regular army

/ˈreɡjələrˈɑːrmi//ˈreɡjʊlərˈɑːmi/

ارتش دائمی ایالات متحده امریکا (در برابر نیروهای ذخیره یا ایالتی و گارد ملی و غیره)

جمله های نمونه

1. The ragged guerrillas become a new regular army with housing and pensions.
[ترجمه گوگل]چریک های ژنده پوش به یک ارتش منظم جدید با مسکن و مستمری تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]شبه نظامیان ژنده پوش با مسکن و حقوق بازنشستگی به یک ارتش منظم تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My training company commander was a Regular Army officer of thirty or so.
[ترجمه گوگل]فرمانده گروهان آموزشی من یک افسر ارتش منظم سی و چند ساله بود
[ترجمه ترگمان]فرمانده گروهان آموزش من افسر ارتش منظم سی ساله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Regular Army units were despatched from Turkmenia to help restore order.
[ترجمه گوگل]واحدهای منظم ارتش از ترکمنستان برای کمک به برقراری نظم اعزام شدند
[ترجمه ترگمان]واحدهای ارتش منظم از Turkmenia برای کمک به بازگردانی نظم اعزام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Today it is identically equipped to the Regular Army and is highly trained in at least one speciality.
[ترجمه گوگل]امروزه به طور مشابه ارتش منظم مجهز شده است و حداقل در یک تخصص بسیار آموزش دیده است
[ترجمه ترگمان]امروزه این سبک به طور یکنواخت به ارتش منظم مجهز شده است و به شدت در تخصص خود آموزش دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The regular army had become increasingly discontented with its role in the war over the last ten years.
[ترجمه گوگل]ارتش منظم به طور فزاینده ای از نقش خود در جنگ طی ده سال گذشته ناراضی شده بود
[ترجمه ترگمان]ارتش منظم به طور فزاینده ای از نقش خود در جنگ در طی ده سال گذشته ناراضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The regular army has not advanced from the edge of the zone.
[ترجمه گوگل]ارتش منظم از لبه منطقه پیشروی نکرده است
[ترجمه ترگمان]ارتش منظم از حاشیه منطقه پیشرفت نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are effectively two armies: the regular army and the Republican Guard, identifiable by the red triangle on their uniforms.
[ترجمه گوگل]عملاً دو ارتش وجود دارد: ارتش منظم و گارد جمهوری خواه، که با مثلث قرمز روی یونیفورم آنها قابل شناسایی است
[ترجمه ترگمان]دو ارتش به طور موثر دو ارتش وجود دارد: ارتش منظم و گارد ریاست جمهوری، که توسط مثلث قرمز در یونیفرم هایشان قابل شناسایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The harassers were not members of the regular army.
[ترجمه گوگل]آزاردهنده ها از اعضای ارتش عادی نبودند
[ترجمه ترگمان]The از اعضای ارتش منظم نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Delegates also discussed transforming them from a guerrilla force into a regular army.
[ترجمه گوگل]نمایندگان همچنین در مورد تبدیل آنها از یک نیروی چریکی به یک ارتش عادی بحث کردند
[ترجمه ترگمان]هیات ها همچنین درباره تبدیل آن ها از یک نیروی چریکی به یک ارتش منظم بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Just seven days later, Benjamin O. . Davis was named the first black general in the regular army.
[ترجمه گوگل]فقط هفت روز بعد، بنجامین او دیویس به عنوان اولین ژنرال سیاه پوست در ارتش منظم معرفی شد
[ترجمه ترگمان]تنها هفت روز بعد، بنیامین O دیویس اولین ژنرال سیاه پوست در ارتش منظم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Organised at state level, the Guard is composed of part-timers who undergo a statutory period of training with the regular Army.
[ترجمه گوگل]سازماندهی شده در سطح ایالتی، گارد متشکل از کارکنان پاره وقت است که دوره آموزشی قانونی را با ارتش عادی می گذرانند
[ترجمه ترگمان]این گارد که در سطح ایالتی سازمان دهی شده، از پاره وقت تشکیل شده است که دوره قانونی آموزش با ارتش منظم را تجربه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is possible that some of Mezrag's forces continue to provide the regular army with back-up troops.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که برخی از نیروهای مزراگ همچنان نیروهای پشتیبان را برای ارتش منظم فراهم کنند
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که برخی از نیروهای Mezrag به تامین ارتش منظم با نیروهای پشتیبان ادامه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. During the eighteenth century the irregular Cossack hosts were gradually brought under control and absorbed into the regular army.
[ترجمه گوگل]در طول قرن هجدهم، میزبانان نامنظم قزاق به تدریج تحت کنترل قرار گرفتند و جذب ارتش منظم شدند
[ترجمه ترگمان]در طی قرن هیجدهم، میزبانان قزاق به تدریج تحت کنترل و جذب ارتش منظم قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The other women in the classroom, except for two in the uniforms of the regular army, wear dresses.
[ترجمه گوگل]سایر زنان کلاس، به جز دو نفر با لباس ارتش عادی، لباس می پوشند
[ترجمه ترگمان]زن های دیگر در کلاس، بجز دو نفر در یونیفورم ارتش منظم، لباس می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Most schemes attempt to reduce the cost of defence through a smaller regular army.
[ترجمه گوگل]بیشتر طرح ها تلاش می کنند تا هزینه دفاع را از طریق ارتش منظم کوچکتر کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]بیشتر برنامه ها تلاش می کنند تا هزینه دفاع را از طریق یک ارتش منظم کوچک کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• permanent standing army of a country or state

پیشنهاد کاربران

بپرس