respire

/rɪˈspaɪər//rɪˈspaɪə/

معنی: دمیدن، نفس کشیدن، دم زدن، بهوش امدن، تنفس کردن، امید تازه پیدا کردن، بو کردن
معانی دیگر: استنشاق کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: respires, respiring, respired
(1) تعریف: to breathe in air and then exhale it.

(2) تعریف: to engage in the process of respiration.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to take in and exhale; breathe.

جمله های نمونه

1. Terrestrial amphibians respire through their skin.
[ترجمه گوگل]دوزیستان زمینی از طریق پوست خود تنفس می کنند
[ترجمه ترگمان]خشکی دوزیستان از طریق پوست خود عبور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, many modern organisms respire without the aid of oxygen; that is, are anaerobic.
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیاری از موجودات مدرن بدون کمک اکسیژن تنفس می کنند یعنی بی هوازی هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بسیاری از ارگانیسم های مدرن بدون کمک اکسیژن، بی هوازی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Terrestrial amphibians respire through their skin and to do this must keep it moist with mucus.
[ترجمه گوگل]دوزیستان زمینی از طریق پوست خود تنفس می کنند و برای انجام این کار باید آن را با مخاط مرطوب نگه دارند
[ترجمه ترگمان]خشکی دوزیستان از طریق پوست خود فرار کرده و این کار را باید مرطوب نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The respire symptoms are significant in large airflow track due to organic dust and in small airflow track due to inorganic dust.
[ترجمه گوگل]علائم تنفسی در مسیر جریان هوای بزرگ به دلیل گرد و غبار آلی و در مسیر جریان هوا کوچک به دلیل گرد و غبار غیر آلی قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]علایم respire در مسیر جریان هوا به خاطر گرد و غبار آلی و در مسیر جریان هوا کوچک به علت گرد و غبار غیر آلی، قابل توجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is also produced when living organisms respire .
[ترجمه گوگل]همچنین هنگام تنفس موجودات زنده تولید می شود
[ترجمه ترگمان]هم چنین زمانی است که موجودات زنده زنده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This demonstrates that plants respire to consume oxygen.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که گیاهان برای مصرف اکسیژن تنفس می کنند
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که گیاهان می توانند اکسیژن را مصرف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The storage life of fruits and vegetables is increased in this way by showing the rate at which they "respire".
[ترجمه گوگل]عمر نگهداری میوه ها و سبزیجات به این ترتیب با نشان دادن سرعت "تنفس" آنها افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]میزان ذخیره میوه ها و سبزیجات در این روش با نشان دادن میزان مصرف میوه ها افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because I wish I can respire the natural fresh air during exercise, which is more health and benefit to my body.
[ترجمه گوگل]زیرا ای کاش بتوانم هوای تازه طبیعی را در حین ورزش تنفس کنم که برای بدنم سلامتی و فایده بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]چون آرزو می کنم که بتوانم هوای تازه طبیعی را در طی ورزش تحمل کنم، که بیشتر سلامت است و برای بدن من مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some products, such as asparagus, corn, and strawberries, respire at a higher rate than other products, such as apples, oranges, and potatoes.
[ترجمه گوگل]برخی از محصولات مانند مارچوبه، ذرت و توت فرنگی با سرعت بیشتری نسبت به سایر محصولات مانند سیب، پرتقال و سیب زمینی تنفس می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از محصولات از قبیل مارچوبه، ذرت و توت فرنگی، با نرخ بالاتر نسبت به محصولات دیگر، از قبیل سیب، پرتقال و سیب زمینی استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fish generally respire through gills.
[ترجمه گوگل]ماهی ها عموماً از طریق آبشش تنفس می کنند
[ترجمه ترگمان]ماهی ها به طور کلی از gills عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Plants photosynthesise during the day more rapidly than they respire at night.
[ترجمه گوگل]گیاهان در طول روز سریعتر از تنفس در شب فتوسنتز می کنند
[ترجمه ترگمان]گیاهان در طول روز سریع تر از they در شب حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, after dark the plants and algae stop producing oxygen and instead use it to respire.
[ترجمه گوگل]با این حال، پس از تاریک شدن هوا، گیاهان و جلبک ها تولید اکسیژن را متوقف می کنند و در عوض از آن برای تنفس استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، پس از تاریک شدن هوا، گیاهان و جلبک ها اکسیژن تولید می کنند و به جای آن از آن به respire استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This assists the corals in the building of their skeletons, and releases oxygen which helps the corals respire.
[ترجمه گوگل]این به مرجان ها در ساخت اسکلت کمک می کند و اکسیژن آزاد می کند که به تنفس مرجان ها کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این به مرجان ها در ساختمان of کمک می کند و اکسیژن را آزاد می کند که به مرجان ها respire کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The first living things evolved in its absence, and many organisms even today still respire without its aid.
[ترجمه گوگل]اولین موجودات زنده در غیاب آن تکامل یافتند و بسیاری از موجودات حتی امروزه هنوز بدون کمک آن تنفس می کنند
[ترجمه ترگمان]اولین موجودات زنده در غیابش تکامل یافتند و حتی امروزه بسیاری از موجودات زنده، بدون کمک آن، زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دمیدن (فعل)
inbreathe, bop, blow, insufflate, respire

نفس کشیدن (فعل)
breathe, respire

دم زدن (فعل)
breathe, respire

بهوش امدن (فعل)
recover, respire, revive, come round

تنفس کردن (فعل)
inbreathe, recess, inhale, respire

امید تازه پیدا کردن (فعل)
respire

بو کردن (فعل)
smell, respire

انگلیسی به انگلیسی

• breathe, inhale and exhale
to respire means to breathe; a formal word.

پیشنهاد کاربران

در وزشکی به معنی سوختن
سوختن مواد حاصل از تنفس سلولی
به هوش آمدن. دم زدن نفس کشیدن

بپرس