refinement

/rəˈfaɪnmənt//rɪˈfaɪnmənt/

معنی: تصفیه، تهذیب، پالایش، تزکیه، پالودگی
معانی دیگر: (رفتار و سخن و سبک) پیراستگی، پاکی، فرهیختگی، اصلاح، بهسازی، بهسامانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of refining or condition of being refined.
مترادف: clarification, purification
مشابه: cultivation, culture

(2) تعریف: fineness of breeding, taste, or feelings.
مترادف: breeding, cultivation, delicacy, fineness, gentility, polish, sensibility
متضاد: vulgarity
مشابه: culture, taste

(3) تعریف: an improvement, usu. in the details of something.
مترادف: advance, amendment, improvement

- We are making refinements in the manufacturing process.
[ترجمه گوگل] ما در حال انجام اصلاحات در فرآیند تولید هستیم
[ترجمه ترگمان] ما در فرآیند تولید اصلاحاتی انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. All programs have bugs and need endless refinement.
[ترجمه گوگل]همه برنامه ها دارای اشکال هستند و نیاز به اصلاح بی پایان دارند
[ترجمه ترگمان]همه برنامه ها حشرات دارند و به پالایش بی پایان نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The word 'lady' has connotations of refinement and excessive femininity that some women find offensive.
[ترجمه گوگل]کلمه "خانم" دارای مفاهیمی از ظرافت و زنانگی بیش از حد است که برخی از زنان آن را توهین آمیز می دانند
[ترجمه ترگمان]کلمه خانم با ظرافت و excessive زنانه است که بعضی از زنان نسبت به زنان توهین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This particular model has a further refinement.
[ترجمه گوگل]این مدل خاص اصلاحات بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]این مدل خاص دارای پالایش بیشتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A greater refinement of the categorization is possible.
[ترجمه گوگل]پالایش بیشتر طبقه بندی ممکن است
[ترجمه ترگمان]پالایش بیشتر طبقه بندی ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The new plan is a refinement of the one before.
[ترجمه گوگل]طرح جدید اصلاح طرح قبلی است
[ترجمه ترگمان]طرح جدید پالایش یکی از موارد قبل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The new theory is a refinement of Corbin's theory of personality development.
[ترجمه گوگل]نظریه جدید اصلاحی از نظریه رشد شخصیت کوربین است
[ترجمه ترگمان]نظریه جدید پالایش نظریه روت از توسعه شخصیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clearly, the hypothesis does need some refinement, in the light of these surprising results.
[ترجمه گوگل]واضح است که با توجه به این نتایج شگفت‌انگیز، این فرضیه نیاز به اصلاح دارد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The kite was star shaped and lacked the refinement of current designs.
[ترجمه گوگل]بادبادک ستاره ای شکل بود و فاقد ظرافت طرح های فعلی بود
[ترجمه ترگمان]کایت شکل ستاره بود و پالایش طراحی های فعلی را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The refinement of raw opium yields other drugs, such as morphine.
[ترجمه گوگل]تصفیه تریاک خام باعث تولید مواد مخدر دیگری مانند مرفین می شود
[ترجمه ترگمان]تصفیه تریاک خام، داروهای دیگر مانند مورفین را به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The technology requires a great deal of refinement.
[ترجمه گوگل]این فناوری نیاز به اصلاح زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]این تکنولوژی نیاز به مقدار زیادی پالایش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She's the personification of culture and refinement.
[ترجمه گوگل]او مظهر فرهنگ و پالایش است
[ترجمه ترگمان]او مظهر فرهنگ و پالایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some further refinement is needed.
[ترجمه گوگل]برخی اصلاحات بیشتر مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]چند اصلاح بیشتر مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Essentially this feedforward network uses a refinement of the Widrow-Hoff technique, which calculates the difference between actual outputs and desired outputs.
[ترجمه گوگل]اساساً این شبکه پیشخور از اصلاح تکنیک Widrow-Hoff استفاده می کند که تفاوت بین خروجی های واقعی و خروجی های مورد نظر را محاسبه می کند
[ترجمه ترگمان]اساسا این شبکه feedforward از پالایش تکنیک Widrow - Hoff استفاده می کند که تفاوت بین خروجی های حقیقی و خروجی های مورد نظر را محاسبه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She had that mix of refinement and experience that allowed her to say whatever she wanted.
[ترجمه گوگل]او ترکیبی از ظرافت و تجربه را داشت که به او اجازه می داد هر چه می خواهد بگوید
[ترجمه ترگمان]او با این تجربه و تجربه اندوخته بود که به او اجازه دهد هر چیزی را که می خواست بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. While those are powerful arguments, more speed, extra refinement and sharper handling would put it right on the pace.
[ترجمه گوگل]در حالی که اینها استدلال های قدرتمندی هستند، سرعت بیشتر، ظرافت بیشتر و کنترل دقیق تر آن را به درستی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]در حالی که این مباحث قدرتمند هستند، سرعت بیشتر، اصلاح بیشتر و کنترل بیشتر، آن را بر روی سرعت قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تصفیه (اسم)
purgation, administration, settlement, arrangement, purification, filtration, refinement, cleaning, catharsis, clean-up

تهذیب (اسم)
improvement, refinement, cultivation, edification, reformation

پالایش (اسم)
purgation, purge, purification, filtration, refinement

تزکیه (اسم)
refinement

پالودگی (اسم)
refinement

تخصصی

[سینما] پالایش
[برق و الکترونیک] تصفیه، پالایش، ظرافت
[ریاضیات] تظریف، ریزه سازی
[آمار] تظریف

انگلیسی به انگلیسی

• purification, filtration, distillation; act of making civilized, cultivation, improvement of manners or style
refinements are small alterations that you make to something in order to improve it.
refinement is politeness and good manners; a formal use.

پیشنهاد کاربران

کلاس بالا بودن، مثلا یه خانم کلاس بالا ( بخاطر تحصیلات و مبادی آداب. . )
the quality of being polite and well - educated, in a way that is typical of someone from a high social class a woman of great refinement
منبع لانگمن: https://www. ldoceonline. com/dictionary/refinement
بهبود، ارتقا
اصلاح , تصفیه ؛ فرهیختگی
– The refinement of industrial techniques
– The new plan is a refinement of the one before
– The refinement of uranium
– a woman of great refinement and beauty
بهینه سازی
ریزدانه شدن ( مهندسی مواد و نانو )
پالایش
تصفیه
the improvement of something by the making of small changes
improvement
perfection
the final/finishing touches
تصحیح
مثل تصحیح ساختار بلوری
Crystal - structure refinement
یا
theoretical refinement
تصحیحات نظریه ایی

اصلاح

بپرس