reeducation

/riˌedjəˌkeʃən//riˌedjəˌkeʃən/

تربیت مجدد، باز اموزش

جمله های نمونه

1. She practiced the Sister Kenny method of muscle reeducation, working even with the muscles that appeared to have lost all function.
[ترجمه گوگل]او روش خواهر کنی برای آموزش مجدد عضلانی را تمرین کرد، حتی با عضلاتی که به نظر می رسید تمام عملکرد خود را از دست داده بودند، کار می کرد
[ترجمه ترگمان]او روش خواهر کنی کنی را تمرین می کرد و حتی با the که انگار تمام وظایف را از دست داده بود کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hadfield goes catatonic with terror, and is solicitously carried off to re-education in the jungle.
[ترجمه گوگل]هادفیلد از ترس وحشتناک می‌شود و با عجله به سوی آموزش مجدد در جنگل برده می‌شود
[ترجمه ترگمان]Hadfield با وحشت همراه می شود و با توجه و علاقه به آموزش مجدد در جنگل ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tyree crops up throughout the novels, kidnapping errant tourists and taking them on brutal re-education treks.
[ترجمه گوگل]تایری در سراسر رمان ها ظاهر می شود، گردشگران خطاکار را می رباید و آنها را به سفرهای بی رحمانه برای آموزش مجدد می برد
[ترجمه ترگمان]محصولاتی که در طول رمان های خود پرورش داده می شوند، گردشگران سرگردان را می ربایند و آن ها را بر ضد آموزش مجدد و بازآموزی خود قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At least 30,000 others were sent away for re-education.
[ترجمه گوگل]حداقل 30000 نفر دیگر برای آموزش مجدد فرستاده شدند
[ترجمه ترگمان]حداقل ۳۰،۰۰۰ نفر دیگر برای آموزش مجدد فرستاده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Men are seen as the enemy and are fought through re-education away from the colonialist ideas that women should be quiet and biddable.
[ترجمه گوگل]مردان به عنوان دشمن تلقی می شوند و از طریق آموزش مجدد به دور از عقاید استعماری که زنان باید ساکت و آرام باشند، مبارزه می کنند
[ترجمه ترگمان]مردان به عنوان دشمن دیده می شوند و از طریق آموزش مجدد از عقاید استعماری فرار می کنند که زنان باید ساکت و آرام باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He went to the countryside for the reeducation as a result of Chairman Mao's Down to the Countryside Movement.
[ترجمه گوگل]او در نتیجه جنبش "پایین به روستا" رئیس مائو برای آموزش مجدد به روستا رفت
[ترجمه ترگمان]او به سمت حومه شهر رفت و در نتیجه رئیس مائو دست به جنبش روستایی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective: Sensory reeducation, based on the concept of neuroplasticity and on the prevention of learned nonuse, is frequently used for improving stroke-induced sensory impairment of the upper limb.
[ترجمه گوگل]هدف: آموزش مجدد حسی، بر اساس مفهوم نوروپلاستیسیته و بر اساس پیشگیری از عدم استفاده آموخته شده، اغلب برای بهبود اختلال حسی اندام فوقانی ناشی از سکته مغزی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]هدف: reeducation حسی، براساس مفهوم of و در پیش گیری از nonuse آموخته، به کرات برای بهبود آسیب حسی ناشی از سکته، مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bering did not advocate any "reeducation" or anything else of the sort.
[ترجمه گوگل]برینگ از هیچ "تعلیم مجدد" یا چیز دیگری از این دست حمایت نکرد
[ترجمه ترگمان]برینگ طرفدار هیچ \"reeducation\" یا هر چیز دیگری از این قبیل نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The main problems of the reeducation through labor in our country are the unlawful bases of law, uncertain natures of acts, unreason -ble deadlines, unstandardized procedures, etc.
[ترجمه گوگل]عمده ترین مشکلات آموزش مجدد از طریق کار در کشور ما، مبانی غیرقانونی قانون، ماهیت نامشخص اعمال، مهلت های غیر منطقی، رویه های غیر استاندارد و غیره است
[ترجمه ترگمان]مسائل اصلی of از طریق نیروی کار در کشور ما پایگاه های غیرقانونی قانون، deadlines نامطمئن از اقدامات، روش های unreason، رونده ای unstandardized و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some reeducation programs work, and therefore should be attempted, but there are risks.
[ترجمه گوگل]برخی از برنامه های آموزش مجدد کار می کنند، و بنابراین باید تلاش کرد، اما خطراتی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برخی از برنامه های reeducation کار می کنند و بنابراین باید تلاش شود، اما ریسک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Kwan-li-so penal-labor camps are administered by the National Security Agency (NSA); kyo-hwa-so reeducation centers are administered by the People's Safety Agency (PSA).
[ترجمه گوگل]اردوگاه های کیفری کار کوان لی سو توسط آژانس امنیت ملی (NSA) اداره می شود مراکز آموزش مجدد kyo-hwa-so توسط آژانس ایمنی مردم (PSA) اداره می شود
[ترجمه ترگمان]کوان - لی - چنین کمپ های کارگری توسط اداره امنیت ملی اداره می شوند؛ kyo - hwa - به این ترتیب مراکز reeducation توسط اداره امنیت مردم اداره می شوند (PSA)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In a rare legal triumph, Mr Hong fought and won a battle to have his year of reeducation through labour declared illegal.
[ترجمه گوگل]در یک پیروزی حقوقی نادر، آقای هونگ جنگید و پیروز شد تا سال تحصیل مجدد خود از طریق کار غیرقانونی اعلام شود
[ترجمه ترگمان]در یک پیروزی قانونی نادر، آقای هنگ کنگ مبارزه کرد و پیروز شد تا سال خدمتش را از طریق نیروی کار غیرقانونی اعلام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One supposes that for everyone to remain on the same page there are programs of continued reeducation.
[ترجمه گوگل]یکی فرض می‌کند که برای اینکه همه در همان صفحه باقی بمانند، برنامه‌هایی برای ادامه آموزش مجدد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک فرض بر این است که برای هر کسی که در همان صفحه باقی بماند، برنامه هایی برای تداوم reeducation وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Reports indicated that those sentenced to prison for nonpolitical crimes were typically sent to reeducation prisons where prisoners were subjected to intense forced labor.
[ترجمه گوگل]گزارش‌ها حاکی از آن است که افرادی که به دلیل جرایم غیرسیاسی به زندان محکوم می‌شدند، معمولاً به زندان‌های بازآموزی فرستاده می‌شدند که در آن زندانیان تحت کار اجباری شدید قرار می‌گرفتند
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که افرادی که به حبس ابد محکوم شده اند به زندان های reeducation فرستاده شده اند که در آن ها زندانیان تحت فشار شدید اجباری قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• educating again, reinstruction, act of reteaching
re-education is the activity of encouraging or trying to force people to adopt new attitudes which are considered to be politically correct.

پیشنهاد کاربران

بپرس