reflate

/ˌriːˈfleɪt//ˌriːˈfleɪt/

(اقتصاد) تورم ایجاد کردن، تحرک بخشیدن

جمله های نمونه

1. The administration may try to reflate the economy next year.
[ترجمه گوگل]دولت ممکن است تلاش کند اقتصاد را در سال آینده متحول کند
[ترجمه ترگمان]دولت ممکن است تلاش کند اقتصاد را در سال آینده تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They had to reflate with a view to stimulate their domestic economy.
[ترجمه گوگل]آن‌ها مجبور بودند با این دیدگاه که اقتصاد داخلی خود را تحریک کنند، تجدید قوا کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند با دیدگاه تحریک اقتصاد داخلی خود موافقت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We must reflate demand and increase consumption.
[ترجمه گوگل]ما باید تقاضا را افزایش دهیم و مصرف را افزایش دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید تقاضا کنیم و مصرف را افزایش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government hopes to increase consumer demand and therefore industrial production by reflating .
[ترجمه گوگل]دولت امیدوار است با افزایش مجدد تقاضای مصرف کننده و در نتیجه تولید صنعتی را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]دولت امیدوار است که تقاضای مصرف کنندگان را افزایش دهد و در نتیجه تولید صنعتی توسط reflating افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. LONDON (Reuters) - Britain needs to reflate its mortgage markets to save its economy and its banks. Problem is, few want to borrow and there is precious little money to lend.
[ترجمه گوگل]لندن (رویترز) - انگلیس برای نجات اقتصاد و بانک هایش باید بازارهای وام مسکن خود را افزایش دهد مشکل این است که تعداد کمی می خواهند وام بگیرند و پول کمی برای قرض دادن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]لندن (رویترز)- بریتانیا نیاز دارد بازارهای وام مسکن خود را برای صرفه جویی در اقتصاد و بانک های آن آماده کند مساله این است که افراد کمی می خواهند قرض بگیرند و پول کمی برای قرض دادن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Assets are already dear, it is said; there are no bubbles left to reflate.
[ترجمه گوگل]گفته می شود دارایی ها از قبل عزیز هستند هیچ حبابی برای باز شدن باقی نمانده است
[ترجمه ترگمان]این گونه گفته می شود: سرمایه هم اکنون گرامی است؛ هیچ bubbles برای reflate باقی نمانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Major central banks have recently ventured into quantitative easing, or direct expansion of the money supply, as a way to reflate sagging economies.
[ترجمه گوگل]بانک های مرکزی بزرگ اخیراً به سمت تسهیل کمی یا گسترش مستقیم عرضه پول، به عنوان راهی برای بازگرداندن اقتصادهای در حال سقوط، اقدام کرده اند
[ترجمه ترگمان]بانک های مرکزی اصلی اخیرا به کاهش کمی، یا گسترش مستقیم تامین مالی، به عنوان راهی برای کاستن از رکود اقتصادی دست زده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Although the current building bubble should have been foreseen by policy makers when seeking to reflate China's economy since the minor global recession of 2008/ it would not have been planned.
[ترجمه گوگل]اگرچه حباب ساختمانی کنونی باید توسط سیاستگذاران پیش‌بینی می‌شد که به دنبال رونق اقتصادی چین از زمان رکود جهانی کوچک در سال 2008 بودند/ برنامه‌ریزی نشده بود
[ترجمه ترگمان]اگرچه ایجاد حباب در حال حاضر باید توسط سیاست گذاران پیش بینی شده باشد هنگامی که به دنبال تثبیت اقتصاد چین از زمان رکود اقتصادی کوچک سال ۲۰۰۸ بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many holes can be picked in their pledges to reflate the world economy and re-regulate global finance.
[ترجمه گوگل]بسیاری از حفره‌ها را می‌توان در تعهدات آن‌ها برای تجدید اقتصاد جهانی و تنظیم مجدد مالی جهانی انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سوراخ ها را می توان در وعده های خود برای احیای اقتصاد جهانی و تنظیم مجدد امور مالی جهانی برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rather, it is a case of not rewarding your neighbours when you stimulate spending and are adding to world demand: neighbours should reflate their own economies.
[ترجمه گوگل]در عوض، زمانی که هزینه‌ها را تحریک می‌کنید و به تقاضای جهانی می‌افزایید، به همسایگان خود پاداش نمی‌دهید: همسایگان باید اقتصاد خود را تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]بلکه، این موردی است که وقتی شما هزینه ها را تحریک می کنید و به تقاضای جهانی اضافه می کنید، به همسایگان خود پاداش ندهید: همسایگان باید اقتصاد خود را تحت تاثیر قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That suggests the authorities should take drastic steps to reflate the economy, jolting it out of its stupor and weakening the currency.
[ترجمه گوگل]این نشان می‌دهد که مقامات باید گام‌های شدیدی برای رونق دادن به اقتصاد بردارند، آن را از بی‌حالی بیرون بیاورند و ارز را تضعیف کنند
[ترجمه ترگمان]این امر حاکی از آن است که مقامات باید گام هایی جدی بردارند تا اقتصاد را تحت تاثیر قرار دهند و آن را از گیجی و ضعف واحد پول خرد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A problem is that increasingly larger responses mean at some point at an economy just can't issue enough debt reflate its economy because there is already too much debt.
[ترجمه گوگل]یک مشکل این است که پاسخ‌های بزرگتر به این معنی است که در یک مقطع زمانی یک اقتصاد نمی‌تواند به اندازه کافی بدهی صادر کند، اقتصاد آن را تغییر می‌دهد، زیرا بدهی‌های زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک مشکل این است که واکنش های بزرگ تر به طور فزاینده ای به این معنا هستند که در برخی از نقاط، اقتصاد نمی تواند بدهی کافی به اقتصاد خود را صادر کند، زیرا در حال حاضر بدهی های زیادی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Existing beyond the state's remit, such institutions would be unwilling conscripts to any attempt by Beijing to reflate the economy through muscular intervention.
[ترجمه گوگل]وجود چنین مؤسساتی فراتر از اختیارات دولت، سربازان وظیفه پکن برای احیای اقتصاد از طریق مداخله عضلانی نیستند
[ترجمه ترگمان]موجود فراتر از مهلت دولت، این موسسات وظیفه خود را به انجام هر گونه تلاش پکن برای تضعیف اقتصاد از طریق مداخله عضلانی انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of course, it would not make sense to dump all of this at once, but selective thinning out of the portfolio as assets reflate would make sense.
[ترجمه گوگل]البته منطقی نیست که همه اینها را به یکباره کنار بگذاریم، اما نازک شدن انتخابی از پرتفوی با افزایش دارایی ها منطقی است
[ترجمه ترگمان]البته، تخلیه همه این ها در یک زمان کافی نیست، اما نازک شدن گزینشی از پورتفولیو به عنوان دارایی reflate منطقی بنظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• to reflate a country's economy means to increase the amount of money that is available for use in order to encourage more economic activity; a technical term in economics.

پیشنهاد کاربران

گسترش تولید و تحرک اقتصادی ( بدست دولت ) با محرکهای مالی یا پولی

بپرس