reduplicate

/rɪˈdjuːplɪkeɪt//rɪˈdjuːplɪkeɪt/

معنی: دو چندان، نسخه دوم، دو برابر کردن، تکرار کردن
معانی دیگر: نسخه برداشتن، کپی کردن، دو چندان کردن، (زبان شناسی) دوگان سازی کردن (مثلا tom-tom یا bye-bye)، دوچندان شدن، دوبرابر شدن، دوچندانی، دوبرابری، المثنی

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reduplicates, reduplicating, reduplicated
(1) تعریف: to repeat or duplicate.

(2) تعریف: to form (a derivative or new word) by repeating all or part of a root word.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to be duplicated.

(2) تعریف: to be repeated, as in grammatical reduplication.
صفت ( adjective )
• : تعریف: doubled.

جمله های نمونه

1. Alternating-current-direct-current reduplicate iron plating is a new technology that can make full use of existing equipment and attain fine plating.
[ترجمه گوگل]آبکاری آهن تکراری جریان مستقیم متناوب یک فناوری جدید است که می تواند از تجهیزات موجود استفاده کامل کند و به آبکاری خوب برسد
[ترجمه ترگمان]روکش فلزی جریان متناوب جریان متناوب یک تکنولوژی جدید است که می تواند استفاده کامل از تجهیزات موجود و دست یابی به روکش مناسب را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The procedure of landscape architecture planning is a reduplicate dialogue between a planner and the site.
[ترجمه گوگل]رویه برنامه ریزی معماری منظر یک گفتگوی تکراری بین برنامه ریز و سایت است
[ترجمه ترگمان]فرآیند برنامه ریزی معماری چشم انداز یک گفتگوی reduplicate بین یک برنامه ریز و سایت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In order for sex to exist, signs must reduplicate biological being.
[ترجمه گوگل]برای اینکه جنسیت وجود داشته باشد، نشانه ها باید وجود بیولوژیکی را تکرار کنند
[ترجمه ترگمان]برای اینکه سکس وجود داشته باشد، نشانه ها باید بیولوژیکی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The progress of landscape architecture is a reduplicate dialogue between the landscape architect and the site.
[ترجمه گوگل]پیشرفت معماری منظر یک گفتگوی تکراری بین معمار منظر و سایت است
[ترجمه ترگمان]پیشرفت معماری چشم انداز یک گفتگوی reduplicate بین معمار چشم انداز و سایت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For decision table (DT) with reduplicate and conflictive objects, a rule acquisition approach based on rough set theory (RST) is presented(sentence dictionary), which makes the rules acquired cover all the objects in DT.
[ترجمه گوگل]برای جدول تصمیم گیری (DT) با اشیاء تکراری و متناقض، یک رویکرد اکتساب قانون مبتنی بر نظریه مجموعه‌های خشن (RST) ارائه شده است (فرهنگ جملات)، که باعث می‌شود قوانین به دست آمده تمام اشیاء در DT را پوشش دهند
[ترجمه ترگمان]برای میز تصمیم گیری (DT)با اشیا reduplicate و conflictive، یک رویکرد اکتساب یک قاعده براساس تیوری مجموعه زبر (rst)ارائه شده است که باعث می شود قوانین تمام اشیا در DT پوشش داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These cells are able to reduplicate themselves.
[ترجمه گوگل]این سلول ها می توانند خود را تکثیر کنند
[ترجمه ترگمان]این سلول ها می توانند خود را مهار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reduplicate investment is a problem that has never been solved very well in the process of China economic evolution.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری مجدد مشکلی است که هرگز در روند تکامل اقتصادی چین به خوبی حل نشده است
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری Reduplicate مشکلی است که هرگز در روند تکامل اقتصادی چین به خوبی حل نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These theories are agglutinate, reduplicate and can be combined as a whole with a uniform research platform or learning frame.
[ترجمه گوگل]این تئوری ها یکپارچه، تکراری هستند و می توانند به طور کلی با یک پلت فرم تحقیقاتی یا چارچوب یادگیری یکنواخت ترکیب شوند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This method had the characteristic of reduplicate in practice, and can be used as a good reference for researcher.
[ترجمه گوگل]این روش در عمل دارای ویژگی تکراری بوده و می تواند به عنوان مرجع مناسبی برای محقق مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]این روش دارای ویژگی of در عمل است و می تواند به عنوان مرجع خوبی برای پژوهشگر مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This dissertation analyzes the think-category verbs from five aspects, which are Semantics, syntax collocation, syntax function, reduplicate forms and correspond relations.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه افعال مقوله فکر را از پنج جنبه تحلیل می کند که عبارتند از معناشناسی، ترکیب نحوی، عملکرد نحو، اشکال تکراری و روابط متناظر
[ترجمه ترگمان]این مقاله، افعال فکری - مقوله را از پنج بعد تحلیل می کند، که معناشناسی، همنشینی، تابع نحو، اشکال reduplicate و روابط متناظر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The structure of knowledge base is build by the database of relational data model. In order to add rules and delete reduplicate rules, knowledge base has the function of addition, deletion and so on.
[ترجمه گوگل]ساختار پایگاه دانش توسط پایگاه داده مدل داده های رابطه ای ساخته شده است به منظور افزودن قوانین و حذف قوانین تکراری، پایگاه دانش عملکرد جمع، حذف و غیره را دارد
[ترجمه ترگمان]ساختار پایه دانش توسط پایگاه داده مدل داده های رابطه ای ایجاد می شود برای اضافه کردن قواعد و حذف قواعد reduplicate، مبنای دانش تابعی از اضافه، حذف و غیره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In traditional view, the task of a translator is to reproduce the intention of the author of the source text or reduplicate the language of the source text.
[ترجمه گوگل]در دیدگاه سنتی، وظیفه مترجم بازتولید قصد نویسنده متن مبدا یا تکرار زبان متن مبدا است
[ترجمه ترگمان]در دیدگاه سنتی، وظیفه مترجم عبارت است از تولید مجدد نیت مولف متن مبدا یا متن متن مبدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It provides users with suitable results by removing the reduplicate results and estimating the similarity between results and user query.
[ترجمه گوگل]با حذف نتایج تکراری و تخمین شباهت بین نتایج و درخواست کاربر، نتایج مناسبی را در اختیار کاربران قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این روش با حذف نتایج reduplicate و تخمین شباهت بین نتایج و پرس و جوها، نتایج مناسبی را برای کاربران فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Taking two examples, matching spatial features and their attributes and deleting reduplicate features in spatial database, indicate the technique key point of this appro.
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن دو مثال، تطبیق ویژگی‌های فضایی و ویژگی‌های آن‌ها و حذف ویژگی‌های تکراری در پایگاه داده فضایی، نقطه کلیدی تکنیک این برنامه را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]با درنظر گرفتن دو مثال، تطبیق ویژگی های فضایی و ویژگی های آن ها و حذف ویژگی های reduplicate در پایگاه داده فضایی، تکنیک کلیدی این appro را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The progress of landscape architecture is a progress of a reduplicate dialogue between the landscape architect and the site.
[ترجمه گوگل]پیشرفت معماری منظر پیشرفت یک گفتگوی تکراری بین معمار منظر و سایت است
[ترجمه ترگمان]پیشرفت معماری چشم انداز، پیشرفت گفتگوی reduplicate بین معمار چشم انداز و سایت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دو چندان (صفت)
reduplicate

نسخه دوم (صفت)
reduplicate

دو برابر کردن (فعل)
double, redouble, reduplicate

تکرار کردن (فعل)
reiterate, repeat, replicate, reduplicate, rehearse, frequent, iterate, ingeminate, renew

تخصصی

[ریاضیات] مضاعف کردن

انگلیسی به انگلیسی

• double, copy; repeat, perform again
double, copy; repeat, perform again

پیشنهاد کاربران

بپرس