red hot

/ˈredˈhɑːt//redhɒt/

تفته، تاب امده، عصبانی، تازه تاب امده، سر، اتشی، ازجادررفته، مشتعل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: red or glowing with, or as though with, intense heat.

(2) تعریف: filled with emotion, enthusiasm, or passion.
مشابه: torrid

(3) تعریف: new, or as though newly made or produced.
مشابه: hot

- a red-hot tip on a horse race
[ترجمه گوگل] نکته داغ در مسابقه اسب دوانی
[ترجمه ترگمان] یه انعام قرمز روی یه مسابقه اسب سواری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a frankfurter; hot dog.
مشابه: frank

(2) تعریف: a small, hard, red candy with a strong cinnamon flavor.

جمله های نمونه

1. red-hot news
خبر داغ

2. Red hot coals glowed in the grate.
[ترجمه گوگل]زغال های داغ قرمز در رنده می درخشید
[ترجمه ترگمان]زغال سنگ سرخ در بخاری برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The door handles were red hot.
[ترجمه ماهی)] دستگیره های در داغ بود
|
[ترجمه گوگل]دستگیره های در قرمز داغ بود
[ترجمه ترگمان]دستگیره در سرخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I bought him a red hot, a sort of sausage on a roll with mustard.
[ترجمه گوگل]من برای او یک سوسیس قرمز داغ خریدم، نوعی سوسیس روی یک رول با خردل
[ترجمه ترگمان]من براش یه سوسیس داغ و یه نوع سوسیس با سس خردل خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An icy sport has turned red hot.
[ترجمه گوگل]یک ورزش یخی داغ شده است
[ترجمه ترگمان]یک ورزش یخ زده سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cook the steaks over red hot coals.
[ترجمه گوگل]استیک ها را روی ذغال های داغ قرمز بپزید
[ترجمه ترگمان]استیک را روی زغال سرخ را کوک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A red hot rage that made his hands tremble.
[ترجمه گوگل]یک خشم داغ قرمز که دستانش را می لرزاند
[ترجمه ترگمان]خشمی شدید بر او چیره شد که دست او را به لرزه درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Or go to Marshalls for some with red hot chili pepper prints for $ 9
[ترجمه گوگل]یا برای خرید فلفل قرمز تند با 9 دلار به Marshalls بروید
[ترجمه ترگمان]یا برای بعضی از تابلوهای فلفل چیلی قرمز که به قیمت ۹ دلار چاپ می شود بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The blush rounded the curve of her bosom, red hot and rising.
[ترجمه گوگل]رژگونه انحنای سینه‌اش را گرد کرد، قرمز داغ و در حال افزایش
[ترجمه ترگمان]سرخی گونه هایش به سرخی گرایید و سرخ شد و سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Inside it a few pathetic bones glowed red hot and then crumbled into fine ash.
[ترجمه گوگل]درون آن چند استخوان رقت انگیز به رنگ قرمز درخشیدند و سپس به خاکستر ریز خرد شدند
[ترجمه ترگمان]درون آن چند استخوان رقت انگیز می درخشیدند و بعد تبدیل به خاکستر داغ می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In our courting days she was red hot.
[ترجمه گوگل]در روزهای خواستگاری ما او داغ داغ بود
[ترجمه ترگمان]در روزه ای عاشقانه ما او سرخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Over a thousand tons of red hot metal shrapnel from the exploded ship rained dawn with the rocks from a black sky.
[ترجمه گوگل]بیش از هزار تن ترکش فلزی قرمز داغ از کشتی منفجر شده با صخره های آسمان سیاه بارید
[ترجمه ترگمان]بیش از هزار تن of فلزی سرخ، از فراز یک کشتی منفجر شده، صبح با صخره های آسمان سیاه باران شروع به باریدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The handle was red hot.
[ترجمه گوگل]دسته قرمز داغ بود
[ترجمه ترگمان]دستگیره داغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The big bookies' credit office phone lines were red hot.
[ترجمه گوگل]خطوط تلفن دفتر اعتباری شرکت‌های بزرگ رزرو داغ داغ بود
[ترجمه ترگمان]خط تلفن bookies کارت اعتباری big داغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Creed preceded the final act, the Red Hot Chili Peppers,(Sentence dictionary) on the east stage.
[ترجمه گوگل]Creed قبل از آخرین بازی، Red Hot Chili Peppers، (فرهنگ جمله ها) در صحنه شرقی بود
[ترجمه ترگمان]Creed قبل از آخرین اقدام، the قرمز Red، (فرهنگ لغت نامه)در مرحله شرقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• burning, on fire; angry, ablaze; hot, straight out of the oven
something that is red-hot is so hot that it turns red.
people or situations that are red-hot are full of very strong feelings; an informal use.

پیشنهاد کاربران

الف ) ( درباره برنامه، خبر، گزارش یا . . . ) داغ داغ:
یک برنامه گفتگوی روزانه خبری و وقایع مهم سیاسی و اجتماعی جاری در سال ۲۰۱۱ که در شبکه لاسکستا ( La Sexta ) در اسپانیا پخش می شد.
ب ) ( حرارت و سرخی رنگ فلز در حال ذوب را هم مد نظر داشته باشید.
گداخته
شخصی یا اشخاصی که بین مردم خیلی پر طرفدار هستندبه خاطر اینکه توی کاری که انجام میدن خیلی خوبن مثل یه تیم فوتبال یا مثلا یه خواننده معروف .
همچنین به چیزی که خیلی خوب. جالب و هیجان انگیز باشه هم می گویند.
پرآب وتاب
Very popular and successful
قرمز - داغ
( برگرفته از متن ترانهٔ از ماه تا ماهی ایرج جنتی عطائی )
فوق العاده و هیجان انگیز، تازه از تنور درآمده و تازه و داغ، red hot news خبر تازه و داغ
فوق العاده یا استثنایی

بسیار محبوب و هیجان انگیز

بپرس