regeneration

/riˈdʒenəˈreɪʃn̩//rɪˌdʒenəˈreɪʃn̩/

معنی: اصلاح، تهذیب اخلاق، احیاء، باز زاد، باززایی، نوزایش
معانی دیگر: (زیست شناسی) باز رویش، رشد دوباره، احیا، نوجانی، باز زایش، باز آفرینی، بازسازی، (الکترونیک) بسامد افزایی، به آواسازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of being re-created or reformed.
متضاد: degeneration
مشابه: revival

(2) تعریف: the growth of new tissue or parts to replace lost or injured tissue or parts.

جمله های نمونه

1. regeneration of a plant after a cutting
باز رویش گیاه پس از زدن شاخه ی آن

2. the regeneration of a lizard's tail
باز رویش (رشد مجدد) دم مارمولک

3. The regeneration of the city's downtown dock front will put it on a par with Nice or Cannes.
[ترجمه گوگل]بازسازی جلوی اسکله مرکز شهر، آن را در حد نیس یا کن قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]بازسازی مرکز شهر مرکز شهر، آن را برابر با نیس یا کان قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Vitamin B assists in red-blood-cell regeneration.
[ترجمه گوگل]ویتامین B به بازسازی سلول های قرمز خون کمک می کند
[ترجمه ترگمان]ویتامین B به بازسازی سلول قرمز - خون کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The true regeneration of devastated Docklands seemed like pie in the sky.
[ترجمه گوگل]بازسازی واقعی Docklands ویران شده مانند پای در آسمان به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]بازسازی واقعی of در آسمان همچون پای پای در آسمان به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Outlines two policy scenarios, one focusing on urban regeneration and the other on rural protection and urban compaction.
[ترجمه گوگل]دو سناریو خط مشی را ترسیم می کند، یکی با تمرکز بر بازآفرینی شهری و دیگری بر حفاظت روستایی و تراکم شهری
[ترجمه ترگمان]دو سناریوی سیاستگذاری، تمرکز بر بازسازی شهری و دیگری در مورد حفاظت روستایی و فشرده سازی شهری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Surely the economic regeneration of the area was a priority, without which much vaunted training schemes were somewhat pointless.
[ترجمه گوگل]مطمئناً بازسازی اقتصادی منطقه یک اولویت بود که بدون آن طرح‌های آموزشی بسیار بی‌معنی بود
[ترجمه ترگمان]به طور حتم تجدید حیات اقتصادی این منطقه یک اولویت بود، بدون آن که طرح های تمرینی پر طمطراق تا حدی بی هوده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Several government and local authority funded regeneration programmes have attracted retail and other industries to the area.
[ترجمه گوگل]چندین برنامه بازسازی با بودجه دولتی و محلی، خرده فروشی و سایر صنایع را به این منطقه جذب کرده اند
[ترجمه ترگمان]چندین دولت و مقامات محلی با سرمایه گذاری دولتی صنایع خرده فروشی و صنایع دیگر را به این منطقه جذب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I think all these regeneration schemes should be under democratic control.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم همه این طرح های بازسازی باید تحت کنترل دموکراتیک باشد
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم همه این طرح های بازسازی باید تحت کنترل دموکراتیک باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The doctrine of original sin and baptismal regeneration meant that an unbaptised infant could not go to heaven.
[ترجمه گوگل]آموزه گناه اصلی و بازسازی غسل تعمید به این معنی بود که یک نوزاد تعمید نیافته نمی تواند به بهشت ​​برود
[ترجمه ترگمان]عقیده گناهکاری ذاتی و تجدید حیات تعمید یافته به این معنی بود که کودک unbaptised نمی تواند به بهشت برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The council is committed to a programme of urban regeneration.
[ترجمه گوگل]شورا متعهد به برنامه بازآفرینی شهری است
[ترجمه ترگمان]این شورا متعهد به برنامه بازسازی شهری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These primitive peoples are believed to have worshipped the phallus as a symbol of regeneration.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که این مردمان ابتدایی فالوس را به عنوان نمادی از بازسازی می پرستیدند
[ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این است که این مردم بدوی phallus را به عنوان نماد بازسازی پرستش می کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This decision will give renewed impetus to the economic regeneration of east London.
[ترجمه گوگل]این تصمیم انگیزه ای دوباره به احیای اقتصادی شرق لندن خواهد داد
[ترجمه ترگمان]این تصمیم انگیزه تازه ای به بازسازی اقتصادی شرق لندن خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The extended boundaries, however, place the housing debate on Merseyside at the centre of the regeneration agenda.
[ترجمه گوگل]با این حال، مرزهای گسترده، بحث مسکن در مرسی ساید را در مرکز دستور کار بازسازی قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، مرزه ای گسترده، بحث های مربوط به مسکن در مرکز دستور کار بازسازی را برگزار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There can be no doubt about the need for urban regeneration in the Cardiff docklands.
[ترجمه گوگل]در مورد نیاز به بازسازی شهری در اسکله های کاردیف تردیدی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در مورد نیاز به بازسازی شهری در منطقه کاردیف بی شک وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصلاح (اسم)
adjustment, reconciliation, modification, repair, correction, amendment, shaving, betterment, rectification, reparation, atonement, revision, reformation, regeneration, emendation, renovation

تهذیب اخلاق (اسم)
edification, regeneration

احیاء (اسم)
regeneration, instauration, wake

باز زاد (اسم)
regenerator, regeneration, rebirth

باززایی (اسم)
regeneration, regeneracy

نوزایش (اسم)
regeneration, renascence

تخصصی

[شیمی] احیا، بازسازی
[برق و الکترونیک] تولید مجدد - باز تولید 1. جایگزین کردن یا بازسازی بارها در لامپ ذخیره بار برای غلبه بر اثرات کاهشی که شامل تلفات بار ناشی خواندن می شود. 2. positive feedback.
[مهندسی گاز] بازیابی، تولیددوباره
[نساجی] باز یابی - باز یافت - باز سازی - ترمیم - احیاء - اصلاح کردن

انگلیسی به انگلیسی

• restoration to good condition, renewal; revival, rebirth; re-creation, re-formation

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : regenerate
✅️ اسم ( noun ) : regeneration
✅️ صفت ( adjective ) : regenerative
✅️ قید ( adverb ) : _
باز - رویش، رشد مجدد
( تجدید یا ترمیم بدن، قسمت بدن یا سیستم بیولوژیکی یک موجود زنده پس از آسیب )
Liver Regeneration
ترمیم کبد
نُو زایی
زایش از نو
احیای مجدد
زایش مجدد
ترمیم
regeneration scaffolds: داربست های ترمیمی که در مهندسی بافت مورد استفاده قرار میگیره
ترمیم
regeneration scaffolds: داربست های ترمیمی که در مهندسی بافت استفاده میشه
regeneration ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: بازآوری 3
تعریف: بازگرداندن دوره ای خواص یک ماده
زادآوری
بازسازی
باززایش
بازیابی
مجدد
نو جانی
جان بخشیدن، احیا، باززایی

بازآفرینی
بازتولید
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس