rib

/ˈrɪb//rɪb/

معنی: دنده، ضلع، گوشت دنده، نهر کندن، تکه گوشت دندهدار، هر چیز شبیه دنده، پشت بند زدن، مرز گذاشتن، دنده دار کردن، شیار دار کردن
معانی دیگر: (کالبد شناسی) دنده، (با تسمه یا هر چیز دنده مانند) محکم کردن، (پارچه یا بافتنی) شیاردار کردن، (خودمانی) سر به سر کسی گذاشتن، دست انداختن، (در شانه داران یا ctenophora) نوار شناور، (مونث) همسر، زوجه، عیال، زن، (پرندگان) ساقه ی پر (quill هم می گویند)، (بال حشرات) رگ، (برگ گیاه) رگبرگ، (پالیز) باریکه ی زمین (میان دو جوی یا شیار)، (در کوه یا شیب های تند) ستیغ، تیغه (ridge هم می گویند)، (پارچه) شیار برجسته، نقش کبریتی، راه راه برجسته، هر چیز دنده مانند که چیز دیگری را در بر می گیرد یا پشت بند می کند: برجستگی دنده مانند بشکه، (تیرهای عرضی ته قایق و کشتی که تنه ی کشتی را مستحکم می کنند) دنده ی کشتی، (بال هواپیما - میله های عرضی که پوست بال را به آن پیچ می کنند) دنده ی بال، (چتر) سیم، پره، (پل) تیر عرضی (نگهدار تاق)، (تاق ضربی و گنبد) رگه ی قوسی، برآمدگی هلالی، تیغه ی تاق، تویزه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one of the series of bones that curve from the spine around the chest of a person or animal.

(2) تعریف: a cut of meat such as beef or pork that contains a rib.

(3) تعریف: something that resembles a rib in shape or function, such as a supporting wire in an umbrella.

(4) تعریف: a major vein, as in a leaf, insect wing, or the like.

(5) تعریف: a raised ridge in knitted or woven cloth.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ribs, ribbing, ribbed
مشتقات: ribless (adj.), riblike (adj.)
(1) تعریف: to equip, enclose, support, or strengthen with a rib or ribs.

(2) تعریف: to make or mark (knitted or woven fabric) with riblike ridges.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ribs, ribbing, ribbed
• : تعریف: to make good-hearted fun of (someone); tease; kid.
مشابه: josh, kid, rally, tease

جمله های نمونه

1. rib eye
(گوشت گاو) راسته

2. The X-ray showed a crack in one rib.
[ترجمه گوگل]اشعه ایکس شکافی را در یک دنده نشان داد
[ترجمه ترگمان]اشعه ایکس شکاف در یک دنده را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My son broke a rib when he fell off a ladder.
[ترجمه sara] وقتی پسرم از نردبان افتاد دنده اش شکست
|
[ترجمه گوگل]پسرم با افتادن از نردبان دنده اش شکست
[ترجمه ترگمان]پسرم وقتی از نردبان افتاده پایین یه دنده پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In breathing the chest muscles expand the rib cage and allow air to be sucked into the lungs.
[ترجمه گوگل]در تنفس، ماهیچه های قفسه سینه قفسه سینه را منبسط می کنند و اجازه می دهند هوا به داخل ریه ها مکیده شود
[ترجمه ترگمان]در تنفس ماهیچه های سینه، قفسه سینه را منبسط می کند و به هوا اجازه می دهد به ریه ها جذب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He used to rib her mercilessly about her accent.
[ترجمه Edris nozari] او عادت داشت بی رحمانه در مورد لهجه اش سر به سرش بذاره ( دستش بندازه )
|
[ترجمه گوگل]او بی‌رحمانه در مورد لهجه‌اش دنده می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او را بی رحمانه با لهجه او مقایسه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He sustained a broken rib.
[ترجمه گوگل]او دچار شکستگی دنده شد
[ترجمه ترگمان]اون یه دنده شکسته رو نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Use a cheap cut such as spare rib chops.
[ترجمه گوگل]از برش های ارزان قیمت مانند برش های یدکی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک برش ارزان مانند تکه های گوشت اضافی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You've fractured a rib, maybe more than one.
[ترجمه گوگل]شما یک دنده شکسته اید، شاید بیش از یک دنده
[ترجمه ترگمان]تو یه دنده رو شکستی، شاید بیشتر از یکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He cooked rib of lamb for Sunday lunch.
[ترجمه گوگل]او برای ناهار یکشنبه دنده بره پخت
[ترجمه ترگمان]او گوشت بره را برای ناهار یکشنبه پخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A broken rib had perforated her lung.
[ترجمه گوگل]یک دنده شکسته ریه اش را سوراخ کرده بود
[ترجمه ترگمان]یه دنده شکسته ریه اش رو سوراخ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He escaped with a cracked rib and bruising.
[ترجمه گوگل]او با دنده ترک خورده و کبودی فرار کرد
[ترجمه ترگمان]اون با یه دنده شکسته و کبودی فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The guys in my local pub used to rib me about drinking "girly" drinks.
[ترجمه گوگل]بچه ها در میخانه محلی من عادت داشتند که نوشیدنی های "دخترانه" بنوشم
[ترجمه ترگمان]اونایی که توی میخانه من بودن در مورد نوشیدنی الکلی بودن با من استفاده کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The doctor fixed the rib, dosed him heavily with drugs, and said he would probably get better.
[ترجمه گوگل]دکتر دنده را درست کرد، دوز شدیدی به او دارو داد و گفت احتمالاً بهتر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]دکتر دنده را درست کرد و به شدت به او دارو تزریق کرد و گفت احتمالا بهتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A bruised rib was taken for heart trouble, a headache for an incipient brain tumour.
[ترجمه گوگل]یک دنده کبود شده برای ناراحتی قلبی، سردرد برای یک تومور مغزی اولیه گرفته شد
[ترجمه ترگمان]یک دنده کبود برای مشکل قلبی گرفته شده بود، سردرد برای یک تومور مغزی incipient
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Robert Cunningham, 3 who suffered a broken rib in the fracas, admitted assault.
[ترجمه گوگل]رابرت کانینگهام، 3 ساله که دچار شکستگی دنده شده بود، حمله را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]رابرت کانینگهام، ۳ ساله که در این هنگامه دعوا از یک دنده شکسته رنج می برد، به حمله اعتراف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دنده (اسم)
gear, axle, rib, costa, clobber

ضلع (اسم)
edge, side, rib, costa, brim

گوشت دنده (اسم)
rib, french chop, sparerib

نهر کندن (اسم)
rib, grip

تکه گوشت دنده دار (اسم)
rib

هر چیز شبیه دنده (اسم)
rib

پشت بند زدن (فعل)
rib

مرز گذاشتن (فعل)
rib

دنده دار کردن (فعل)
gear, rib

شیار دار کردن (فعل)
groove, indenture, channel, rib, rut, fuller, furrow, gutter, ridge

تخصصی

[عمران و معماری] دنده - پشتبند - تیرچه - تیرک - میله - باریکه - تویزه
[زمین شناسی] دنده، پشت بند، تیرچه، تیرک، میله، باریکه، رنده، پایه کناری، رگه، قاب، نگهداری - در گیاه شناسی، در یک برگ یا اندام مشابه، رگه اصلی را گویند. -
[نساجی] ریب - طرح ریب - بافت ریب
[ریاضیات] پره، رگه، آج، دنده، شیار
[] گُرده ماهی
[پلیمر] گرده، ماهیچه

انگلیسی به انگلیسی

• any of the curved bones which form the rib cage; support which resembles a rib bone; central vein of a leaf; lengthwise ridge (in fabric, etc.)
install ribs, strengthen with ribs; tease, mock, make fun of
your ribs are the curved bones that go from your backbone to your chest.
a rib is a long, curved piece of wood or metal that is part of the structure of a building, a boat, or an aeroplane and that makes the structure strong.
if you rib someone, you tease them in a friendly way; an informal use.
see also ribbed.

پیشنهاد کاربران

NOUN
هر چیز دنده مانند که چیز دیگری را در بر می گیرد یا پشت بند می کند - برآمدگی هلالی
⭐ تو نرم افزار SOLIDWORKS یه دستوره
▪️▪️▪️
VERB
پشت بند زدن
rib 3 ( n ) =a curved piece of wood, metal, or plastic that forms the frame of a boat, roof, etc. and makes it stronger, e. g. a roof with rib vaulting.
rib
rib 2 ( n ) =a piece of meat with one or more bones from the ribs of an animal
rib
rib 1 ( n ) ( rɪb ) =any of the curved bones that are connected to the spine and surround the chest, e. g. a broken rib. Stop poking me in the ribs.
rib
[پزشکی] دنده: هریک از 12 زوج استخوان محافظ قفسه ی سینه
ribs = دنده ها
costal cartilages = غضروف های دنده ای
sternum = استخوان جناغ سینه
rib
نام تعدادی از واژگان مربوط به اسکلت بدن انسان به انگلیسی:
✅️ skull / cranium = جمجمه 💀
✅️ cheekbone = استخوان گونه
✅️ jawbone / mandible = استخوان فک
✅️ ribcage = قفسه سینه
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ collarbone / clavicle = ترقوه، استخوان چنبر
✅️ shoulder blade / scapula = استخوان شانه، استخوان کتف
✅️ breastbone / sternum = استخوان جناغ سینه
✅️ humerus = استخوان بازو
❗️جمع: hemeri ( هیومِرای )
✅️ rib = دنده
✅️ vertebra = مهره ی ستون فقرات
❗️جمع: vertebrae ( وِرتِبریی )
✅️ spine / backbone = ستون فقرات
✅️ ulna = استخوان زند زیرین
✅️ radius = استخوان زند زِبَرین
✅️ pelvis = لگن، لگن خاصره
✅️ hip bone = استخوان خاصره
✅️ tailbone / coccyx = دنبالچه
✅️ thigh bone / femur = استخوان ران
✅ cartilage = غضروف
✅ tibia / shin bone = استخوان درشت نی
✅ fibula = استخوان نازک نی

RIB: rigid inflatable boat قایق های بادی سفت و سخت
استخوان های بدن
rib
rib ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: بال‏دنده
تعریف: عضو فرعی سازۀ بال و سطوح دُم در انواع هواگَرد که در راستای وتر قرار دارد و شکل ظاهری بال و سطوح دُم را حفظ می‏کند
شیار
تیغه
( معدن ) تاج - ناج کارگاه - طاق
دنده های ( استخوانهای ) های بدن انسان.
مسخره کردن
[مهندسی عمران] آج
دنده کباب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس