revelatory

/rɪˈveləˌtɔːri//ˌrevəˈleɪtəri/

معنی: الهامی، مکاشفه امیز
معانی دیگر: الهامی، مکاشفه امیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of the nature of a revelation.

(2) تعریف: revealing or disclosing (usu. fol. by of).

- an act revelatory of his character
[ترجمه گوگل] اقدامی آشکار کننده شخصیت او
[ترجمه ترگمان] از شخصیت او تقلید می کرد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. His playing has many moments of revelatory insights.
[ترجمه مهدی] در نقش او لحظات بسیاری را می بینیم که سرشار از بینش اسرار آمیز است.
|
[ترجمه گوگل]نوازندگی او لحظات زیادی از بینش های وحیانی دارد
[ترجمه ترگمان]بازی کردن او لحظات بسیار زیادی را در بر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I will say that, in certain scenes of revelatory rapture, Updike has rarely been better.
[ترجمه گوگل]من می گویم که در صحنه های خاصی از خلسه وحیانی، آپدایک به ندرت بهتر بوده است
[ترجمه ترگمان]خواهم گفت که در صحنه های خاصی از شور و هیجان revelatory، Updike به ندرت بهتر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hajdu sheds new, revelatory light on the complex relationship between Strayhorn and Ellington.
[ترجمه گوگل]Hajdu نور جدید و آشکاری را بر رابطه پیچیده بین Strayhorn و Ellington می اندازد
[ترجمه ترگمان]Hajdu روشن است و نور revelatory بر رابطه پیچیده بین strayhorn و Ellington وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In addition to Sinosauropteryx, several other revelatory specimens came to light through amateurs rather than at scientific excavations.
[ترجمه گوگل]علاوه بر Sinosauropteryx، چندین نمونه مکاشفه دیگر از طریق آماتورها به جای کاوش های علمی آشکار شدند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر Sinosauropteryx، چندین نمونه revelatory دیگر به جای کاوش علمی، از طریق آماتورها تولید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The results are revelatory, bringing a new awareness of the social and economic history of global health, and demonstrating that creative applications of data can yield extraordinary results.
[ترجمه گوگل]نتایج آشکار هستند و آگاهی جدیدی از تاریخ اجتماعی و اقتصادی سلامت جهانی به ارمغان می‌آورند و نشان می‌دهند که کاربردهای خلاقانه داده‌ها می‌تواند نتایج خارق‌العاده‌ای به همراه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نتایج revelatory هستند که آگاهی جدیدی از تاریخچه اجتماعی و اقتصادی سلامت جهانی را به همراه می آورند و نشان می دهند که کاربردهای خلاقانه داده ها می توانند نتایج فوق العاده ای به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But what is just as revelatory is the style.
[ترجمه گوگل]اما آنچه که به همان اندازه وحیانی است، سبک است
[ترجمه ترگمان]اما آنچه که به همان اندازه سبک است سبک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Revelatory ; 3 . Reform and perfect government invest management to traffic carriage infrastructure system and moving mechanism.
[ترجمه گوگل]وحیانی ; 3 اصلاحات و مدیریت سرمایه گذاری دولت کامل برای سیستم زیرساختی واگن ترافیک و مکانیزم حرکت
[ترجمه ترگمان]revelatory؛ ۳ اصلاح و اصلاح مدیریت سرمایه گذاری دولت به سیستم زیرساخت حمل و نقل و مکانیسم در حال حرکت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In its arguably most transformative and revelatory capacity, it is the power that enables us to empathize with humans whose experiences we have never shared.
[ترجمه گوگل]مسلماً در تغییردهنده‌ترین و وحی‌کننده‌ترین ظرفیتش، این قدرتی است که ما را قادر می‌سازد تا با انسان‌هایی که تجربه‌هایشان را هرگز به اشتراک نگذاشته‌ایم همدلی کنیم
[ترجمه ترگمان]آن قدرتی است که به ما امکان همدلی با انسان ها را می دهد که تجربیات آن ها را هرگز به اشتراک نگذاشته ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Amusing and revelatory anecdotes about him, should they bubble up in off-the-record conversations with him or his chief deputy, Boyd Johnson, must be sourced and confirmed elsewhere.
[ترجمه گوگل]حکایات مفرح و افشاگرانه درباره او، اگر در مکالمات غیرقابل ضبط با او یا معاون ارشدش، بوید جانسون، حباب شود، باید در جای دیگری منبع و تأیید شود
[ترجمه ترگمان]Amusing و revelatory در مورد او، آیا باید در مکالمات ضبط شده با او و یا نماینده رئیسش، بوید جانسون، که باید منبع آن باشند و در جای دیگری مورد تایید قرار گیرد، صحبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There shouldn't be anything particularly revelatory here -- this is about as basic as it gets.
[ترجمه گوگل]در اینجا نباید هیچ چیز وحیانی خاصی وجود داشته باشد -- این تقریباً به همان اندازه اساسی است که می شود
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز خاصی در اینجا وجود ندارد - - این تقریبا به همان اندازه اساسی است که به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper is revelatory of future study on price dispersion.
[ترجمه گوگل]این مقاله افشاگر مطالعه آینده در مورد پراکندگی قیمت است
[ترجمه ترگمان]این مقاله revelatory مطالعه آینده بر روی پراکندگی قیمت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In its arguably most transformative and revelatory capacity, it is the power that enables us to empathise with humans whose experiences we have never shared.
[ترجمه گوگل]مسلماً در تغییردهنده‌ترین و وحی‌کننده‌ترین ظرفیتش، این قدرتی است که ما را قادر می‌سازد تا با انسان‌هایی که تجربه‌هایشان را هرگز به اشتراک نگذاشته‌ایم همدلی کنیم
[ترجمه ترگمان]این قدرت است که ما را قادر می سازد که با انسان ها همدردی کنیم که تجربیات آن ها هرگز به اشتراک گذاشته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As in the war museum, the moment is revelatory. It makes me realise with sudden clarity the futility of the whole US venture in Vietnam.
[ترجمه گوگل]همانطور که در موزه جنگ، لحظه وحیانی است این باعث می شود با وضوح ناگهانی بیهودگی کل سرمایه گذاری ایالات متحده در ویتنام را درک کنم
[ترجمه ترگمان]همانند موزه جنگ، لحظه revelatory است این باعث می شود که من با شفافیت ناگهانی، بیهودگی تمام سرمایه گذاری ایالات متحده در ویتنام را درک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Accordingly, each of these five albums offers a fair share of revelatory moments.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، هر یک از این پنج آلبوم، سهم عادلانه ای از لحظات وحیانی را ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]بر این اساس هر یک از این پنج آلبوم سهم عادلانه ای از لحظات revelatory ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Imagination is not only the uniquely human capacity to envision that which is not, and therefore the fount of all invention and innovation. In its arguably most trans formative and revelatory capacity, it is the power to that enables us to empathize with humans whose experiences we have never shared. J. K. Rowling
[ترجمه گوگل]تخیل نه تنها ظرفیت منحصر به فرد انسان برای تصور آنچه نیست، و بنابراین سرچشمه همه اختراعات و نوآوری هاست مسلماً در تبدیل‌کننده‌ترین و وحی‌کننده‌ترین ظرفیت خود، این قدرت است که ما را قادر می‌سازد با انسان‌هایی که هرگز تجربیاتشان را به اشتراک نگذاشته‌ایم، همدلی کنیم جی کی رولینگ
[ترجمه ترگمان]تخیل نه تنها قابلیت انسانی منحصر به فرد را دارد که تصور کند که آن، و به همین جهت سرچشمه همه اختراعات و ابتکار است این توانایی به ما این امکان را می دهد که با انسان ها همدلی کنیم که تجربیاتمان را هرگز به اشتراک نگذاشته ایم جی ک رولینگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الهامی (صفت)
visionary, oracular, mantic, revelatory, sibylline

مکاشفه امیز (صفت)
revelatory

انگلیسی به انگلیسی

• showing, displaying; disclosing, divulging, exposing

پیشنهاد کاربران

آشکار کردن چیزی که تا اون موقع راز بوده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : reveal
اسم ( noun ) : revelation
صفت ( adjective ) : revealing / revelatory
قید ( adverb ) : revealingly
روشنگر،
بی پرده
مکاشفه آمیز
افشاگرانه
افشاکننده
روشنگر
گویا
فاش کننده، آشکار کننده.

بپرس