resister

/rɪˈzɪstər//rɪˈzɪstə/

معنی: پایدارگر، اسباب مقاوم در برابر برق
معانی دیگر: مقاوم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who resists, esp. someone who works in opposition to the policies of a government or other dominant power.

- Some resisters to the draft made their way to Canada during the Vietnam War.
[ترجمه گوگل] در طول جنگ ویتنام، برخی از مخالفان به این پیش نویس راهی کانادا شدند
[ترجمه ترگمان] در طول جنگ ویتنام برخی از resisters ها به سمت کانادا راه پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Some Soul-Force resisters served eight prison terms, courting a new sentence the moment they had served the old one.
[ترجمه گوگل]برخی از مقاومت‌کنندگان Soul-Force هشت دوره زندان را سپری کردند و در همان لحظه که محکومیت قبلی را سپری کرده بودند، محکومیت جدیدی دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]برخی از resisters نیروی روح به مدت هشت دوره زندان سپری کردند و یک جمله جدید را به عنوان لحظه ای که آن ها به رئیس جمهور سابق خدمت کرده بودند، به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The thermal resister of power LED is analyzed in this paper. Using the silver paste and epoxy resin as die bonding materials, two kinds of power LEDs are made.
[ترجمه گوگل]مقاومت حرارتی LED قدرت در این مقاله تحلیل شده است با استفاده از خمیر نقره و رزین اپوکسی به عنوان مواد چسباننده قالب، دو نوع LED قدرت ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]resister حرارتی قدرت LED در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است با استفاده از چسب نقره و رزین اپوکسی، دو نوع از LED ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A variable resister is called a rheostat.
[ترجمه گوگل]یک مقاومت متغیر رئوستات نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]متغیر resister یک rheostat نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is open to a war resister to judge between the combatants and wish success to the one who has justice on his side.
[ترجمه گوگل]داوری بین رزمندگان به روی یک مقاومت باز است و برای کسی که عدالت را در کنار خود دارد آرزوی موفقیت می کند
[ترجمه ترگمان]این جنگ برای داوری میان جنگجویان و آرزوی موفقیت کسی که در کنار او عدالت دارد باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You are the allower or the resister.
[ترجمه گوگل]شما اجازه دهنده یا مخالف هستید
[ترجمه ترگمان] تو \"allower\" یا \"resister\" هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Simultaneously, the effect of resister and leakage reactance to starting performance of motor is studied and some helpful conclusion is got.
[ترجمه گوگل]به طور همزمان، اثر مقاومت و راکتانس نشتی بر عملکرد راه اندازی موتور مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج مفیدی به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]همزمان، اثر واکنش resister و leakage به شروع عملکرد موتور مورد مطالعه قرار گرفته است و برخی نتیجه گیری مفید بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Understand and utilize resister, capacitor and conductor elements to derive the governing equation of electrical systems.
[ترجمه گوگل]درک و استفاده از عناصر مقاومت، خازن و هادی برای استخراج معادله حاکم بر سیستم های الکتریکی
[ترجمه ترگمان]به منظور استخراج معادله حاکم بر سیستم های الکتریکی، از مولفه های resister، خازن و رسانا استفاده کرده و از آن ها استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then I admitted I had considered being a resister myself, and accepted the draft in spite of my beliefs for one reason: to maintain my political viability within the system.
[ترجمه گوگل]سپس اعتراف کردم که خودم به این فکر می کردم که یک مخالف باشم و علیرغم اعتقادم به یک دلیل این پیش نویس را پذیرفتم: حفظ قابلیت سیاسی خود در داخل نظام
[ترجمه ترگمان]سپس اعتراف کردم که خود را قربانی کرده ام و با وجود عقاید خود پیش نویس را به یک دلیل پذیرفتم: حفظ حیات سیاسی خود در این سیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Obama's perception of him as an anticolonial resister would explain why he gave tacit approval for this murderer of hundreds of Americans to be released from captivity.
[ترجمه گوگل]درک اوباما از او به عنوان یک مقاومت ضداستعماری توضیح می دهد که چرا او موافقت ضمنی برای آزادی این قاتل صدها آمریکایی از اسارت را صادر کرد
[ترجمه ترگمان]درک اوباما از او به عنوان یک anticolonial resister توضیح می دهد که چرا او برای این قاتل صدها آمریکایی که از اسارت آزاد شده اند، موافقت ضمنی داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The resister string DAC can't directly drive resistive load, so an output buffer is needed.
[ترجمه گوگل]رشته مقاومت DAC نمی تواند مستقیماً بار مقاومتی را هدایت کند، بنابراین یک بافر خروجی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]نوار resister به طور مستقیم بار مقاومتی را هدایت نمی کند، بنابراین یک بافر خروجی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is popular to assume that other people resist change but, of course, we are all potential resisters of change.
[ترجمه گوگل]رایج است که فرض کنیم افراد دیگر در برابر تغییر مقاومت می کنند، اما، البته، همه ما مخالفان بالقوه تغییر هستیم
[ترجمه ترگمان]بسیار محبوب است که فرض کنیم افراد دیگر در برابر تغییر مقاومت می کنند، اما البته همه ما پتانسیل تغییر پذیری را داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such a student is not scholastically motivated, and will herein be described as a school resister.
[ترجمه گوگل]چنین دانش آموزی انگیزه تحصیلی ندارد و در اینجا به عنوان یک مخالف مدرسه توصیف می شود
[ترجمه ترگمان]این یک دانشجو با انگیزه نیست و در اینجا به عنوان یک مدیر مدرسه توضیح داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The agency has launched 340 criminal investigations against tax resisters since 199 winning 162 convictions.
[ترجمه گوگل]این آژانس از سال 199 تاکنون 340 تحقیقات جنایی علیه مخالفان مالیاتی را آغاز کرده است که 162 محکومیت را به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]این موسسه ۳۴۰ تحقیق جنایی علیه resisters مالیاتی آغاز کرده است؛ چرا که ۱۹۹ متهم به ۱۶۲ پرونده محکوم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The circuit of this device is formed the source, pressed frequently by the pulse changer, photosensitive resister and power switch three parts make up.
[ترجمه گوگل]مدار این دستگاه از منبع تشکیل می شود که به طور مکرر توسط پالس چنجر، مقاومت حساس به نور و کلید پاور فشار داده می شود، سه قسمت را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]مدار این دستگاه، منبع را تشکیل می دهد، که اغلب توسط تعویض پالس، نور حساس به نور و سه قسمت تنظیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پایدارگر (اسم)
resister

اسباب مقاوم در برابر برق (اسم)
resistor, resister

تخصصی

[نساجی] مقاوم - پایدار - ثابت

انگلیسی به انگلیسی

• opponent, one who opposes, one who resists
a resister is someone who tries to avoid serving in the armed forces when they have been ordered to do so.

پیشنهاد کاربران

resister ( n ) ( rɪˈzɪstər ) =a person who resists sth sb, resistor ( n ) ( rɪˈzɪstər ) =a device that has resistance to an electric current in a circuit
resister
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : resist
اسم ( noun ) : resistance / resistivity / resister / resistor
صفت ( adjective ) : resistant / resistible / resistive
قید ( adverb ) : _
مبارز، عضو گروه مقاومت
مقاومت کردن، پایداری کردن

بپرس