reducible

/rəˈduːsəbl̩//rɪˈdjuːsəbl̩/

معنی: تقلیل پذیر، ساده شدنی
معانی دیگر: تقلیل پذیر، ساده شدنی

جمله های نمونه

1. The structure of the universe may not be reducible to a problem in physics.
[ترجمه گوگل]ساختار جهان ممکن است به یک مشکل در فیزیک قابل تقلیل نباشد
[ترجمه ترگمان]ساختار جهان ممکن است به یک مشکل در فیزیک کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The problem is not reducible to one of money.
[ترجمه گوگل]مشکل قابل تقلیل به یکی از پول نیست
[ترجمه ترگمان]مشکل به یکی از پول کاهش نمی یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The gender division is reducible to biology.
[ترجمه گوگل]تقسیم بندی جنسیتی به زیست شناسی قابل تقلیل است
[ترجمه ترگمان]تقسیم جنسیت به بیولوژی تقلیل می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All questions were reducible to that, all problems would be solved by that.
[ترجمه گوگل]همه سوالات قابل تقلیل به آن بود، همه مشکلات با آن حل می شد
[ترجمه ترگمان]همه سوالات به این ترتیب کاهش یافتند، همه مشکلات با آن حل خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Government is not reducible to a single quantitative indicator.
[ترجمه گوگل]دولت به یک شاخص کمی قابل تقلیل نیست
[ترجمه ترگمان]دولت به یک شاخص کمی تبدیل نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For realists, power is ultimately reducible to coercion.
[ترجمه گوگل]برای واقع گرایان، قدرت در نهایت به اجبار قابل تقلیل است
[ترجمه ترگمان]برای واقع گرایان، قدرت در نهایت به اجبار کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In reality three millions were reducible, as we have said, to six hundred andthousand francs.
[ترجمه گوگل]در واقع، سه میلیون، همانطور که گفتیم، به ششصد هزار فرانک قابل تقلیل بود
[ترجمه ترگمان]در حقیقت سه میلیون تقلیل یافت، چنانکه گفتیم ششصد هزار فرانک تقلیل یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A water- reducible, opaque, matte-finish paint in which an albuminous or colloidal medium (as egg yolk) is employed as a vehicle instead of oil or varnish.
[ترجمه گوگل]یک رنگ مات، کدر، تقلیل‌پذیر با آب که در آن از یک محیط آلبومین یا کلوئیدی (به عنوان زرده تخم مرغ) به‌جای روغن یا لاک استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک رنگ آب - reducible، مات، مات، رنگ مات و مات (به عنوان نطفه تخم)به جای روغن و روغن به عنوان وسیله نقلیه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A reducible geometric programming is applied to general design of optimum continual beam and frame. Two span beam and steel door-frame are calculated and give satisfactory results.
[ترجمه گوگل]یک برنامه ریزی هندسی تقلیل پذیر برای طراحی کلی تیر و قاب پیوسته بهینه اعمال می شود تیر دو دهانه و اسکلت درب فولادی محاسبه شده و نتایج رضایت بخشی را به دست می دهد
[ترجمه ترگمان]یک برنامه ریزی هندسی کاهش پذیر برای طراحی عمومی تیر و قاب دایمی مطلوب اعمال می شود دو قاب فولادی و چارچوب فولادی محاسبه و نتایج رضایت بخشی به دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The non-opposite angle element of two-level atom's reducible density rectangular array is obtained.
[ترجمه گوگل]عنصر زاویه غیر مخالف آرایه مستطیلی چگالی تقلیل پذیر اتم دو سطحی به دست می آید
[ترجمه ترگمان]عنصر زاویه غیر معکوس از آرایه مستطیلی با چگالی دو سطحی به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Internal hernias are silent if they are easily reducible, but the majority often cause epigastric discomfort, periumbilical pain, and recurrent episodes of intestinal obstruction (.
[ترجمه گوگل]فتق های داخلی اگر به راحتی قابل کاهش باشند بی صدا هستند، اما اکثریت آنها اغلب باعث ناراحتی اپی گاستر، درد پری کام و دوره های مکرر انسداد روده می شوند
[ترجمه ترگمان]hernias داخلی در صورتی که به راحتی کاهش یابد، خاموش هستند، اما اکثر اوقات موجب ناراحتی شدید، درد periumbilical و بخش های مکرر انسداد روده ای می شود (
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also, moral impurity is not removed or reducible through rituals, through washings and launderings, ritual ablutions and the like.
[ترجمه گوگل]همچنین نجاست اخلاقی از طریق تشریفات، با شستن و شستن، وضو گرفتن و امثال آن رفع و کاهش نمی یابد
[ترجمه ترگمان]همچنین، ناخالصی اخلاقی از طریق مناسک، از طریق washings و launderings، ablutions و the، حذف یا کاهش نمی یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A novel 3 - DOF reducible translational parallel mechanism is presented.
[ترجمه گوگل]یک مکانیسم موازی ترجمه تقلیل پذیر 3 - DOF ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک مکانیزم موازی ۳ - dof برای مکانیزم موازی انتقالی ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We study a pair of two-level atoms reducible density rectangular array when atoms by dipole-dipole interaction are put in a thermal reservoir. Decoherence of atoms is analyzed.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اتم‌ها با برهمکنش دوقطبی-دوقطبی در یک مخزن حرارتی قرار می‌گیرند، یک جفت آرایه مستطیلی چگالی تقلیل‌پذیر اتم‌های دو سطحی را مطالعه می‌کنیم ناهمدوسی اتم ها تحلیل می شود
[ترجمه ترگمان]ما یک جفت از دو اتم سطح دو سطحی را هنگامی که اتم ها با اندرکنش دو قطبی - دو قطبی در یک مخزن حرارتی قرار می گیرند، مورد مطالعه قرار می دهیم تجزیه و تحلیل اتم ها مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Conclusion The median nerve MCV are made reducible slower by high - frequency ultrasound with small dosage.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری MCV عصب مدیان با سونوگرافی با فرکانس بالا با دوزهای کم کندتر قابل کاهش است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری The عصبی میانه با فراصوت با فرکانس بالا، کم تر کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقلیل پذیر (صفت)
reducible

ساده شدنی (صفت)
reducible

تخصصی

[ریاضیات] قابل تبدیل، تبدیل پذیر، تحویل پذیر، ساده شدنی، کاهش پذیر، تجزیه پذیر
[آب و خاک] ساده شدنی، قابل کاهش

انگلیسی به انگلیسی

• can be decreased, diminishable; can be expressed in a simpler form

پیشنهاد کاربران

کاست پذیر ، فرو کاست پذیر
در ریاضی:تجزیه پذیر
قابل برگشت

بپرس