retentive

/rɪˈtentɪv//rɪˈtentɪv/

معنی: ضابط، نگهدارنده، حافظ، ضبط کننده قابض
معانی دیگر: مانا، دیرزدایشی، زایل نشدنی، نازدودنی، نگهدار، نگاهدار، بازدارشی، دارای قدرت درخودداری، بازدارشگر، ضبط کننده قاب­

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: retentively (adv.), retentiveness (n.)
(1) تعریف: having the ability to retain.
مشابه: tenacious

(2) تعریف: having the ability to remember.

- I find that my mind is less retentive now that I'm older.
[ترجمه گوگل] اکنون که بزرگتر شده ام، متوجه می شوم که ذهن من کمتر حواسش را جمع می کند
[ترجمه ترگمان] حالا فهمیدم که ذهنم از این که بزرگ تر هستم خیلی قدرتمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a retentive memory
حافظه ی قوی،یاد مانا

2. Luke had an amazingly retentive memory.
[ترجمه گوگل]لوک حافظه حیرت‌انگیزی داشت
[ترجمه ترگمان]لوک حافظه قوی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't you think Adrian's a bit anally retentive? Look how obsessively orderly everything is in his garage.
[ترجمه گوگل]آیا فکر نمی کنید آدریان کمی حواس پرت باشد؟ ببینید چقدر همه چیز در گاراژ او منظم است
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنی \"آدرین\" خیلی قدرتمند باشه؟ ببین چقدر همه چیز مرتب تو گاراژ بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She has an amazingly retentive memory.
[ترجمه گوگل]او حافظه شگفت انگیزی دارد
[ترجمه ترگمان]او حافظه قوی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Soil should be rich and moisture retentive, but free-draining.
[ترجمه گوگل]خاک باید غنی و نگهدارنده رطوبت، اما زهکش آزاد باشد
[ترجمه ترگمان]خاک باید غنی و نگهدارنده رطوبت باشد، اما تخلیه آزاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This gives a moisture retentive medium, but allows excess water to drain from the roots.
[ترجمه گوگل]این یک محیط نگهدارنده رطوبت می دهد، اما اجازه می دهد تا آب اضافی از ریشه ها خارج شود
[ترجمه ترگمان]این کار یک نگهدارنده رطوبت را ایجاد می کند، اما به آب اضافی اجازه می دهد تا از ریشه ها فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had a very retentive memory.
[ترجمه گوگل]او حافظه بسیار محسوسی داشت
[ترجمه ترگمان]حافظه قوی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So, as moisture retentive agent, fucoidan would be well applied in the future.
[ترجمه گوگل]بنابراین، به عنوان عامل نگهدارنده رطوبت، fucoidan به خوبی در آینده استفاده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، به عنوان نگهدارنده رطوبت، fucoidan در آینده به خوبی اعمال خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Virgos have highly retentive minds and therefore make excellent editors, researchers and teachers.
[ترجمه گوگل]باکره ها ذهنی بسیار محتاطانه دارند و بنابراین ویراستاران، محققان و معلمان عالی هستند
[ترجمه ترگمان]متولدین برج سنبله، ذهن های بسیار قدرتمند دارند و بنابراین ویراستاران، محققان و معلمان عالی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dolores Umbridge: [ standing with her Inquisitorial unit retentive Cho river hostage ] Get them!
[ترجمه گوگل]دولورس آمبریج: [ با گروگان رودخانه چو، واحد تفتیش عقایدش ایستاده است] آنها را بگیرید!
[ترجمه ترگمان]! امبریج:! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is good intention affection how retentive?
[ترجمه گوگل]آیا محبت حسن نیت چقدر محتاطانه است؟
[ترجمه ترگمان]واقعا نیت خوبی داری که خیلی قدرتمند باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Non-combustible gases should be passed through micro-organism retentive filters.
[ترجمه گوگل]گازهای غیر قابل احتراق باید از فیلترهای نگهدارنده میکروارگانیسم عبور داده شوند
[ترجمه ترگمان]گازهای قابل احتراق باید از طریق دستگاه های نگهدارنده دستگاه های میکرو - منتقل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The retentive peculiarity of soluble enriched uranium UO2F2 in subcellular level was studied by electron microscopic autoradiography.
[ترجمه گوگل]ویژگی محفوظ UO2F2 اورانیوم غنی شده محلول در سطح درون سلولی توسط اتورادیوگرافی میکروسکوپی الکترونی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]خاصیت نگهدارنده اورانیوم غنی شده با قابلیت محلول در سطح subcellular توسط autoradiography میکروسکوپ الکترونی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has a very retentive memory.
[ترجمه گوگل]او حافظه بسیار محسوسی دارد
[ترجمه ترگمان]حافظه قوی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضابط (صفت)
restraining, retentive

نگهدارنده (صفت)
retentive

حافظ (صفت)
retentive

ضبط کننده قابض (صفت)
retentive

انگلیسی به انگلیسی

• tending to keep possession; tending to hold, tending to maintain; having a good memory
if you have a retentive memory or mind, you are able to remember things very well and keep a lot of facts in your mind.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : retain
✅️ اسم ( noun ) : retention / retentiveness
✅️ صفت ( adjective ) : retentive
✅️ قید ( adverb ) : retentively
Retentive memory
حافظه قوی و نگهدارنده
بچسب ( در مقابل نچسب ) ؛ زدایش ناپذیر؛ ویژه گی مربوط به موادی که اگر ماده ی دیگری به آن بچسبد به آسانی نتوان تمیزش کرد. مانند ظرف پخت وپز که بچسب است و در صورت چسبیدن غذا به ته آن به راحتی زدوده، تمیز، و شسته نمی شود.
بازدارندگی
بازدارنده

بپرس