retaliate

/rəˈtæliˌet//rɪˈtælɪeɪt/

معنی: تلافی کردن، تاوان دادن، عین چیزی را بکسی برگرداندن
معانی دیگر: معامله ی به مثل کردن، شیان کردن، قصاص کردن، سزا دادن، جزا دادن، انتقام گرفتن، خونخواهی کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: retaliates, retaliating, retaliated
• : تعریف: to strike back; take revenge.
مشابه: counter, get even, pay off a score, reciprocate, settle a score

- Her brother made a disparaging remark and she retaliated by hitting him over the head with a cushion.
[ترجمه گوگل] برادرش اظهارات تحقیرآمیزی کرد و او با زدن کوسن به سر او تلافی کرد
[ترجمه ترگمان] برادرش حرف او را قطع کرد و او هم تلافی کرد و با کو سن او را تلافی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: retaliatory (adj.), retaliation (n.), retaliator (n.)
• : تعریف: to take revenge for (a wrong or injury received).
مترادف: avenge, pay, requite, revenge
مشابه: counter, fix, reciprocate, repay

جمله های نمونه

1. to retaliate a wrong
عمل خلاف را تلافی کردن

2. If you are rude to me, I shall retaliate with equal rudeness.
[ترجمه گلی] اگر بی احترامی کنی من هم متقابلا تلافی می کنم
|
[ترجمه زینب سرآمد] اگر نسبت به من بی ادب باشی، با همان بی ادبی تلافی خواهم کرد.
|
[ترجمه گوگل]اگر با من بی ادبی کنی، با همان بی ادبی تلافی می کنم
[ترجمه ترگمان]اگر به من بی ادبی کنی، با خشونت برابر خواهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was sorely tempted to retaliate.
[ترجمه گوگل]به شدت وسوسه شدم که تلافی کنم
[ترجمه ترگمان]خیلی وسوسه شدم که تلافی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If someone insults you, don't retaliate as it only makes the situation worse.
[ترجمه گوگل]اگر کسی به شما توهین کرد، تلافی نکنید زیرا فقط وضعیت را بدتر می کند
[ترجمه ترگمان]اگر کسی به تو توهین کند، در حالی که فقط اوضاع را بدتر می کند، تلافی نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If we impose import duties, other countries may retaliate against us.
[ترجمه علیرضا بهرامی] اگر برای واردات، عوارض تعیین کنیم، ممکنه کشورهای دیگه هم در عوض، همین کار رو بکنن.
|
[ترجمه گوگل]اگر تعرفه واردات وضع کنیم، کشورهای دیگر ممکن است علیه ما تلافی کنند
[ترجمه ترگمان]اگر ما عوارض واردات را تحمیل کنیم، کشورهای دیگر ممکن است با ما تلافی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had authorisation from the military command to retaliate.
[ترجمه گوگل]او از فرماندهی نظامی برای انتقام جویی مجوز داشت
[ترجمه ترگمان]او اجازه استفاده از فرمانده نظامی را داده بود تا تلافی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The militia responded by saying it would retaliate against any attacks.
[ترجمه گوگل]شبه‌نظامیان در پاسخ گفتند که در برابر هرگونه حمله تلافی خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]این گروه شبه نظامی با گفتن اینکه این اقدام علیه هر حمله ای تلافی خواهد کرد، واکنش نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After recent bombings, counter-terrorist forces could retaliate in kind.
[ترجمه گوگل]پس از بمب‌گذاری‌های اخیر، نیروهای ضد تروریستی می‌توانند تلافی کنند
[ترجمه ترگمان]پس از بمب گذاری های اخیر، نیروهای ضد تروریستی می توانند مقابله به مثل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The army began to retaliate against the civilian population.
[ترجمه گوگل]ارتش شروع به انتقام از مردم غیرنظامی کرد
[ترجمه ترگمان]ارتش شروع به انتقام گیری در برابر مردم غیرنظامی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you strike me, I shall retaliate.
[ترجمه فرهنگستان زبان و ادب پارسی �] 🇮🇷 ترگمانِ پارسی: اگر مرا بکوبی، من وارَزش خواهم کرد. 🇮🇷
|
[ترجمه گوگل]اگر مرا بزنی، تلافی می کنم
[ترجمه ترگمان]اگر به من حمله کنید، من تلافی خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Before Edward could retaliate, Bruce headed for Scone.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه ادوارد بتواند تلافی کند، بروس به سمت اسکون رفت
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه ادوارد بتواند تلافی کند بروس به سمت Scone رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nor was a desire to retaliate for the Triple Intervention of 1895 totally absent.
[ترجمه گوگل]همچنین تمایل به تلافی مداخله سه گانه 1895 به طور کامل وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]و هیچ علاقه ای هم برای مقابله با سه مداخله در سال ۱۸۹۵ وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He has promised to take tough measures to retaliate against extremists.
[ترجمه گوگل]او قول داده است که اقدامات سختی را برای انتقام از افراط گرایان انجام دهد
[ترجمه ترگمان]او قول داده است که اقدامات سخت گیرانه ای برای مقابله با افراط گرایان انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The police commandos surrounding the compound retaliate with barrages of military marches delivered by portable speakers.
[ترجمه گوگل]کماندوهای پلیس که محوطه را احاطه کرده اند با رگبار راهپیمایی های نظامی که توسط بلندگوهای قابل حمل ارائه می شود، تلافی می کنند
[ترجمه ترگمان]کماندوهای پلیس پیرامون این مجتمع، با سیلی از راهپیمایی های نظامی که توسط سخنگویان قابل حملی تحویل داده شد، اطراف این مجتمع را محاصره کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She decided not to retaliate physically, because it would put her in even greater danger.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت انتقام فیزیکی نکند، زیرا او را در معرض خطر بیشتری قرار می داد
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که از نظر فیزیکی تلافی نکند، چون او را در خطر بزرگ تری قرار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تلافی کردن (فعل)
revenge, counter, compensate, avenge, retaliate, reprise, pay, reciprocate, repay, recoup

تاوان دادن (فعل)
penalize, compensate, retaliate, remunerate, requite, indemnify

عین چیزی را بکسی برگرداندن (فعل)
retaliate

تخصصی

[حقوق] معامله به مثل کردن، تلافی کردن، انتقام گرفتن، اقدام تلافی جویانه دولتی در قبال دولت دیگر

انگلیسی به انگلیسی

• avenge, strike back, take revenge for an injury received; repay in kind, reciprocate, requite
if you retaliate when someone harms you, you harm them in return.

پیشنهاد کاربران

انتقام گرفتن، پاسخ دادن
مثال: He decided to retaliate against the unfair treatment.
او تصمیم گرفت به برخورد متقابل با برخورد ناعادلانه بپردازد.
تلافی کردن. تاوان دادن، عین چیزی را به کسی برگرداندن. وازردن. وازشتن. عمل متقابل انجام دادن.
make an attack in return for a similar attack
دقیقا به معنی تلافی کردن هست retaliate
☑️ وازردن
یا وازَشتن
وازَردن یا وازَشتن
( Vāzaran ) یا ( Vāzashtan )
• برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ هم اکنون به ازای ده ها واژه ی دقیق انگلیسی، فقط دو سه تا واژه ی عربی یا فارسی که پر از ابهام هستند داریم؛ این شلختگی و نابسامانی دستاورد کوشش های عربزده های قاجار است؛ اون احمق های نادون هر واژه ی انگلیسی که می دیدند بجای جستجو در پارسی، یکراست اون رو از فرهنگ های عربی - انگلیسی می گرفتند؛زبان خودمون بسیار سازگار و همپوش بر انگلیسی ست و مثل آب خوردن از پس همتاسازی بر میاد.
...
[مشاهده متن کامل]

دوستانِ پرکوششی، پافشاری می کنند که از برابرنهاد های بی ابهام دوری کنند و بجاش از معانیِ آشنای گُنگ که صدها بار بجای واژه های دیگه بکار رفتند بهره ببرند. ( حتی به بهای اینکه کلا واژه ی نادرست یا گُنگی رو پیشنهاد کنند )
• ازین رو برای فهم درست بگرت های ( concepts ) انگلیسی که بی ابهام هستند، باید از برابرنهاد های دقیق پارسی انجمن، بازدیسان پارسی و فرهنگستان زبان و ادب بهره برد؛ تا با بگرت دیگه ای جابجا شناخته نشن.
• این واژه هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان داره.
• سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.

تلافی کردن
تاوان دادن، عین چیزی را به کسی برگرداندن
وازردن
pay ( someone ) back, get even with ( informal ) , get one's own back ( informal ) , hit back, reciprocate, strike back, take revenge
تلافی کردن
تاوان دادن، عین چیزی را به کسی برگرداندن
شگفته که اینهمه کاربر و مترجم نمی فهمند که همتای پارسیِ retaliate وازشتن و وازَرش و و وازَریدن هست.
ترجمه های کم ربط و ناپَرسونی که اینهمه نفر گفتند به هیچ درد نمی خوره و بگرت و دریافته رو درست نمی رسونند
🇮🇷 همتای پارسی: وازَشتن 🇮🇷
تاوان دادن
تهمت زدن
hit back at
تلافی کردن
Jake kills his wife, and then when Andrew threatens to retaliate, jake says "You better not or I'll kill you too"
تلافی کردن،
معامله ی به مثل کردن
Tehran retaliated by beginning to enrich a small amount of uranium up to 60% purity, its highest level ever
To fight back
To strike back
To respond
To react
To reciprocate
To counterattack
To return fire
To return the compliment
To put up a fight
To get even
To even the score
To settle a/the score
مقابله به مثل کردن

انتقام گرفتن
Take revenge
اقدام متقابل انجام دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس