ringmaster

/ˈrɪŋˌmæstər//ˈrɪŋmɑːstə/

معنی: پیش کسوت، رئیس سیرک، رئیس گود
معانی دیگر: (سیرک) مدیر صحنه، رئیس سیرک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who directs performances in a ring, as at a circus.

جمله های نمونه

1. Ben still rolls his eyes and acts the ringmaster in his role as the David Owen of pop.
[ترجمه گوگل]بن هنوز هم چشمانش را می چرخاند و در نقش دیوید اوون پاپ، رئیس رینگ را بازی می کند
[ترجمه ترگمان](بن)هنوز چشمانش را می چرخاند و نقش ringmaster را در نقش خود به عنوان \"دیوید اوون\" ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was the ringmaster against the former circus act.
[ترجمه گوگل]او رئیس رینگ در برابر اقدام سابق سیرک بود
[ترجمه ترگمان]رئیس سیرک قبلی رئیس سیرک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Say hello to the audience, shouted the ringmaster.
[ترجمه گوگل]رینگ مستر فریاد زد به حضار سلام کنید
[ترجمه ترگمان]the فریاد زد: سلام به حضار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then the ringmaster he see how he had been fooled, and he WAS the sickest ringmaster you ever see, I reckon. Why, it was one of his own men!
[ترجمه گوگل]سپس رئیس حلقه او می‌بیند که چگونه فریب خورده است، و به نظر من او بیمارترین مدیر زنگی بود که تا به حال دیده‌اید چرا یکی از مردان خودش بود!
[ترجمه ترگمان]بعد رئیس سیرک دید که او چقدر احمق بوده است و تا به حال آدم sickest شده ای بود که تا به حال دیدی این یکی از افراد خودش بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Now he is the ringmaster for the Chinese Communist party's circuses: first with last year's Olympic opening ceremony, and now with a celebration of state power, patriotism and "national unity".
[ترجمه گوگل]اکنون او رئیس زنگ سیرک های حزب کمونیست چین است: ابتدا با مراسم افتتاحیه المپیک سال گذشته و اکنون با جشن قدرت دولتی، میهن پرستی و "وحدت ملی"
[ترجمه ترگمان]اکنون او the برای سیرک حزب کمونیست چین است: نخست با مراسم افتتاحیه المپیک سال گذشته، و اکنون با جشنی از قدرت دولت، وطن پرستی و \"اتحاد ملی\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ringmaster Vernon Bergman, reveals the weight of a 20 foot wide, 699 pound pumpkin pie on Saturday Sept. 2 2010 - one that will be the worlds largest once certified by Guinness World Records.
[ترجمه گوگل]استاد حلقه، ورنون برگمن، وزن یک پای کدو تنبل 20 فوتی و 699 پوندی را در روز شنبه 2 سپتامبر 2010 نشان می‌دهد - کیکی که پس از ثبت رکوردهای جهانی گینس، بزرگترین کیک جهان خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ورنون Vernon Bergman که وزن یک پای ۲۰ فوتی را نشان می دهد در روز شنبه ۲ سپتامبر ۲۰۱۰ - ۲۰۱۰ - که بزرگ ترین رکورد جهانی گینس است که زمانی توسط رکوردهای جهانی گینس ثبت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was afraid that the ringmaster would beat him again.
[ترجمه گوگل]او می ترسید که رئیس حلقه دوباره او را بزند
[ترجمه ترگمان]می ترسید که رئیس رئیس بار دیگر او را کتک بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then the ringmaster he see how he had been fooled, and he WAS the sickest ringmaster you ever see, I reckon.
[ترجمه گوگل]سپس رئیس حلقه او می‌بیند که چگونه فریب خورده است، و به نظر من او بیمارترین مدیر زنگی بود که تا به حال دیده‌اید
[ترجمه ترگمان]بعد رئیس سیرک دید که او چقدر احمق بوده است و تا به حال آدم sickest شده ای بود که تا به حال دیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "Many people think of art as a passive thing, something you look at, and that's about it, " says Bob Self, the gregarious ringmaster of Dr. Sketchy's Los Angeles, the organizer of this event.
[ترجمه گوگل]باب سلف، رئیس گروه انجمن لس آنجلس دکتر اسکچی، برگزارکننده این رویداد، می‌گوید: «بسیاری از مردم هنر را یک چیز منفعل می‌دانند، چیزی که شما به آن نگاه می‌کنید، و همین در مورد آن است
[ترجمه ترگمان]\"بسیاری از مردم به هنر به عنوان یک چیز انفعالی فکر می کنند، چیزی که به آن نگاه می کنید، و این در مورد آن است\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the song you see clowns, animals, a strong man, jugglers, trapeze artists and the ringmaster.
[ترجمه گوگل]در این آهنگ دلقک ها، حیوانات، یک مرد قوی، شعبده بازها، هنرمندان ذوزنقه و رئیس حلقه را می بینید
[ترجمه ترگمان]در آهنگی که شما دلقک، حیوانات، یک مرد قوی، شعبده بازیه، trapeze و رئیس سیرک را می بینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For example:"When the curtain went up, Roger stared at the performers in wide-eyed amazement, " or "The wide-eyed children looked on as the ringmaster put his head in the lion's mouth.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال: "وقتی پرده بالا رفت، راجر با چشمان گشاد شده به اجراکنندگان خیره شد" یا "بچه ها با چشمان گشاد نگاه می کردند که رئیس حلقه سرش را در دهان شیر گذاشته است "
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال: \"هنگامی که پرده بالا رفت، راجر با حیرت گشاد به بازیگران خیره شد،\" یا \" بچه ها با چشمانی گشاد به او نگاه کردند و ringmaster سرش را در دهان شیر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His vocal abilities, however, led to a successful career as a singing ringmaster for various shows in England and the United States, including Circus Circus Hotel and Casino in Reno, Nevada.
[ترجمه گوگل]با این حال، توانایی‌های آوازی او منجر به یک حرفه موفقیت‌آمیز به‌عنوان آهنگساز برای نمایش‌های مختلف در انگلستان و ایالات متحده، از جمله هتل سیرکوس و کازینو در رنو، نوادا شد
[ترجمه ترگمان]با این حال توانایی های صوتی او به عنوان \"ringmaster\" برای نمایش های مختلف در انگلستان و ایالات متحده، از جمله هتل سیرک سیرک و کازینو در رنو، نوادا منجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My guess is that after years of being the trick pony, he wanted to see what it was like to be the ringmaster.
[ترجمه گوگل]حدس من این است که پس از سال‌ها تسویه حساب، او می‌خواست ببیند که مدیر حلقه بودن چگونه است
[ترجمه ترگمان]حدس من این است که بعد از سال ها پیش از آن که یک اسب کوتوله باشد، دلش می خواست ببیند چه شکلی می شود رئیس سیرک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My name is Barney Balbogets and I am the ringmaster of this circus.
[ترجمه گوگل]نام من بارنی بالبوگتس است و من رئیس این سیرک هستم
[ترجمه ترگمان]من بارنی Balbogets و رئیس سیرک هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش کسوت (اسم)
protagonist, ringmaster

رئیس سیرک (اسم)
ringmaster

رئیس گود (اسم)
ringmaster

انگلیسی به انگلیسی

• director of performances in a circus ring
the ringmaster in a circus is the person who introduces the different acts.

پیشنهاد کاربران

بپرس