reword

/riˈwɜːrd//ˌriːˈwɜːd/

معنی: لغات متنی را عوض کردن، با واژه های دیگری بیان کردن
معانی دیگر: (متن و غیره) دستکاری کردن، به صورت دیگر بیان کردن، واژه ها را عوض کردن، لغات متنی را عو­ کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rewords, rewording, reworded
• : تعریف: to express or repeat using different words; paraphrase.

جمله های نمونه

1. All right, I'll reword my question.
[ترجمه گوگل]بسیار خوب، من سوالم را بازنویسی می کنم
[ترجمه ترگمان] خیلی خب، سوالم رو عوض می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The preface has been reworded.
[ترجمه گوگل]پیشگفتار بازنویسی شده است
[ترجمه ترگمان]مقدمه مقدمه این مقدمه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This letter expresses our views clearly, So rewording is unnecessary.
[ترجمه گوگل]این نامه نظرات ما را به وضوح بیان می کند، بنابراین بازنویسی آن ضروری نیست
[ترجمه ترگمان]این نامه دیدگاه های ما را به روشنی بیان می کند، بنابراین غیر ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She reworded sensitive areas of the report so that it wouldn't be so controversial.
[ترجمه گوگل]او بخش های حساس گزارش را بازنویسی کرد تا اینقدر بحث برانگیز نباشد
[ترجمه ترگمان]او مناطق حساس این گزارش را تحت فشار قرار داده است تا این موضوع بحث برانگیز نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The writer is also encouraged to revise and re-word any subheading to fit his own sense of appropriateness and writing style.
[ترجمه گوگل]همچنین به نویسنده توصیه می‌شود که هر عنوان فرعی را برای تناسب با حس مناسب و سبک نوشتاری خود اصلاح و بازنویسی کند
[ترجمه ترگمان]نویسنده همچنین تشویق می شود تا هر گونه subheading را اصلاح کند تا متناسب با حس مناسب بودن و سبک نویسندگی خود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let me reword my question.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید سوالم را دوباره بنویسم
[ترجمه ترگمان] بذار سوالم رو عوض کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a sound reason for rewording that clause, because that is too frequent an occurrence in day-to-day life in prison.
[ترجمه گوگل]دلیل موجهی برای بازنویسی این بند وجود دارد، زیرا این امر در زندگی روزمره در زندان بسیار مکرر است
[ترجمه ترگمان]یک دلیل منطقی برای rewording این بند وجود دارد، زیرا این یک اتفاق در زندگی روزمره در زندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In many cases this has involved rewording of Learning Outcomes but little change to the basic philosophy of the module.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد این شامل بازنویسی نتایج یادگیری است، اما تغییر اندکی در فلسفه اصلی ماژول
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد، این موضوع شامل rewording از پیامدها و تغییر کوچک در فلسفه اصلی ماژول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If we reword the telegram we can save one - third of the cost.
[ترجمه گوگل]اگر تلگرام را بازنویسی کنیم می توانیم یک سوم هزینه را صرفه جویی کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر تلگراف را خراب کنیم، می توانیم یک سوم از هزینه ها را ذخیره کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You must not change, edit, or reword any part of any article not written by you .
[ترجمه گوگل]شما نباید هیچ بخشی از مقاله ای که توسط شما نوشته نشده را تغییر دهید، ویرایش یا بازنویسی کنید
[ترجمه ترگمان]شما نباید هیچ قسمتی از مقاله ای که توسط شما نوشته نشده است را تغییر دهید، ادیت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. CONCLUSION - Restate or reword your thesis. Summarize your arguments. Explain why you have come to this particular conclusion.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری - پایان نامه خود را مجدداً بیان یا بازنویسی کنید استدلال های خود را خلاصه کنید توضیح دهید که چرا به این نتیجه خاص رسیده اید
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری - Restate یا reword تز تان مباحثات خود را تصحیح کنید توضیح دهید که چرا به این نتیجه گیری خاص رسیده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, its nature of no - reword has gradually despised by the society.
[ترجمه گوگل]با این حال، ماهیت عدم تکرار آن به تدریج مورد تحقیر جامعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]با این حال طبیعت آن به تدریج از جانب جامعه مورد تحقیر قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The liberal reword of labor, therefore, as it is the effect of increasing wealth, so it is the cause of increasing population .
[ترجمه گوگل]بنابراین، بازخوانی لیبرال کار، همانطور که اثر افزایش ثروت است، عامل افزایش جمعیت است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، فعالیت لیبرال کار، به این دلیل که تاثیر افزایش ثروت را در بر می گیرد، به همین دلیل علت افزایش جمعیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gann's own words in the fo reword of the novel.
[ترجمه گوگل]سخنان خود گان در بازخوانی رمان
[ترجمه ترگمان]کلمات خودش در the رمان نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لغات متنی را عوض کردن (فعل)
reword

با واژه های دیگری بیان کردن (فعل)
reword

انگلیسی به انگلیسی

• rephrase, word differently

پیشنهاد کاربران

paraphrase کردن رو تا حدودی میتونیم معادل reword کردن بدونیم.
ساده نویسی . . .
بازگردانی . . .
بازنویسی
متنی یا عبارتی رو ساده تر گفتن

بپرس