repairable

/rəˈperəbl̩//rɪˈpeərəbl̩/

معنی: اصلاح پذیر، قابل جبران، تعمیر پذیر
معانی دیگر: قابل جبران، اصلاح پذیر، تعمیر پذیر

جمله های نمونه

1. If the goods are faulty but repairable, haggle for a further discount.
[ترجمه گوگل]اگر کالا معیوب است اما قابل تعمیر است، برای تخفیف بیشتر چانه بزنید
[ترجمه ترگمان]اگر کالاها غلط باشند اما repairable، چانه زدن برای تخفیف بیشتر چانه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Claims for articles damaged but repairable are paid on the basis of the repair cost.
[ترجمه گوگل]مطالبات مربوط به اقلام آسیب دیده اما قابل تعمیر بر اساس هزینه تعمیر پرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]ادعاهایی در مورد مواد آسیب دیده اما repairable براساس هزینه تعمیر پرداخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A non- repairable model is applicable to the reliability sampling for completely repaired products. But no practical model is available for reliability sampling of basically repaired products.
[ترجمه گوگل]یک مدل غیر قابل تعمیر برای نمونه‌گیری قابلیت اطمینان برای محصولات کاملاً تعمیر شده قابل استفاده است اما هیچ مدل عملی برای نمونه برداری قابل اطمینان از محصولات اساساً تعمیر شده در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]یک مدل non برای نمونه برداری قابلیت اطمینان برای محصولات کاملا تعمیر شده قابل استفاده است اما هیچ مدل عملی برای نمونه برداری قابل اطمینانی از محصولات اصلاح شده موجود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The paper discusses the repairable queueing system with a general arrival, where the lifetime of server and the service time are also exponential random variables, the repair time is PH variable.
[ترجمه گوگل]این مقاله سیستم صف قابل تعمیر را با یک ورود کلی مورد بحث قرار می دهد، که در آن طول عمر سرور و زمان سرویس نیز متغیرهای تصادفی نمایی هستند، زمان تعمیر متغیر PH است
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد سیستم صف بندی repairable با ورود عمومی بحث می کند که در آن طول عمر سرور و زمان سرویس نیز متغیرهای تصادفی نمایی هستند، زمان تعمیر متغیر PH است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Diesel is a kind of repairable product. It′s service life depends on natural loss, technical performance and economical efficiency.
[ترجمه گوگل]دیزل نوعی محصول قابل تعمیر است عمر مفید آن به تلفات طبیعی، عملکرد فنی و کارایی اقتصادی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]دیزل نوعی محصول repairable است زندگی خدماتی از دست دادن طبیعی، کارایی فنی و کارایی اقتصادی بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This paper considers a two identical components paralleled repairable system with inspection cycle.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک سیستم قابل تعمیر موازی دو جزء یکسان را با چرخه بازرسی در نظر می گیرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله دو مولفه مشابه به موازات سیستم repairable را با چرخه بازرسی در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ascertain of the repairing interval of repairable air materiel works on its stocks.
[ترجمه گوگل]تعیین فاصله تعمیرات مواد هوایی قابل تعمیر در انبارهای آن
[ترجمه ترگمان]Ascertain از فضای تعمیر و تعمیر تجهیزات هوایی repairable بر روی سهام خود کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Consider a repairable system in series in which, for some reasons, individual units cannot get repaired in time after failure occurs, thereby creating a period of delayed maintenance.
[ترجمه گوگل]یک سیستم قابل تعمیر به صورت سری را در نظر بگیرید که در آن بنا به دلایلی، واحدهای تکی نمی توانند به موقع پس از وقوع خرابی تعمیر شوند و در نتیجه یک دوره تعمیر و نگهداری با تاخیر ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]یک سیستم repairable را در نظر بگیرید که به چند دلیل، واحدهای فردی نمی توانند در زمان بعد از وقوع شکست تعمیر شوند و در نتیجه یک دوره تعمیر به تاخیر ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The repairable queue system is an important model of queue theory.
[ترجمه گوگل]سیستم صف قابل تعمیر یک مدل مهم از تئوری صف است
[ترجمه ترگمان]سیستم صف repairable یک مدل مهم از نظریه صف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A mathematical model for a repairable system is presented, and the repair time for the system is randomly distributed.
[ترجمه گوگل]یک مدل ریاضی برای یک سیستم قابل تعمیر ارائه شده است و زمان تعمیر برای سیستم به طور تصادفی توزیع می شود
[ترجمه ترگمان]یک مدل ریاضی برای یک سیستم repairable ارایه شده است و زمان تعمیر سیستم به طور تصادفی توزیع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If the building is repairable and the insured decides to proceed with its repair, the amount may be paid either in full or in installments based on the progress of the repair works.
[ترجمه گوگل]در صورتی که ساختمان قابل تعمیر باشد و بیمه شده تصمیم به تعمیر آن داشته باشد، بر اساس پیشرفت کار تعمیر، مبلغ را می توان به صورت کامل یا اقساط پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]اگر ساختمان repairable باشد و بیمه تصمیم بگیرد که با تعمیر آن ادامه دهد، ممکن است این مقدار در اقساط کامل و یا به صورت اقساط براساس پیشرفت کار تعمیر پرداخت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All internal valve components shall be removable and repairable while the valve body remains in line.
[ترجمه گوگل]تمام اجزای داخلی شیر باید در زمانی که بدنه شیر در خط باقی می ماند، قابل جابجایی و تعمیر باشند
[ترجمه ترگمان]تمام اجزای سوپاپ اطمینان باید جدا شوند و در حالی که بدنه سوپاپ در خط باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper simulate the repairable system with Monte Carlo method, the sample method of the life is discussed, and the life distribution of series system is derived.
[ترجمه گوگل]این مقاله با شبیه سازی سیستم قابل تعمیر با روش مونت کارلو، روش نمونه عمر مورد بحث قرار گرفته و توزیع عمر سیستم سری استخراج شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله سیستم repairable را با روش مونت کارلو شبیه سازی می کند، روش نمونه زندگی مورد بحث قرار می گیرد و توزیع زندگی سیستم سری به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To study deteriorative repairable queuing system with multiple repairman vacations, this paper proposes a kind of new maintenance and replacement model.
[ترجمه گوگل]برای مطالعه سیستم صف قابل تعمیر خراب با تعطیلات چند تعمیرکار، این مقاله نوعی مدل تعمیر و نگهداری و جایگزینی جدید را پیشنهاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله برای مطالعه سیستم صف بندی deteriorative با چندین تعطیلات repairman، نوعی تعمیر و نگهداری جدید و مدل جایگزینی را پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These contracts covered the breaking down of damaged aircraft considered beyond economical repair to salvage repairable and reusable components.
[ترجمه گوگل]این قراردادها شامل شکستن هواپیماهای آسیب دیده می شد که فراتر از تعمیر اقتصادی به حساب می آمد تا اجزای قابل تعمیر و قابل استفاده مجدد را نجات دهند
[ترجمه ترگمان]این قراردادها شامل شکستن هواپیماهای خسارت دیده در نظر گرفته شده فراتر از تعمیر اقتصادی برای نجات repairable و اجزای قابل استفاده مجدد می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصلاح پذیر (صفت)
amendable, repairable, corrigible, reparable

قابل جبران (صفت)
repairable, reparable, compensable, recoupable

تعمیر پذیر (صفت)
repairable, reparable, serviceable

تخصصی

[آمار] تعمیر شدنی

انگلیسی به انگلیسی

• can be fixed, mendable, can be corrected

پیشنهاد کاربران

تعمیرپذیر.
مقابل آن تعمیرناپذیر ( Nonrepairable ) است.

بپرس