restaurateur

/ˌrestərəˈtɜːr//ˌrestərəˈtɜː/

معنی: مهمانخانه دار، صاحب رستوران
معانی دیگر: مدیر رستوران، صاحب رستوران (restauranteur هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the owner or manager of a restaurant.

جمله های نمونه

1. You aren't simply at the mercy of restaurateurs.
[ترجمه گوگل]شما به سادگی در اختیار رستوران داران نیستید
[ترجمه ترگمان]شما فقط به لطف of نیستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Leading hoteliers, publicans and restaurateurs will converge at the Kings Hall, Balmoral, to choose new wines for their customers.
[ترجمه گوگل]هتل‌داران، خراج‌داران و رستوران‌داران پیشرو در کینگز هال، Balmoral گرد هم می‌آیند تا شراب‌های جدیدی را برای مشتریان خود انتخاب کنند
[ترجمه ترگمان]هتل های برجسته، publicans و restaurateurs در تالار پادشاهان، Balmoral، برای انتخاب شرابه ای جدید برای مشتریان به هم نزدیک خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Restaurateurs have already been warned they could face hefty fines if they fail to join the Darlington Council register before April
[ترجمه گوگل]قبلاً به رستوران‌داران هشدار داده شده است که اگر قبل از آوریل به عضویت شورای دارلینگتون نپیوندند، با جریمه‌های سنگین مواجه خواهند شد
[ترجمه ترگمان]restaurateurs پیش از این به آن ها هشدار داده شده است که اگر نتوانند قبل از ماه آوریل به شورای دارلینگتون وارد شوند با جریمه های سنگینی مواجه خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The would-be restaurateur became, by accident, an importer.
[ترجمه گوگل]رستوران دار احتمالی تصادفا وارد کننده شد
[ترجمه ترگمان]The، وارد کننده، به وسیله یک وارد کننده، تبدیل به یک وارد کننده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Also patron of cooks, cutlers, glaziers, restaurateurs, and Sri Lanka.
[ترجمه گوگل]همچنین حامی آشپزها، برش‌کارها، شیشه‌سازها، رستوران‌ها، و سریلانکا
[ترجمه ترگمان]هم چنین حامی of، cutlers، glaziers، restaurateurs و سری لانکا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "They smell like garlic," said restaurateur Xu, voicing a popular refrain. "We Shanghai people keep ourselves and our homes very clean. We are more refined. We drink coffee. They only drink tea.
[ترجمه گوگل]رستوران‌دار خو، با بیان صدایی محبوب گفت: «بوی سیر می‌دهند » ما مردم شانگهای خودمان و خانه هایمان را بسیار تمیز نگه می داریم ما تصفیه شده تر هستیم قهوه می نوشیم آنها فقط چای می نوشند
[ترجمه ترگمان]\"restaurateur ژو\" اظهار داشت: \" آن ها بوی سیر را می شنوند، ما در شانگهای ما خودمان و خانه هایمان را خیلی تمیز نگه می داریم ما more ما قهوه می خوریم آن ها فقط چای می نوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The restaurateur keeps a journal every night.
[ترجمه گوگل]رستوران دار هر شب یک دفتر خاطرات نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]صاحب رستوران هر شب یه دست نوشته رو مرتب میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A few years ago I told a restaurateur just starting out that he should cut corners on things his customers wouldn't notice.
[ترجمه گوگل]چند سال پیش به یک رستوران‌دار که تازه شروع به کار کرده بود گفتم که باید چیزهایی را که مشتریانش متوجه نمی‌شوند کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش، من به یک صاحب رستوران گفتم که باید گوشه و کنار چیزهایی را که مشتریان آن ها متوجه نشده باشند، قطع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. According to the restaurateur, the waste could be collected and recycled by sanitation workers, but an official with the Wuhan urban management bureau told China Dail.
[ترجمه گوگل]به گفته این رستوران‌دار، زباله‌ها را می‌توان توسط کارگران بهداشت جمع‌آوری و بازیافت کرد، اما یکی از مقامات اداره مدیریت شهری ووهان به China Dail گفت
[ترجمه ترگمان]به گفته the، این زباله ها را می توان با استفاده از کارگران بهداشتی جمع آوری و بازیابی کرد، اما یکی از مسئولان اداره مدیریت شهری Wuhan به چین Dail گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In his new career as a restaurateur he has blossomed and harvested many awards.
[ترجمه گوگل]در حرفه جدید خود به عنوان یک رستوران، او شکوفا شده و جوایز بسیاری را برداشت کرده است
[ترجمه ترگمان]او در شغل جدید خود به عنوان یک restaurateur شکوفا شده و جوایز بسیاری را درو کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A Hollywood restaurateur named Dan Tana is also on board with the project.
[ترجمه گوگل]یک رستوراندار هالیوود به نام دن تانا نیز در این پروژه حضور دارد
[ترجمه ترگمان]یک فیلم هالیوودی به نام دن Tana نیز با این پروژه همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An Australian restaurateur fed up with the waste left by diners has ordered her customers to eat everything on their plates for the sake of the earth or pay a penalty fee.
[ترجمه گوگل]یک رستوران‌دار استرالیایی که از ضایعات باقی‌مانده‌ی غذاخوری‌ها خسته شده بود، به مشتریانش دستور داد که به خاطر زمین هر چیزی را که در بشقاب‌هایشان است بخورند یا جریمه بپردازند
[ترجمه ترگمان]یک restaurateur استرالیایی که از ضایعات باقی مانده توسط رستوران ها تغذیه می شود، به مشتریان خود دستور داده است که هر چیزی را روی بشقاب خود بخورند و یا هزینه جریمه بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The recipes, I was happy to notice, rapidly found favour with restaurateurs.
[ترجمه گوگل]من خوشحال شدم که متوجه شدم دستور العمل ها به سرعت مورد توجه رستوران داران قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دستور پخت غذا، من خوشحال بودم که متوجه شدم، به سرعت به نفع restaurateurs (restaurateurs)پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The war-time legacy of the five-shilling legal maximum on restaurant bills was an open cheque for profiteers to pose as restaurateurs.
[ترجمه گوگل]میراث زمان جنگ حداکثر قانونی پنج شیلینگ در قبوض رستوران ها، چکی آشکار برای افراد سودجو بود تا خود را به عنوان رستوران دار معرفی کنند
[ترجمه ترگمان]میراث زمانی جنگ پنج شیلینگ قانونی در هزینه های رستوران یک چک باز برای سودجویان با عنوان restaurateurs بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهمانخانه دار (اسم)
host, goodman, innkeeper, restaurateur

صاحب رستوران (اسم)
restaurateur

انگلیسی به انگلیسی

• owner of a restaurant; person who operates a restaurant
a restaurateur is a person who owns and runs a restaurant; a formal word.

پیشنهاد کاربران

noun [ C] formal
a person who owns and manages a restaurant
اسم، رسمی
شخصی که صاحب و مدیر یک رستوران است
رستوران‏دار
Shopkeepers and restaurateurs find that their clients have gone.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/restaurateur?q=restaurateur
رستوران گردان
restaurateur ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: رستوران‏دار
تعریف: کسی که غذاخوری/ رستوران را اداره کند

بپرس