repartee

/ˌrepərˈtiː//ˌrepɑːˈtiː/

معنی: حاضر جوابی، جواب شوخی امیز
معانی دیگر: پیش جوابی، پاسخ سریع و زیرکانه، جواب دندان شکن، پاسخ تر و چسبان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a quick, clever reply; witty retort.
مترادف: comeback, one-liner, quip, wisecrack, zinger

- He was stunned at her clever repartee and was momentarily at a loss for words.
[ترجمه علیرضا] او، از حاضرجوابی ز یرکانه ان زن مبهوت شده بودو لحظه ای کلامش بند آمد.
|
[ترجمه گوگل] او از بازخوانی باهوش او متحیر شد و لحظه‌ای از کلمات غافل شد
[ترجمه ترگمان] او از این حاضر جوابی هوشمندانه خود یکه خورده بود و لحظه ای به خاطر کلمات از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: conversation characterized by this type of reply; clever banter.
مترادف: banter

- She invited brilliant playwrights and novelists to her dinner parties because she enjoyed their repartee.
[ترجمه گوگل] او نمایشنامه نویسان و رمان نویسان درخشان را به مهمانی های شام خود دعوت می کرد زیرا از مهمانی آنها لذت می برد
[ترجمه ترگمان] او از playwrights عالی و رمان نویسان برای مهمانی شام دعوت کرد، زیرا از repartee آن ها لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: skill in making witty replies.
مترادف: cleverness, wit

- He's intelligent and thoughtful, but he has little repartee.
[ترجمه گوگل] او باهوش و متفکر است، اما پاسخ کمی دارد
[ترجمه ترگمان] باهوش و متفکر است، اما حاضر جوابی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her skill at repartee has made her enemies
مهارت او در حاضر جوابی برایش دشمن درست کرده است.

2. This diplomat possessed an excellent gift for repartee.
[ترجمه گوگل]این دیپلمات یک هدیه عالی برای طرف مقابل داشت
[ترجمه ترگمان]این دیپلمات برای حاضر جوابی حاضر و حاضر جوابی عالی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The repartee flew back and forth across the dinner table.
[ترجمه علیرضا] حاضر جوابی از اینسو و انسوی میز شام بهم میپرید
|
[ترجمه گوگل]طرف مقابل روی میز شام این طرف و آن طرف پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]حاضر جوابی حاضر نشد و به طرف میز شام برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was acclaimed for his acerbic wit and repartee.
[ترجمه گوگل]او برای شوخ طبعی و تحسین او مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او به خاطر زیرکی و repartee اش مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Oscar Wilde's plays are full of witty repartee.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه های اسکار وایلد مملو از نمایشنامه های شوخ طبعانه است
[ترجمه ترگمان]بازی های اسکار وایلد پر از repartee هوشمندانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She engaged him in witty repartee.
[ترجمه گوگل]او را درگیر یک مهمانی شوخ‌آمیز کرد
[ترجمه ترگمان] اون اون رو با یه حاضر جوابی هوشمندانه نامزد کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And so in pleasant jest and repartee a short time was passed.
[ترجمه گوگل]و اینچنین در شوخی و ضیافتی دلپذیر مدت کوتاهی گذشت
[ترجمه ترگمان]و به همین جهت هم به شوخی و حاضر جوابی مناسب گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You will get credit for the quick-thinking repartee of your one success.
[ترجمه گوگل]شما اعتباری را برای کسی که سریع فکر می کند در یک موفقیت خود دریافت خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]برای حاضر و حاضر جواب حاضر جوابی که به شما داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was good at repartee.
[ترجمه گوگل]او در تظاهرات خوب بود
[ترجمه ترگمان] اون در مورد حاضر جوابی خیلی خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thank you for today's repartee . I have enjoyed it.
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما برای بازخوانی امروز من از آن لذت برده ام
[ترجمه ترگمان] بابت حاضر جوابی که امروز دادی ممنونم از آن لذت برده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Meanwhile, the local society's repartee was weak, its existing space was increasingly narrowed, and it was at an unfavorable position in wrestling with state's interest.
[ترجمه گوگل]در این میان، شرکت کننده جامعه محلی ضعیف بود، فضای موجود آن به طور فزاینده ای تنگ شده بود و در موقعیت نامناسبی در مبارزه با منافع دولت قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در همین حال، پاسخگویی جامعه محلی ضعیف بود، فضای موجود به طور فزاینده ای تنگ شده بود و در موقعیت نامساعدی در کشتی با منافع دولت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When a designer repartee a file for display, it can use this interface to improve performance.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک طراح فایلی را برای نمایش مجدد ارسال می کند، می تواند از این رابط برای بهبود عملکرد استفاده کند
[ترجمه ترگمان]وقتی یک طراح یک فایل را برای نمایش آماده می کند، می تواند از این رابط برای بهبود عملکرد استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Repartee is what you wish you'd say.
[ترجمه گوگل]Repartee همان چیزی است که شما آرزو می کنید می گویید
[ترجمه ترگمان]این چیزیه که تو دوست داری بگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the post - match repartee sparkled, it was more than could be said for the game itself.
[ترجمه گوگل]اگر بازنده پس از بازی درخشید، بیش از آن چیزی بود که برای خود بازی می‌توان گفت
[ترجمه ترگمان]اگر repartee پس از مسابقه می درخشید، بیشتر از آن چیزی بود که می توانست برای خود بازی گفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I enjoy listening to their witty repartee.
[ترجمه گوگل]از گوش دادن به سخنان شوخ طبع آنها لذت می برم
[ترجمه ترگمان]من از شنیدن repartee witty لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حاضر جوابی (اسم)
riposte, improvisation, repartee, power of repartee

جواب شوخی امیز (اسم)
repartee

انگلیسی به انگلیسی

• witty response, clever reply; quick and witty conversation
repartee is conversation that consists of quick, witty comments and replies.

پیشنهاد کاربران

حاضرجوابی.
در حاضرجوابی ما با طنز، شوخ طبعی و جذابیت خاصی سعی میکنیم به بی ملاحظگی فرد مقابل پاسخ دهیم. حاضر جوابی به ما کمک می کند در مقابل حمله کلامی دیگران از خود دفاع کنیم.
بذله گویی
حاضر جوابی. شوخی
Banter
there was much singing and good - natured banter

بپرس