reliance

/rəˈlaɪəns//rɪˈlaɪəns/

معنی: اعتماد، دل گرمی، توکل، تکیه، اتکاء
معانی دیگر: اطمینان، اتکا، پشتگرمی، استام، اوستام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: trust or confidence.
مترادف: belief, confidence, dependence, faith, trust

(2) تعریف: the act of relying or depending.
مترادف: depending, trusting

- He's an adult now but can't seem to break off his reliance on his parents.
[ترجمه کورش بقایی راوری] او الآن بزرگ شده است؛ اما به نظر نمی رسد که وابستگی به والدینش را قطع کرده باشد.
|
[ترجمه سهیلا] اگرچه او بزرگ شده اما به نظر نمی رسد که متکی به خانواده اش نمی باشد
|
[ترجمه حسین کتابدار] او اگر چه به سن بلوغ رسیده، اما بنظر می رسد قادر به قطع وابستگی اش به والدینش نیست.
|
[ترجمه گوگل] او اکنون بالغ است اما به نظر نمی رسد که اتکای خود را به والدینش قطع کند
[ترجمه ترگمان] او حالا بزرگ است، اما به نظر نمی رسد که به پدر و مادرش فکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. my reliance is on god alone
پشت گرمی من به خداست و بس.

2. my reliance on mehri and julie
اتکای من به مهری و جولی

3. The theory is rendered suspect by its reliance on now discredited sources.
[ترجمه گوگل]این نظریه با تکیه بر منابعی که اکنون بی اعتبار شده اند، مشکوک می شود
[ترجمه ترگمان]این نظریه با اتکای آن به منابع بی اعتبار تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Too heavy a reliance on a particular market may be dangerous for the company.
[ترجمه گوگل]اتکای بیش از حد به یک بازار خاص ممکن است برای شرکت خطرناک باشد
[ترجمه ترگمان]اتکای بیش از حد به یک بازار خاص ممکن است برای شرکت خطرناک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This witness has committed perjury and no reliance can be placed on her evidence.
[ترجمه حسین کتابدار] این شاهد شهادت دروغ داده، بنابراین به شواهدی که ارائه داده، نمی توان اطمینان/اعتماد کرد.
|
[ترجمه گوگل]این شاهد شهادت دروغ گفته است و نمی توان به مدارک او استناد کرد
[ترجمه ترگمان]این شاهد شهادت دروغ و عدم اتکا به شواهد خود را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't place too much reliance on his advice.
[ترجمه گوگل]زیاد به توصیه های او اعتماد نکنید
[ترجمه ترگمان]به نصیحت او زیاد توجه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You place too much reliance on her ideas and expertise.
[ترجمه گوگل]شما بیش از حد به ایده ها و تخصص او تکیه می کنید
[ترجمه ترگمان]شما بیش از حد به ایده ها و تخصص او تکیه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Such learning methods encourage too great a reliance upon the teacher.
[ترجمه گوگل]چنین روش‌های یادگیری، اتکای بیش از حد به معلم را تشویق می‌کند
[ترجمه ترگمان]چنین روش های آموزشی اعتماد زیادی به معلم دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The region's reliance on tourism is unwise.
[ترجمه گوگل]اتکای منطقه به گردشگری غیرعاقلانه است
[ترجمه ترگمان]اتکای این منطقه به گردشگری غیرعاقلانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I don't think you should place too much reliance on these figures.
[ترجمه گوگل]به نظر من نباید زیاد به این ارقام اتکا کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر من تو به این آدم ها اعتماد زیادی نداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He acted in complete reliance on the account of a couple of eyewitnesses.
[ترجمه گوگل]او با تکیه کامل به روایت چند شاهد عینی عمل کرد
[ترجمه ترگمان]او با اتکا کامل به حساب دو شاهد عینی اقدام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I wouldn't place too much reliance on these figures.
[ترجمه گوگل]من زیاد به این ارقام تکیه نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من به این آدم ها زیاد اطمینان ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Insufficient domestic savings results in greater reliance being placed on external finance from international banks, capital markets and international agencies.
[ترجمه گوگل]پس‌انداز داخلی ناکافی منجر به اتکای بیشتر به منابع مالی خارجی از سوی بانک‌های بین‌المللی، بازارهای سرمایه و آژانس‌های بین‌المللی می‌شود
[ترجمه ترگمان]صرفه جویی های داخلی ناکافی منجر به تکیه بیشتر بر منابع مالی خارجی از بانک های بین المللی، بازارهای سرمایه و آژانس های بین المللی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Consumer reliance on processed and ready chilled foods has brought a new food poison to Britain: listeria.
[ترجمه گوگل]اتکای مصرف کننده به غذاهای فرآوری شده و آماده سرد، سم غذایی جدیدی را برای بریتانیا به ارمغان آورده است: لیستریا
[ترجمه ترگمان]اتکای مصرف کنندگان به غذاهای فرآوری شده و آماده مصرف مواد غذایی جدیدی را به بریتانیا آورده است: listeria
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He also learned not to place too much reliance on his senses and feelings.
[ترجمه گوگل]او همچنین یاد گرفت که زیاد به حواس و احساسات خود تکیه نکند
[ترجمه ترگمان]همچنین یاد گرفت که به احساسات و احساسات خود بیش از حد اتکا نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعتماد (اسم)
affiance, confidence, trust, faith, reliance, belief, credence, fideism

دلگرمی (اسم)
encouragement, assurance, reliance, morale

توکل (اسم)
dependence, trust, reliance

تکیه (اسم)
stop, support, stay, emphasis, rest, reliance, prop

اتکاء (اسم)
support, reliance

انگلیسی به انگلیسی

• dependence; trust, confidence
reliance on someone or something is the state of needing them in order to live or work properly.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : rely
✅️ اسم ( noun ) : reliance / reliability
✅️ صفت ( adjective ) : reliant / reliable
✅️ قید ( adverb ) : reliably
What are the advantages of a bicycle compared to a car? Why?
Bicycles are "eco - friendly" and require less "hassle" to maintain and park. The global warming is a treat to our very existence and thus 🔶reliance on🔶 bicycles could be a great solution to address this "pressing problem". Apart from that, people from all economic classes can afford it and can contribute to solving the traffic problem on the roads
...
[مشاهده متن کامل]

reliance ( noun ) =اعتماد، اطمینان، وابستگی، اتکا، تکیه/آدم مطمئن، چیز مطمئن
examples:
1 - The region's reliance on tourism is unwise.
وابستگی منطقه به گردشگری عاقلانه نیست.
2 - You place too much reliance on her ideas and expertise.
...
[مشاهده متن کامل]

شما بیش از حد به ایده ها و تخصص او اعتماد دارید.
3 - She said that there is too much reliance on meat in our diet.
او گفت که وابستگی بیش از حد به گوشت در رژیم غذایی ما وجود دارد.
4 - Ireland has a greater reliance on oil for electricity generation than most other EU countries.
ایرلند نسبت به سایر کشورهای اتحادیه اروپا بیشتر به نفت برای تولید برق وابسته است.
5 - The company's increasing reliance on subcontractors involves several risks, including reduced control over pricing.
وابستگی روزافزون این شرکت به پیمانکاران مقاطعه کار فرعی شامل ریسک های متعددی از جمله کاهش کنترل قیمت گذاری است.
6 - We are in talks with potential partners in Asia as part of our strategy to reduce our reliance on the American market.
ما در حال مذاکره با شرکای بالقوه در آسیا به عنوان بخشی از استراتژی خود برای کاهش وابستگی خود به بازار آمریکا هستیم.

استناد کردن
وابستگی
اتکا، اعتماد

بپرس