose or roses, as in color, shape, or fragrance.

(3) تعریف: of or pertaining to the color rose.
مشابه: rosy
( verb )
• : تعریف: past tense of rise.

جمله های نمونه

1. rose bushes must be pruned annually
بته های گل سرخ باید هر ساله هرس بشوند.

2. rose bushes pricked the child's legs
بته های گل سرخ پاهای کودک را خراشاندند.

3. rose leaf
برگ گل محمدی

4. rose oil is sophisticated with geraniol
عطر را با ژرانیول رقیق می کنند.

5. rose soap
صابون با عطر گل محمدی

6. rose topaz
زبرجد گلفام

7. rose water
گلاب

8. a rose tree
بته ی گل سرخ

9. pari rose from her chair
پری از صندلی خود برخاست.

10. shower rose leaves on imbibers
بر سر میخواره برگ گل بفتالید

11. smoke rose from farmers' cottages
دود از کلبه ی کشاورزان برمی خواست.

12. they rose to their feet
آنان به پا خاستند.

13. a single rose
گل سرخ تک ردیفی

14. another diver rose near him in the water
در نزدیکی او یک غواص دیگر به روی آب آمد.

15. finally, he rose to the dignity of a judgeship
بالاخره به مقام رفیع قضاوت ارتقا یافت.

16. he quickly rose to affluence
او به سرعت ثروتمند شد.

17. her spirits rose
روحیه اش قوی تر شد.

18. his voice rose another notch
صدای او یک درجه بلندتر شد.

19. night's shadows rose from the east
تاریکی شب از خاور به پا خاست.

20. people's savings rose sharply
پس اندازهای مردم ناگهان زیاد شد.

21. the committee rose at four o'clock
جلسه ی کمیته ساعت چهار خاتمه یافت.

22. the curtain rose and revealed a beautiful scene
پرده بالا رفت و صحنه ی زیبایی را آشکار کرد.

23. the land rose in rebellion
مردم به شورش برخاستند.

24. the people rose against them
مردم برعلیه آنان شورش کردند.

25. the river rose rapidly
رودخانه به سرعت بالا آمد.

26. the sun rose
خورشید دمید.

27. the wind rose rapidly
باد به سرعت شدت یافت.

28. under the rose
رجوع شود به: sub rosa

29. eddies of smoke rose from the smokestack
حلقه های دود از دودکش ها متصاعد می شد.

30. every day he rose in his superiors' esteem
احترام او هر روز نزد مافوق هایش بیشتر می شد.

31. plumes of smoke rose from the building
ستون های دود از ساختمان بلند می شد.

32. suddenly, a giant rose in front of my eyes
ناگهان غولی جلو چشمم تنوره کشید.

33. the essence of rose
عطر گل سرخ

34. the perfume and rose water of ghamsar are famous
عطر و گلاب قمصر معروف است.

35. this plateau gradually rose upward
این فلات کم کم مرتفع شد.

36. a cloud of dust rose behind the truck
توده ای از گرد و خاک پشت سر کامیون به هوا برخاست.

37. the beauty of a rose
زیبایی گل سرخ

38. the fragrance of a rose
بوی خوش گل سرخ

39. the sound of music rose in the garden
صدای موسیقی در باغ بلند شد.

40. don't go close to the rose bush, you'll scratch yourself
نزدیک بته ی گل نرو،خراشیده خواهی شد.

41. i never promised you a rose garden
هرگز به تو قول باغ گل سرخ را ندادم.

42. the tender petals of a rose
گلبرگ های لطیف گل سرخ

43. when he got to the rose bush, sa'di wanted to fill his lap (with roses) for his disciples, but rose-fragrance so intoxicated him that he let go of his lap
سعدی می خواست که چون به درخت گل رسد دامنی پر کند هدیه ی اصحاب را ولی بوی گل چنان مستش کرد که دامنش از دست برفت.

44. her hair was adorned with a rose
مویش را به گل سرخی آراسته بود.

45. my love's like a red, red rose
یارم همچون گل سرخ سرخ است.

46. when still in his thirties, he rose to the rank of general
پیش از چهل سالگی به مقام سرلشکری ارتقا یافت.

47. the morning fog melted as the sun rose
خورشید که بالا آمد مه بامدادی ناپدید شد.

48. to graft a branch of a white rose to a red rose bush
یک شاخه رز سفید را به بته ی رز قرمز پیوند زدن

49. when i entered the classroom, the students rose
هنگامی که وارد کلاس شدم دانش آموزان به پاخاستند.

50. one of mehri's patients brought her a bottle of rose water
یکی از بیماران مهری برایش یک شیشه گلاب آورد.

51. the softness of your skin disgraces the petals of the rose
لطافت پوست تو گلبرگ های گل سرخ را شرمگین می کند.

52. . . . where shall we find the fragrance of the rose; in the rose water
. . . بوی گل از چه بجوییم از گلاب

مترادف ها

گل سرخ (اسم)
rose

رنگ گلی (اسم)
rose

سرخ کردن (فعل)
fry, roast, broil, saute, rose, make red, redden, ruddy, roast brown

تخصصی

[نساجی] گلی رنگ - رنگ گلی

انگلیسی به انگلیسی

• any wild or cultivated shrubs from the genus rosa; flower produced by shrubs from the genus rosa; funnel; bundle of ribbons formed in the shape of a rose
having a pinkish coloring; having the characteristics of a rose
stand up, get into an upright position; get out of bed; climb, ascend, move upward; rebel, revolt; increase, grow; appear over the horizon; come back to life, return from the dead; puff up, swell; originate in, begin in
a rose is a flower which has a pleasant smell and grows on a bush with thorns.
if you say that something is not a bed of roses, you mean that it has some unpleasant aspects to it as well as some good ones.
rose is also the past tense of rise.

پیشنهاد کاربران

اسم یکی از اعضای گروه دخترانه کره ای به نام بلک پینک این دختر فوق العاده است اون ووکالیست و دنسر است . ♡♡
rose ( n ) ( roʊz ) =a flower with a sweet smell that grows on a bush with thorns ( sharp points ) on its stem, e. g. a bunch of red roses. a rose bush.
rose
A pink color
به معنای بلند شدن و برخاستن هم هست.
Female first name
تحت اللفظی معنی شکوفا شدن هم میده. مثلا
Rose to fame
یعنی مشهور شدن، سر زبونها افتادن
Beekes writes that "The word is certainly borrowed from the East, probably like Arm[enian] vard 'rose' from OIran. *urda. " Aramaic warda is from Old Persian; the modern Persian cognate, via the usual sound changes, is gul, source of Turkish g�l "rose
rose ( موسیقی ) ==واژه بیگانه: roseواژه مصوب: شبکه 5تعریف: روزن های صوتی، معمولاً به شکل گُل، که بر روی صفحۀ سازهای زهی، به ویژه خانوادۀ بربط ها، ایجاد میشود تا بین هوای داخل جعبۀ صوتی و هوای خارج ساز ارتباط برقرار شود|||متـ . گُل 2==rose ( حمل ونقل دریایی )
...
[مشاهده متن کامل]

واژه مصوب: صافی تخت
تعریف: صفحه ای با سوراخ های ریز که بر روی چاهک خن ورودی و ناودان های شناور قرار می دهند تا از ورود ناخواستة ذرات و مواد جامد جلوگیری شود

گذشته فعل rise به معنای پیشرفت کردن
ارتقاء یافتن
میتونه معنای خاصی هم داشته باشه. مثلا عبارت یه رز انگلیسی، یه ضرب المثله:
An English Rose; A sweet, pretty girl.
یعنی دختری نازنین و زیبا.

Teen suicides rose after Netflix's 13 Reasons Why aired, US study shows
مثلا اینجا معنی افزایش یافتن رو میده
Damascus rose ( یا Rosa damascena )
گل محمدی یا گل سرخ ( در اروپا به رز دمشقی معروف است به دلیل ورود از شهر دمشق به اروپا ) و برای گلاب گیری استفاده می شود و در صنعت عطرسازی بسیار معمول است
افزایش
مترادف get up
طلوع
گل رز
اسم: گل سرخ، رنگ گلی
فعل: سرخ کردن_ گذشته فعل rise به معنی: بالا آمدن، افزایش یافتن، طلوع کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس