relic

/ˈrelɪk//ˈrelɪk/

معنی: اثر، عتیقه، یادگار، ماترک، اثار مقدس
معانی دیگر: (رسم یا شی) باقی مانده از گذشته (به طور کامل یا ناقص )، برجا مانده، (جمع) بقایا، بازمانده، پس مانده، باستانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something that has survived from an earlier time, such as a custom or artifact of an earlier culture.

(2) تعریف: something valued for its past association with some person, place, or event; souvenir.
مترادف: memento, souvenir
مشابه: keepsake, remembrance

(3) تعریف: the remains of, or an article associated with, a saint or martyr, treated as an object of religious veneration.
مشابه: hallow

جمله های نمونه

1. this kind of torture is a relic of medieval savageries
این نوع شکنجه بازمانده ی وحشیگری های قرون وسطی است.

2. It was the last relic of the old system.
[ترجمه گوگل]آخرین یادگار نظام قدیم بود
[ترجمه ترگمان]این آخرین یادگار نظام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This stone axe is a relic of ancient times.
[ترجمه گوگل]این تبر سنگی یادگار دوران باستان است
[ترجمه ترگمان]این تبر سنگی، یادگار دوران باستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They believe that hunting is a relic of the past and are calling for it to be banned.
[ترجمه گوگل]آنها معتقدند شکار یادگاری از گذشته است و خواستار ممنوعیت آن هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که شکار یک یادگار گذشته است و خواهان آن است که این شکار ممنوع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The building stands as the last remaining relic of the town's cotton industry.
[ترجمه گوگل]این ساختمان به عنوان آخرین یادگار باقی مانده از صنعت پنبه شهر است
[ترجمه ترگمان]این ساختمان آخرین بازمانده باقیمانده صنعت پنبه شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This silver belt buckle is the only relic of the imprisoned soldiers that survives.
[ترجمه گوگل]این سگک کمربند نقره ای تنها یادگاری از سربازان زندانی است که زنده مانده است
[ترجمه ترگمان]این کمربند نقره ای تنها یادگاری از سربازان زندانی است که جان سالم به در برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Germany's asylum law is a relic of an era in European history which has passed.
[ترجمه گوگل]قانون پناهندگی آلمان یادگار دورانی در تاریخ اروپاست که سپری شده است
[ترجمه ترگمان]قانون پناهندگی آلمان، یادگار دوره ای از تاریخ اروپا است که به تصویب رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The relic was sold by auctioneers Christie's in London in July 199
[ترجمه گوگل]این اثر توسط حراج کریستیز در لندن در جولای 199 فروخته شد
[ترجمه ترگمان]این یادگار در روز ۱۹۹ ژوئیه با حراج حراج کریستی در لندن فروخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. No more relic hunting for today.
[ترجمه گوگل]امروز دیگر از شکار یادگاری خبری نیست
[ترجمه ترگمان] امروز چیزی برای شکار مونده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A golden crown adorns the head and the relic is dressed in beautiful white robes delicately and artistically embroidered with gold.
[ترجمه گوگل]تاج طلایی سر را زینت می‌دهد و عبادتگاه با لباس‌های سفید زیبایی که با ظرافت و هنرمندانه طلا دوزی شده‌اند، پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]تاجی طلایی بر سر دارد و این یادگار در ردای سفید و زیبایی است که با ظرافت و زیبایی گلدوزی شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The relic was found in exactly the place indicated.
[ترجمه گوگل]یادگار دقیقاً در همان مکان مشخص شده پیدا شد
[ترجمه ترگمان]این یادگار دقیقا در همان محل دیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is not some ancient practice, some relic from the past long since abandoned.
[ترجمه گوگل]این یک عمل باستانی نیست، برخی از آثار باقی مانده از گذشته که مدت هاست رها شده است
[ترجمه ترگمان]این یک تمرین قدیمی نیست، یادگار گذشته از مدت ها پیش متروک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The relic there was credited with making barren women pregnant and then relieving the pain of parturition.
[ترجمه گوگل]یادگاری که در آنجا وجود داشت باعث باردار شدن زنان نازا و سپس تسکین درد زایمان می شد
[ترجمه ترگمان]یادگار مانده به این بود که زنان barren باردار را باردار می سازند و سپس درد parturition را رها می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The khthons showed no interest in the ancient relic.
[ترجمه گوگل]ختون ها هیچ علاقه ای به آثار باستانی نشان نمی دادند
[ترجمه ترگمان]The هیچ علاقه ای به یادگار باستانی نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اثر (اسم)
trace, tract, growth, impression, efficacy, effect, sign, affect, result, relic, symptom, scintilla, track, clue, impress, consequence, rut, opus, umbrage, remnant, signature, vestige

عتیقه (اسم)
relic, antique, curio

یادگار (اسم)
token, relic, evocation, memorial, memory, souvenir

ماترک (اسم)
relic, heritage

اثار مقدس (اسم)
relic

انگلیسی به انگلیسی

• remnant, item that remains from a past era; bones of the dead (especially of a religious martyr); souvenir, memento
something that is a relic has survived from an earlier time.
a religious relic is part of the body of a saint, or an object associated with a saint.

پیشنهاد کاربران

عتیقه
یادگار مقدس ( انگلیسی: relic ) در حوزه مذهب به طور معمول به معنای بقایای فیزیکی قدیس ها و نیز آثار شخصی قدیس ها یا افراد مورد احترام است که از آن ها به عنوان یادگارهایی عینی و قابل احترام یاد می شود. �یادگارهای مقدس� در واقع بخش مهمی از برخی مذاهب، از جمله بودیسم, مسیحیت, هندوئیسم, شامانیسم و بسیاری از مذاهب دیگر است.
...
[مشاهده متن کامل]

Relic = Object of religious significance from the past
In religion, a relic is an object or article of religious significance from the past. It usually consists of the physical remains of a saint or the personal effects of the saint or venerated person preserved for purposes of veneration as a tangible memorial. Relics are an important aspect of some forms of Buddhism, Christianity, Islam, shamanism, and many other religions. Relic derives from the Latin reliquiae, meaning "remains", and a form of the Latin verb relinquere, to "leave behind, or abandon". A reliquary is a shrine that houses one or more religious relics.

دفینه
اشیایی که نسل به نسل میان اعضای خانواده دست به دست می شود ( مادربزرگ - - > مادر - - > دختر )
و کیفیتی مقدس پیدا می کند
زیرخاکی
relic ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: یادگاره
تعریف: آثار و بقایای فرهنگی کهن به ویژه آنها که دارای ارزش مذهبی و نمادین هستند
یادگار , بقایا ( گذشته )
# It was the last relic of the old system
# This stone axe is a relic of ancient times
# These bones are the relics of a medieval saint
# The archaeological team found some relics from the Stone Age
《 پارسی را پاس بِداریم》
relic
واژه ای ایرانی - اُروپایی ، واکاوی وَ ریشه شِناسی :
relic : re - lic
- re = هَمان " را " دَر پارسی وَلی دَر پارسیِ اِمروز " باز " وَ دَر این جا back = پُشت
lic = سِتاک : leave به جایِ گُزاشتَن ، هِشتَن ، وانَهادَن ، هِلیدَن ، هَم ریشه با " رَفتَن وَ ریختَن " دَر پارسی : ریختَن هَم سورَتی دیگَر اَز رَفتَن به دیسِ ریفتَن اَست ، بِنگَرید به مُرده ریگ / مُرده ریز / مُرده ریخت یَنی چیزی که اَز مُرده به جایِ می مانَد ، مُرده با رَفتَن اَش یا ریفتَن اَش ( ریختَن اَش ) به جای می گُزارَد.
...
[مشاهده متن کامل]

گَرته بَرداری واژه ای : راریخ ، راریگ
پیش نَهاد اَز نِگَرِ ریشه شِناسی : پُشت گُزاشت ، پُشت نَهاد ، پُشت نِهِشت ، پُشت رَفت ، پُشت ریخت
بازگُزاشت ، بازنَهاد ، بازنِهِشت ، بازرَفت ، بازریخت

یادگاری از گذشته
( اسم ) اثر قدیمی ، اثر باستانی ( شی، نقاشی، حتی سیستم های قدیمی باقیمانده ماننده سیستم آبیاری در ایران باستان )

بپرس